به رنگ کشک

یاسر سیستانی نژاد

رئیس سازمان پدافند غیرعامل گفت:«تغییرات اقلیمی در ایران مشکوک به دخالت خارجی‌هاست؛علاوه بر این ما با بحث ابر دزدی و برف دزدی نیز مواجه هستیم.»

طنزیماتچی ضمن مطالعه خبر فوق به غایت متعجب شد و اظهار داشت:«جل الخالق!» دیواره داخلی تغار به طرز شگفت انگیزی از هر گونه تحلیلی در این خصوص خودداری کرد. طنزیماتچی؛ تغار را پشت دیوار سازمان پدافند غیر عامل، سر و ته بر زمین نهاد و روی آن نشست و به دور دست ها خیره شد. به روزگاری می اندیشید که ابرها در آسمان آبی حرکت می کردند و به شکل های مختلف در می آمدند. به برف و باران! آن هم قبل از دزدیده شدن! به این که چرا او و دیگر شهروندان، توصیه های پلیس را جدی نگرفته اند و ابر و برف را بغل خیابان رها کرده اند تا همسایه ها آن ها را بدزدند. طنزیماتچی؛ به دخالت مشکوک خارجی ها می اندیشید. به دخالت آن ها در ارز، در اعتراضات، در بالا بردن تولید نفت، به فضای مجازی، نوع پوشش، پیام رسان ها و حالا هم در دزدیدن ابر و باد و مه و خورشید و فلک!

ناگهان از جا جست. شاهدان عینی پنداشتند که طنزیماتچی قصد دارد تا چنان تحلیلی ارائه دهد که همه تغارهای عالم شگفت زده شوند. یکی از شاهدان عینی که همیشه در صحنه، حضور فعال دارد به تغار نیوز گفت:«خودم با دو چشم خودم دیدم و در مشاهداتم هم اغراق نمی کنم. دیدم که طنزیماتچی از روی تغار جست. به گونه ای که تغار چند سانتیمتر از جای خود برخاست و دوباره سر جایش فرود آمد. بیم آن می رفت که تغار «لب پَر» شود و برای همیشه از تحلیل باز ایستد. طنزیماتچی تا لحظاتی دیگر با یک قوطی رنگ سفید(به رنگ کشک) و یک برس رنگ آمیزی برگشت. رو به دیوار سازمان پدافند غیرعامل ایستاد و با دست خطی که از کلاس چهارم دبستان برایش باقی مانده بود، روی دیوار مشرف به تغار نوشت:«بر پدر و مادر آن عامل خارجی لعنت که در این مکان دخالت مشکوک کند.»