پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | کرمان بر پشت اسب

کرمان بر پشت اسب





۲۲ آذر ۱۳۹۵، ۰:۱۰

کرمان بر پشت اسب
بخش 12
سفرنامه«سراسر ایران بر پشت اسب» نوشته الا سایکس خواهر «سرپرسی سایکس» است. ترجمه این سفرنامه محمد علی مختاری اردکانی است، الا به همراه برادرش به جهانگردی پرداخت و اوقات زیادی را در ایران گذراند. یکی از مقاصد این سفر کرمان بود و صفحات قابل ملاحظه ای از این سفرنامه به کرمان گزیده ای از اختصاص یافته است. صفحه کرمون خلاصه با عنوان «کرمان بر پشت اسب» به صورت دنباله دار به شما علاقه مندان تقدیم می کند؛
تاقچه هایی برای نگهداری ظروف و کاسه و کوزه و یک سوراخ عمیق در کف گلی که فاضلاب، پوست سبزیجات و… می ریختند. قفسه، سفالینه، میز و صندلی در کار نبود. فقدان کارد و چنگال و چنین اقلام کوچکی قابل توجه بود. دیگ ها به جز آن هایی که همراه خود از انگلستان آورده بودیم، از مس بود که درون آن ها را با قلع سفید کرده بودند و موجب نگرانی دائمی من بودند. چون اگر چه هر دو هفته یک باری می دادم سفید کنند، مع ذلک بعضی از دیگ برهای طرف توجه همیشه مورد استفاده بود و بعد از یک هفته غذا پختن در آن ها بهداشتی نبود.
اولین کارم در صبح بازبینی هر ظرف پخت و پز بود و انرژی قابل ملاحظه ای می گرفت که ته مانده غذا را قبل از پخت غذای تازه از دیگ خالی کرد و به زودی مجبور شدم زوایای جعبه های بزرگ وسایل آشپزی را برای پیدا کردن ظروف بکاوم. چون آشپز من این عادت بد را داشت که سبزیجات سرخ شده یکی دو روز پیش را پهنان کند تا زحمت تهیه کردن سبزی سرخ شده تازه برای غذا را از دوش خود بردارد. جریمه کردن ابوطالب به مبلغ ده شاهی (5/2پنی) برای هر ظرف کثیف تنها راه تمسک به احساساتش بود. گرچه روش مطلوبی نبود، چون او را اخمو و به علاوه پنهانی، جسور می کرد. پشت سر هم دروغ می گفت. با چنان خونسردی قابل تحسینی، راست به چشم من نگاه می کرد. با چنان چشمان صادقانه ای که اغلب نسبتاً مرا مردد می کرد. اما انحراف او از حقیقت پایدار نبود و این کار او را لو می داد. بی درنگ می گفتم:«حقیقت ندارد» و وقتی می دید لو رفته با خوش رویی و بدون ذره ای شرم می گفت:«بله خانم، دروغ بود!»
از آشپزخانه به انبار می رفتم. آشپز و کمک آشپز یک عالم ظرف و ظروف پشت سر من می آوردند و در اینجا، تحمل و حوصله زیادی از طرف خاندار می طلبید.
همه خدمه ایرانی وارد خدمت می شوند تا آنجا که بتوانند از ارباب خود، چه به طور مشروع و یا غیرمشروع، درآورند و آن را نوعی تفریح می دانند و نادرست نمی دانند. بیش تر به عواید متفرقه اهمیت می دهند تا میزان مواجب.
در خانه های ایرانی، خدمه غذا می خورند و وقتی ارباب ها سیر غذا خوردند ظروف پلو را خالی می کنند و اگر دستمزدی دریافت کنند به صورت پول نیست؛ اما فرنگی ها مواجب خوبی می دهند.
ابوطالب، دزد تمام عیار بود. تا حدی حریص و اعتراف می کنم در اول به هیچ وجه حریف او نبودم. آموختم که حاشیه لفت و لیستی باید برای خانداری در شرق منظور کرد. چون در غیر این صورت اصطحکاک مداوم می شود. گرچه باید اعتراف کنم که این قضیه وقتی احتمال مهمانی های شلوغ می رفت، قابل ملاحظه بود. چون هر خدمه در چنین مواقعی انتظار داشت که در غذایی که برای مهمانان تهیه کرده بودم، شریک شود.

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *