سایت خبری پیام ما آنلاین | پیام‌ما مصرف ماری‌جوانا و مواد مخدررا بررسی می‌کند هرچه درباره‌ی اعتیاد می‌دانستیم غلط بود

پیام‌ما مصرف ماری‌جوانا و مواد مخدررا بررسی می‌کند هرچه درباره‌ی اعتیاد می‌دانستیم غلط بود





۱۳ تیر ۱۳۹۵، ۲۱:۲۰

پیام‌ما مصرف ماری‌جوانا و مواد مخدررا بررسی می‌کند
هرچه درباره‌ی اعتیاد می‌دانستیم غلط بود

حال می‌ده، دو تا راه بیشتر نیست بالاخره آدم خفنی هستی یا نه؟ اگر بخوای خفن باشی باید حداقل توی مهمونی‌ها گل بزنی. ببین این نه اعتیاد داره و نه وابستگی و توی خیلی از کشورهای جهان هم قانونی شده و اصلا با آدمی که می‌خواد ماری بکشه کاری ندارن حتی توی هلند جاهایی شبیه به کافی‌شاپ دارند که مردم می‌تونن از توی منو انتخاب کنن که چه نوعی از ماری‌جوانا می‌خوان مصرف کنن و راحت هم براشون میارن وتازه جذب توریست هم برای هلند می‌کنه.اصلا همه‌ی اینا کنار باید یه فرقی بین بچه مثبت و امل با آدم حسابی و خفن باشه و خوبیه ماجرا اینه که چون اعتیاد نداره و طبیعی و گیاهی هم هست هر احساسی که داشته باشی رو چند برابر می‌کنه اگر خوشحال باشی دیگه می‌خوای برقصی و اگرهم ناراحت باشی شاید بیوفتی سر گریه و سبک شی، برای تمرکزت هم خوبه، مگه تو اهل هنر نیستی؟همه‌ی هنرمندا یه چیزهایی مصرف می‌کنن، اصلا مگه می‌شه کله‌ی خالی نشست و همچین رمانی رو نوشت یا شاهکارهای موسیقی رو با شربت آبلیمو خلق کرد؟ معلومه که خالی هیچ‌کس هیچ‌کار به‌درد بخوری نمی‌کنه و از همه‌ی اینها مهم‌تر من یکی خیلی وقت‌ها احساس می‌کنم باید تنهاییم رو با یه چیزی پر کنم، می‌دونی یه وقت‌هایی هست که احساس می‌کنی این زندگی واقعا پوچه و هیچ‌چیزی نیست که ارزش داشته باشه آدم به خاطرش زنده باشه، می‌فهمی چی می‌گم؟ بعضی وقت‌ها زندگی واقعا طعم‌خودش رو از دست می‌ده و احساس می‌کنی واقعا بود و نبودت توی این دنیای درندشت هیچ فرقی نمی‌کنه و اگه همین الآن هم بمیری هیچ‌کس هیچ احساس نسبت به مردنت نداره و اصلا کسی خبردار نمی‌شه که فلانی دیگه نیست، این وقت‌هاست که اگه یه چیزی نزنم(مصرف نکنم) واقعا ممکن هست هر کاری ازم سر بزنه، تنها توی این شهر…
این‌ها چکیده‌ی حرف‌های چند جوان بیست تا سی‌ساله‌‌ای است که من درباره‌ی مصرف ماری جوانا با ایشان هم صحبت شدم و البته ناگفته نماند که تمامی این افراد تحصیلات دانشگاهی داشتند و تا دانشجویان دکتری هم بین این جمع بود، اما ماجرا چیست؟ چرا این همه ماری جوانا برای جوانان ما جذاب شده؟
شاید بتوان پاسخ را در هالیوود پیدا کرد در حال حاضر فیلمی نیست که در هالیوود تولید شود و شخصیت به قول معروف خفن فیلم هر از چندی گل نزند (ماری‌جوانا نکشد) و به گفته تعداد زیادی از کارشناسان این حوزه به واسطه‌ی اینکه اقتصاد کلانی بر پایه‌ی مصرف مواد مخدر شکل گرفته اصلا عجیب نیست که توسط رسانه‌های این‌چنینی مصرف ماری‌جوانا تبلیغ هم بشود همانطور که پیش از این کارخانه‌های سیگار سازی و دخانیات تبلیغات‌شان را توسط پزشک‌ها انجام می‌دادند و معمولا پشت جلد مجلات تصویر مردی را می‌دیدید با روپوش سفید که می‌گوید من سیگار X را به شما پیشنهاد می‌کنم چرا که از بهترین تنباکوی جهان تولید می‌شود و بوی خوشی هم دارد.
اما آیا واقعا باید توپ را مستقیم بیاندازیم توی زمین هالیوود؟ یعنی هیچ زمینه‌ی دیگری وجود ندارد و هالیوود و رسانه‌های از این دست به تنهایی اینقدر موفق بوده‌اند که در حال حاضر جوانان ما به مصرف ماری‌جوانا چنین نگاهی بکنند؟
دو تن از جوانان کرمانی به نام‌های محمد نیرومند دانش‌آموخته‌ی دوره‌ی دکتری مطالعات اعتیاد با همکاری علی فارسی‌پور دانش‌آموخته‌ی حقوق و فقه اسلامی مطالعه‌ای را انجام دادند با عنوان: مطالعه راهبردهای هنجار سازی در تولید،توزیع و مصرف مواد از دیدگاه قانون،شرع،روانشناسی و اقتصاد. ایشان این مطالعه‌ی راهبردی را در نهمین کنگره‌ی بین‌المللی دانش اعتیاد ارائه دادند و بازخوردهای بسیار خوبی دریافت کردند در مصاحبه‌ای که با دکتر نیرومند انجام دادیم در مورد مساله‌ی اعتیاد گفت:
با توجه به گزارشی که سازمان ملل (UN) منتشر کرده جمهوری اسلامی ایران بیشترین مواد افیونی جهان را کشف کرده. تا ۱۰ سال پیش دروازه‌ی اعتیاد سیگار بود و جوانان از سیگار شروع می‌کردند و بعد نسبت به دود نترس می‌شدند و سپس مواد دیگری را امتحان می‌کردند و در دام اعتیاد می‌افتادند اما در حال حاضر این دروازه تغییر کرده و تبدیل به ماری‌جوانا شده و تا جائی که من خبر دارم حتی برخی‌از بچه‌های دبیرستانی قبل‌از اینکه سیگار را تجربه کنند می‌روند به سمت ماری‌جوانا و فراگیری که از لحاظ فرهنگی دارد مزید بر علت می‌شود که خیلی از این بچه‌ها در این سن برای ثابت کردن اینکه بچه‌های خفنی هستند ماری‌جوانا را مصرف می‌کنند و بدتر از این هم این شایعات است که حتی در جامعه‌ی دانشگاهی دیده می‌شود که می‌گویند ماری‌جوانا آسیبی نمی‌رساند و اعتیاد هم ندارد و این واقعا خنده‌دار است چرا که اتفاقا آسیبی می‌رساند که هیچ مواد دیگری نمی‌رساند یعنی علاوه بر آسیب‌هایی که به مغز و دستگاه تنفسی و بخش‌های مختلف بدن می‌رساند یک آسیب دیگر هم دارد که اصلاحا به آن می‌گویند “پنیکوژن” یعنی شخصی که زمینه‌ی اسکیزوفرنی داشته باشد و یا ژنی نهفته حامل اسکیزوفرنیا داشته باشد (مثلا پدر پدربزرگش اسکیزوفرن بود و یا اختلال روانی دیگری داشته) در صورت مصرف ماری‌جوانا به اصطلاح ماشه‌ی بیماری را می‌کشد و آن ژن نهفته را بیدار می‌کند که این کار را حتی خطرناک‌ترین موادمخدر نمی‌کنند اما ماری‌جوانا چنین صدمه‌ای هم می‌زند و با این‌حال عده‌ای تاکید می‌کنند که این مواد خطری ندارد و آسیب نمی‌رساند در حالی که افسردگی، بی انگیزگی، تاثیرات مخرب روی حافظه فقط گوشه‌ای از آسیب‌های این ماده‌است و تازه‌ این‌ها جدا از باز شدن راه اعتیاد و ریختن ترس مصرف کننده از مصرف دیگر مواد مخدراست و واقعا آسیب آن کم‌تر از شیشه نیست.
* در مقاله‌ای که برای کنگره‌ی دانش اعتیاد فرستاده بودید درباره‌ی قانونی شدن مواد مخدر بحث کردید، آیا فکر می‌کنید باتوجه به این‌همه آسیب‌هایی که برشمردید قانونی شدن صدمات را بالا نمی‌برد؟
خیر قانونی شدن شرایطی دارد، فرض کنید مثلا در منطقه‌ای از کرمان ماهانه ۵۰ میلیون هزینه‌ی مبارزه با مصرف ماری‌جوانا می‌کنید حالا اگر همین هزینه صرف آگاه سازی بشود و برای مثال این‌همه روانشناسی که سالانه از دانشگاه‌های مختلف فارغ‌التحصیل می‌شوند و بیکار هم هستند و یا می‌روند در مراکز ترک‌اعتیاد با ماهی ۴۰۰هزارتومان روزگار می‌گذرانند، در حالی که در مدارس روانشناس حرفه‌ای نداریم و می‌تونیم این‌ها را بفرستیم تا با بچه‌ها حرف بزنند و برای ایشان فیلم پخش کنند و از راه‌های علمی مساله را برای بچه‌ها تقبیح کنند چرا که آزموده را آزمودن خطاست و دیده‌ایم که دائم گفتن اینکه ید است و بد است و بد است که فایده‌ای ندارد.
آزاد سازی مواد وقتی جواب می‌دهد که همان هزینه‌ی میلیاردی را که برای مبارزه و درمان انجام می‌دهیم بگذاریم بر روی زمینه‌سازی و بجای انسان‌هایی که در این نبرد کشته می‌شوند و پرسنلی که شهید می‌شوند و زندگی‌هایی که تباه می‌شود و جوانی که بخاطر چندگرم ماری‌جوانا زندانی می‌شود و آنجا با هرچیز که نباید آشنا بشود هم آشنا می‌شود و در واقع جوانی را به سیستم زندان داده‌ایم و در این بازه مقدار زیادی هم از پول مالیات دهندگان و بیت‌المال را هزینه‌ی چنین پروسه‌ای کرده‌ایم. در حالی که می‌توانیم آگاه سازی را انجام بدهیم و پیام خود را با موفقیت برسانیم نه اینکه بگوییم مصرف را آزاد کنیم تا هرکسی که خواست بتواند آزادنه هرکاری که دوست‌دارد را انجام بدهد اما همین که این عمل منع شده نباشد سهم زیادی از مصرف را کاهش می‌دهد چرا که این در روانشناسی ثابت شده‌است که هرچیزی را که منع کنید تقاضا برای آن بیشتر می‌شود برای مثال بیایید کتاب‌خواندن را ممنوع کنیم تا ببینیم چقدر آمار مطالعه بالا می‌رود. هیچ‌وقت دانش خطرناک نیست و حداقل این زمینه‌سازی‌ها و اشاعه‌ی دانش عمومی درباره‌ی اعتیاد این‌است که خانواده می‌فهمند بچه‌ها در معرض چه خطراتی هستند من مراجعی داشتم که می‌گفت: پسرم ماری‌جوانا می‌کشد و در اینترنت به من نشان داده که اعتیاد آور نیست و خطری هم ندارد، و در نتیجه با اجازه‌ی مادرش در خانه با موفقیت ماری‌جوانا می‌کشید و بخاطر ناآگاهی مادر هر دوی ایشان متضرر شده بودند.
و در پایان هم باید به تجربه‌ی کشور پرتغال اشاره کنم که وضعیتی بدتر از ما داشتند و در سال ۲۰۰۰ (دو هزار) بیشترین مصرف مواد مخدر در اروپا را به خود اختصاص داده بودند وبیش از یک‌درصد از مردم پرتغال به هروئین معتاد بودند. آنها مثل ما به سختی درگیر جنگ علیه مواد مخدر بودند و هزینه‌های میلیاردی هم برای جنگ می‌پرداختند که تصمیم می‌گیرند از دانشمندان و جامعه‌شناسان و روانشناسان در کنار یکدیگر استفاده کنند و راهکاری از ایشان بخواهند و جالب این‌جاست که در‌می‌یابند تقریبا هر آنچه که درباره‌ی اعتیاد می‌دانستیم غلط بوده، فرض کنید برای ۲۰روز مواد مخدری مثل هروئین را به طور روزانه استفاده کنید، حدس می‌زنید بعد از ۲۰روز چه اتفاقی می‌افتد؟ مثلا اگر لگن‌تان را عمل کنید هر روز دوز بالایی از دیامورفین به شما تزریق می‌شود که بسیار هم از هروئین خالص‌تر است چرا که آن افزودنی‌هایی که قاچاق‌چی به هروئین اضافه می‌کند در داروها نیست و ما فکر می‌کنیم که آن شخص باید حداقل از لحاظ جسمی به دیامورفین وابسته بشود چراکه گیرنده‌های شیمیایی موجود در آن دارو باید کارکرد بدن مختل کنند اما چنین نمی‌شود و مثلا مادربزرگ شما بعد از عمل روی لگنش و یکماه بستری بودن در بیمارستان به عنوان یک معتاد به خانه برنمی‌گردد.
در این زمینه دکتر بوریس الکساندر استاد دانشگاه ونکوور آزمایش جالبی انجام داده معمولا برای آزمایش اعتیاد موشی را در قفس می‌گذارند و به او دو بطری آب می‌دهند یکی آب معدنی است و بطری دوم آب و هروئین محلول در آب است و موش‌ها هم به آن آب معدنی لب نمی‌زنند و بواسطه‌ی لذتی که از مواد محلول در آب می‌برند آنقدر از آن آب و هروئین می‌نوشند تا در همان قفس می‌میرند اما پروفسور الکساندر گفت در این قفس چیزی جز دو بطری نیست و موش کار دیگری ندارد بکند جز نوشیدن آب آلوده. در نتیجه او قفس بزرگی را از پنیر و اسباب بازی و لوله‌های بازی و توپ‌های رنگارنگ و از همه مهم‌تر موشها با جنسیت‌های مختلف پر کرد و نام آن قفس را “پارک‌موش” گذاشت و در کنار همه‌ی این وسایل حالا دو بطری آب معدنی و محلول هروئین در آب را قرار داد و همان آزمایش را تکرار کرد تا ببیند گرایش به اعتیاد چه فرقی می‌کند و نتیجه شگفت‌انگیز بود. آنها هیچ‌وقت آن آب آلوده را استفاده نکردند و آزمایشی که صد در صد به مرگ تحت تاثیر مصرف بیش از حد مواد ختم می‌شد این‌بار به صفردرصد مرگ و حتی صفردرصد گرایش به مواد مخدر ختم شد و موش‌ها حتی لب به آن آب نزدند
من فکر می‌کنم هسته‌ی اصلی اعتیاد ناتوانی درزمینه‌ی تحمل زندگی است و گاهی بعضی از انسان‌ها از آنجایی که نمی‌توانند پیوندی با خانواده و یا جامعه برقرار کنند آن پیوند را با مواد برقرار می‌کنند در پرتغال آنها تمام مواد مخدر از ماری‌جوانا تا کراک را جرم‌زدایی کردند و تمام آن پولی که صرف جنگ با مواد می‌شد را هزینه‌ی برگرداندن معتادین به جامعه کردند و برای مثال اگر معتادی ترک می‌کرد دولت او را به شرکت یا کارخانه ای معرفی می‌کرد و می‌گفتند اگر این فرد را برای یک‌سال استخدام کنید دولت نصف حقوق و دستمزدهای او را خواهد پرداخت و هدف برنامه این بود که هر معتادی در پرتغال صبح‌ها که از خواب بیدار می‌شود دلیلی برای بیرون آمدن از تخت‌خواب داشته باشد (به اصطلاح صاحب کار باشد) و پس از طی این ۱۵ سال نتیجه این است:
تعداد معتادهای تزریقی ۵۰ درصد کاهش داشته است، مرگ و میر ناشی از مصرف مواد به شدت کاهش شافته و همینطور ابتلا به ایدز هم کاهش وسیعی داشته و جالب‌تر اینکه تقریبا تمام کسانی که ترک‌کردند تمایلی به مصرف دوباره از خود نشان ندادند در نتیجه من فکر می‌کنم ما در جامعه رشد می‌کنیم پس می‌توانیم در همین جامعه هم درمان شویم و نقطه‌ی مقابل اعتیاد ارتباط است.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *