پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | هنر موسیقی تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خداداد است منصور حسینی

هنر موسیقی تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خداداد است منصور حسینی





۳۰ آذر ۱۳۹۴، ۲۱:۲۴

هنر موسیقی
تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خداداد است
منصور حسینی

تعاریف زیادی از موسیقی در کتاب های مختلف دیده شده است و آنچه که به زبان ساده می توان تعریف نمود بیان یک احساس یا اندیشه از طریق پیوند فرکانس صداها و بی صدایی ها به طور منظم در بعد زمان است به مانند یک تابلوی نقاشی که با استفاده از ترکیب رنگ ها و خطوط از دید مخاطب در بعد مکان معنا پیدا می کند. موسیقی می تواند به تنهایی ظاهر شود و یا در خدمت کلمات و تصاویر برای تشدید و یا تلطیف منظور، قرار گیرد. صدا از برخورد شدید مولکول های هوا به وجود می آید و موسیقی نقاشی و معماری زمان با این صداهاست که با نظمی برگرفته از علم و احساس، حس شنوایی را برای مدت زمانی معلوم، مخاطب قرار می دهد. حال این صدا می تواند از برخورد ضربات مولکول های هوا بر اثر ارتعاش یک سیم در سازهای زهی باشد یا ارتعاش لب ها در سازهای بادی برنجی و یا ارتعاشات قمیش در بعضی سازهای بادی چوبی که از لحاظ ساختاری و عملکرد دقیقا مانند حنجره انسان هستند که از برخورد شدید مولکول های هوا در عملکرد دو تار صوتی اتفاق می افتد، حال این صداها با نظمی خاص که در کنار هم قرار گرفته و ایجاد موسیقی می کنند.
خوب می دانیم که عکاسی و نقاشی و سینما هم هنر هستند. اما نوع استفاده از علم، تکنیک، محتوا، شرایط فرهنگی و جغرافیایی و تاریخی همچنین عوامل انحصاری موجود در هنر مربوط، ارزش آن را مشخص می نماید. به طور مثال یک عکس در فرهنگ یک کشور دارای ارزش است و در فرهنگی دیگر ضد ارزش. یک فیلم همین طور و موسیقی نیز همین طور؛ اما در ماهیت کلی هنر تاثیر منفی نمی گذارد.
در کشور ما وجود سینما، عکاس خانه ها و نمایشگاه های نقاشی گواه این عرایض بنده است؛ اما مگر از ابزار تولید آثار هنری عکاسی، نقاشی و یا سینما در جای دیگری از دنیا نوع اروتیک و ضد ارزش های فرهنگی کنونی کشور ما کم ساخته می شود؟ و چون دارای تصویر است و به چشم دیده می شود بسیار وسوسه برانگیز تر از موسیقی است که تنها از راه گوش شنیده می شود؛ اما چون در فرهنگ و اعتقادات ما نمی گنجد، از صدا و سیما و یا سینماها هم پخش نمی شود. ولی اصل هنر هرگز به طور قاطع آلت دست شیطان قرار نگرفته است و گرنه نمی توان بازسازی زندگی نامه پیامبر اکرم(ص)ائمه اطهار و معصومین را در سریال های تلویزیونی و فیلم های سینمایی توجیه کرد. آثاری که ناظرین و راهنمایان در مراحل تولید آن ها مجتهدین و علما بوده اند و موسیقی متن این فیلم ها به چه دقتی برای زیبا تر ساختن احساس فیلم به خدمت گرفته شده است. کافیست لحظه دیدار یوسف(ع) و یعقوب(ع)صدای رسانه تصویری خود را ببندید. آیا واقعا حسی که باید القا شود می شود؟ پس تولید آثار گوناگون مربوط به هنرها می تواند دارای تاثیرات مثبت و منفی بنا به خواص آن اثر باشد. چه خوب است وقتی نقدی بر هر آنچه صورت می پذیرد ابعاد مثبت و منفی آن در کنار یکدیگر سنجیده شود و نه اینکه محاسن و نقاط قوت به کلی نادیده گرفته شده و یک وجود را به کلی نفی کنیم و نعوذ با… علم و عدالت خداوند را زیر سوال برد. خداوند دست را آفریده به عنوان یک نعمت تا با آن انسان راحت تر زندگی کند و از زندگی خود لذت ببرد. حال من اگر با دیدن آن بخش از دست جنس مخالف که از دیدگاه علما بلامانع اعلام شده است تحریک شوم نمی توان که دست را قطع نمود و یا کلا آنرا معاند با زندگی انسانی و انسانیت دانست!
سازی به نام حنجره وجود دارد که کلام خداوند را در قالب دستگاه ها، نغمه ها و گوشه های موسیقی ایران و عرب، بسیار زیبا و تاثیرگذار ادا می کند و این همان سازی است که مردان شجاع ما در جبهه های دفاع مقدس کم نشنینده اند، مردی بنام صادق، که اعتقادات و غیرتش را در قالب موسیقی آوازی بیان می کرد و رزمندگان با آن به راز و نیاز با خدا و آقای خود حسین(ع) می پرداختند و از کشور و ناموس خود دفاع می کردند. من انسان گنه کاری هستم و اطلاعات ناقصی دارم ؛ اما با بررسی تاریخ دفاع مقدس و نیز با دیدن تصویر مقام معظم رهبری و مجتهدین که در مجلس تلاوت قرآن نشسته اند و کلام خداوند را به زیبایی هرچه تمام در شور و گوشه هایی چون حجاز می شنوند و احسنت می گویند آنگاه نمی توانم باور که این حنجره ها آلت دست شیطان است! وقتی اذان موذن زاده اردبیلی را در بیات ترک می شنوم نمی توانم باور کنم موسیقی آن موذن شیطان باشد.
آنگاه که می بینم هر ایرانی به احترام کشور خود با شنیدن صدای سرود رسمی کشور احساس غرور کرده، ایستاده ولذت می برد نمی توانم باور کنم که همه و همه اینها آلت دست شیطان باشد. آیا دور از انصاف نیست همه آنها را متهم سازیم؟ من این را می دانم مردی که هنگام ورزش به همراه شنیدن یک آهنگ آنچنان به هیجان می آید و آنچنان ورزش می کند که بتواند پرچم کشورش را بر سکوی نخست نگه دارد؛ اما این را هم می دانم که همین آهنگ بدون هیچ تغییر در جاده منجر به کشته شدن جوانی می شود و خانواده ای را داغدار می کند و برای همین به صورت های گوناگون، انتقاد و اطلاع رسانی برای بالابردن سطح سواد صداها، آگاه سازی از تاثیرات آن ها در شرایط متفاوت و ارتقای قابلیت تشخیص ارزش ها و بی ارزش ها در روحیات جوانان و استفاده صحیح از این هنر، به صورت علمی، همچنین دور شدن از فرهنگ زدگی غیر ایرانی و بومی سازی کدهای معاند را در حد توان، وظیفه هر هنرمند موسیقیدان ایرانی معتقد می دانم. باید به نسل آینده ای که با تکنولوژی روز دنیا به طور مستقیم در ارتباط است با نگاهی واقع گرایانه، متفکرانه و خیلی جدی اندیشید. در اینجا قصد دارم به بخشی از فرمایشات مقام عظمای ولایت برگرفته از کتاب هنر از دیدگاه مقام معظم رهبری، دفتر نشر فرهنگ اسلامی چاپ ششم ۱۳۷۷ در باره موسیقی استناد کنم. ایشان می فرمایند: «هنر موسیقی، تلفیقی از دانش، اندیشه و فطرت خداداد است که مظهر فطرت خدادادی در درجه اول، حنجره انسان ها و در درجه دوم سازهایی است که به دست انسان ها ساخته شده است. »
پس می بینید که پایه، پایه الهی است. حال اگر در این زمینه، به سراغ سروده های مولوی برویم و بگوییم موسیقی، انعکاس صدای افلاک است و آن را به عالم عرفانی مورد اشاره او وصل کنیم، از واقعیات به تخیلات نقب زده اید. زیرا گفته های او در این خصوص، شبیه خیال است و نه واقعیت، و طبعا مفهوم دیگری خواهد داشت. اما بی آنکه دنبال خیال پردازی برویم در عالم واقع، که از حنجره خواننده صادر می شود، با یک پایه الهی و خلقی که مربوط به خدای متعال است، مانند بنا مستحکم و وسیع، پرجاذبه و رنگین شکل می گیرد. اولین نتیجه ای که این بیان دارد، آنست که ما این هنر را در راه خدا مصرف کنیم. باز هم می فرمایند: «هیچ ویژگی غرب مرا مبهوت و مجذوب نمی کند در عین حال، ویژگی های مثبت غرب را از روی محاسبه، تایید می کنم یکی از ویژگی ها مقوله موسیقی است. درست است که در غرب موسیقی های منحط وجود دارد، اما در همان نقطه از جهان، از دیرباز موسیقی های آموزنده و معنادار هم بوده است.»
موسیقی که برای گوش سپردن به آن، انسان عارف واقف خردمند، می تواند بلیت تهیه کند، در سالن اجرای کنسرت بنشیند و ساعتی از آن لذت ببرد. در غرب موسیقی هایی که گاهی یک ملت را نجات داده و گاهی یک مجموعه فکری را به سمت صحیح هدایت کرده کم نبوده است.
این بخشی از نظرات ایشان بود که عینا خدمتتان ارائه نمودم. آقایان حرفه و تخصص من آهنگسازی از نوع کلاسیک است و از این راه خانواده ای را سرپرستی می کنم. بخشی از تاریخ جنگ ها را مطالعه کرده ام، تاثیر بزرگ سمفونی هفتم دمیتری شوستاکویج در محاصره لنینگراد ۱۹۴۱هنگام جنگ جهانی دوم، همچنین تاثیر سمفونی نهم بتهوون در نقد شدید نسبت به اختلاف طبقاتی و بسیاری از این قبیل گواه دقت و بررسی موشکافانه موسیقی علمی و متفکرانه و روشن کردن راه توسط مقام معظم رهبری بوده است که به اعتقاد من فصل الخطاب است و به همین دلیل است امیدوارم که نان حلال در سفره خانواده ام آورده باشم. امید است روز به روز علم موسیقی ارتقا یابد تا هر جوان و نوجوان ایرانی بتواند سواد خواندن و نوشتن صداها را یاد بگیرد تا موسیقی پوچ و موسیقی علمی متفکرانه را از هم تشخیص داده و با حفظ موسیقی آیینی، موسیقی مذهبی، آواها و نواهای اصیل تعزیه که در خدمت اشعار و روایتهایی است که مجتهدین و علمای محترم آنها را تایید و حتی بعضا خود در مراسم عزاداری ابا عبدا…به اجرای آنها می پردازند و بخش عمده ای از موسیقی نواحی کشور ما را شامل می شود بتواند برخی از ارزش ها را حفظ و به نسل آینده انتقال دهند.

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:

، ،





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *