پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | کار آفرین اعجوبه

کار آفرین اعجوبه





۹ خرداد ۱۳۹۵، ۱۴:۴۴

کار آفرین اعجوبه

علیجان غضنفری
ادامه از شماره قبل
-: « هر وقت هوس شعر خواندن به سرت می زند، معلوم است فکر بزرگی در سر داری، اما عزیزم من و تو از شلوغی و دغدغه تهران خارج شدیم که چند صباح باقی مانده عمرمان را برای خودمان زندگی کنیم و تو به من قول دادی که پس از « مروارید کیش » دنبال پروژه های بزرگ نری ؟!
-: « نگران نباش خانم جان، من بر سر قولم هستم، آن چه در سر من می گذرد. همان است که تو همیشه طالبش بود ی، می خواهم گل بکاریم و گلاب گیری راه بیندازیم. خودم و خودت بی دخالت دیگران، قبول ؟!
-: واقعا،این که منتهای آرزوی منه ، اما با این مجوز کشت خشخاش که تازه به این ها داده شده و فکر می کنن دارن به نون ونوایی می رسن، به نظر غیر ممکن میاد!
خب موضوع همینه، که این ها فکر می کنن وضعشان خوب می شه، د رحالی که این طور نیست، همین حالا قیافه ها شونو ببین، از زور اعتیاد نای کار کردن ندارن، به دو سال نخواهد کشید که همگی زمین گیر بشن، یکی باید حالیشون کنه و من و تو این کار را خواهیم کرد.
این مرد کسی نبود جز نابغه فرهنگی، اقتصادی سی ساله اخیر ایران « همایون صنعتی » که سیروس علی نژاد ژورنالیست برجسته ایرانی در یک کلمه او را اعجوبه می نامید و همسرش شهین صنعتی که پس از جهانی شدن شرکت گلاب زهرا « بانوی گل سرخ ایران » لقب گرفت مردی که با پایه گذاری « بنگاه ترجمه و نشر کتاب همان فرانگلین سابق »، کاغذ سازی پارس و صنعت چاپ افست او 50 سال پس از کناره گیری اش هنوز مثل ساعت کار می کنند و هر کدام پایه ای از ایران امروز تشکیل می دهند این مرد قدرش آن طور که بود شناخته نشد، حتی مردم همشهریش با شناخت کاملی که از پدر بزرگ خیر، پدر نویسنده و کار آفرینی خودش داشتند، قدرش را ندانستند.
همایون نیز می توانست مثل دیگران از کشور خارج شود و با ارزهای فراوانی که سالانه از همین « گلاب زهرا » وارد مملکت می نمود، د راروپا زندگی شاهانه ای برای خود ترتیب دهد. نرفت، نکرد، بماند، همه دارائی اش را هم به فرزندان یتیمی اختصاص داد که یکصد سال پیش پدر بزرگش « حاج اکبر کر » بنایش را گذاشته بود. کاش همه کسانی که سالانه در گلاب زهرا و گلستان های لاله زار جشنواره گل بر پا می کنند و پزش را می دهند، حداقل این مراسم را در جوار مزار این زن و شوهر که بانی شکوفایی منطقه شدند، بر پا می کردند.
همایون و شهین کار کاشتن گل سرخ و گلاب گیری را با سه دیگ و به طور سنتی آغاز کردند لیکن عطر و بوی ویژه و یک و نیم برابری گل سرخ لاله زار نسبت به قمصر کاشان و نبوغ مرد کار آفرینی چون همایون کار را به سرعت توسعه داد و « گلاب زهرا » ی کرمان تبدیل به یک برند جهانی شد، البته موانع هم کم نبود. مخالفت کشاورزان لاله زاری و دیوانه پنداشتن آنها تا سختی هایی که زندان برای آن دو پیش آورد تا حسادت ها و کار شکنی ها ی
مسئولینی که امروزه در نبود این نخبه کار آفرینی، در میان گلزارهای 700 هکتاری لاله زار قدم می زنند، داد سخن می دهند و فیلم پر می کنند که «…..بله ما یک پروژه طولانی سخت را پشت سر گذاشتیم تا توانستیم اولین عصاره ارگانیگ گل سرخ را تحویل جهانیان دهیم……»همه و همه به قدری زیاد بود که پای رونده را در رفتن سست می کرد.
اما همایون و شهین تسلیم پذیر نبودند، تسلیم نشدند، آن قدر کوشیدند تا « گلاب زهرا » آبروی کرمان شد !
همایون صنعتی د رتمام آن سالهای زخمت و مرارت از کار ادبی و فرهنگی هم غافل نبود ماندنی ترین تحقیقات ادبی، ترجمه و شعری که حدود 30 اثر می شود حاصل همین سال ها ست
….. سرانجام شهین صنعتی داوطلب اقامت جاودانی و همیشگی در کنار گلستان های لاله زار می شود و در سال 83 د ریک سفر بی برگشت در راه بندر عباس جانش را از دست می دهد. همایون با دقت و ظرافت تمام جایگاهی برای هر دو نفرشان آماده می کند ما پایه ها و سر ستون های ناتمام، شاید به علامت اینکه آدمی به هر جایگاهی که برسد باز هم راهی برای رشد و تکامل او هست و یا مفهومی دیگر و قطعا با معنا و مفهومی که از انسانی چون همایون انتظار می رود…..
و آن گاه در چهارم شهریور 88 خود در حالی که دو یادداشت کوتاه ناخوانا و تقریبا نامفهوم برای دو تن از دوستان نزدیکش ایرج افشار و مهدی آگاه دارد می نویسد و نشان از دغدغه های وی در کارهای ناتمام فرهنگی و ادبی وی دارد چشم از جهان می بندد و در جوار همسر و یگانه همراهش به خاک می رود. امسال ششمین سالگرد این سفر بی بازگشت است و جای آن است که فقدان این نابغه را بیش از همه به یتیمان پرورشگاه صنعتی ومردم قدردان کرمان تسلیت بگوییم.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *