پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | خاطرات و فعالیت های محمد صنعتی با نظری به تحولات و رخدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ورزشی کرمان در هفت دهه اخیر/ مراسم تجلیل از رفیق استالین در کارخانه خورشید!

خاطرات و فعالیت های محمد صنعتی با نظری به تحولات و رخدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ورزشی کرمان در هفت دهه اخیر/ مراسم تجلیل از رفیق استالین در کارخانه خورشید!





۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۵، ۱۶:۴۹

خاطرات و فعالیت های محمد صنعتی با نظری به تحولات و رخدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ورزشی کرمان در هفت دهه اخیر/ مراسم تجلیل از رفیق استالین در کارخانه خورشید!

بخش هشتم
در شماره‌های قبل روزنامه بعد از نظری به خاطرات و فعالیت‌های آقای محمد صنعتی در دهه بیست شمسی که سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم بود، و همچنین اشاراتی که به فعالیت‌های اقتصادی ایشان و به ویژه کارخانه خورشید داشتیم، از این شماره به بعد، به فعالیت‌ها و خاطرات ایشان در عرصه سیاسی خواهیم داشت.
فعالیت‌های سیاسی
یکی از بارزترین جنبه‌های زندگی محمد صنعتی، تمایل و پرداختن به فعالیت‌های سیاسی است. اگر چه روی آوردن وی به این عرصه در سن نوجوانی صورت گرفت و بی‌تردید این انتخاب از سر تمایل قبلی و قلبی نبود، اما در ادامه‌، با علم به مخاطرات و پیچیدگی این وادی، آگاهانه به این مهم ادامه داد.
وی در خصوص گرایش‌های سیاسی و فعالیت‌های آن مقطع زندگی خویش می‌گوید: «قبل از پرداختن به مسایل سیاسی زندگیم، که ورود به آن ناخواسته صورت گرفت، باید در ابتدا تصویری از فضای سیاسی کرمان آن دوره ارائه نمایم تا خوانندگان محترم بتوانند با مطالبی که عرض می‌کنم، بهتر ارتباط برقرار نمایند.
در آن مقطع زمانی، تازه آتش جنگ جهانی دوم فرو نشسته بود و پهلوی اول به دلایلی که همگان می‌دانند از ایران تبعید شده بود و پسرش که جوانی نا آشنا به مسایل سیاسی و اجتماعی ایران بود، بر مسند قدرت نشسته بود. گروه‌های سیاسی و معترضینی که قبل از آن زندان و تبعید بودند، با فضای باز سیاسی که در ایران به وجود آمده بود، دوباره رمق و جانی گرفته و گرایش‌های سیاسی، به ویژه طرف‌داران حزب توده‌ فعالیت و مبارزات خود را آغاز کرده بودند.
وضعیت نابسامان کشور در این مقطع زمانی، اندکی بهتر شده بود، زندانی‌های سیاسی آزاد شده بودند و … و جمیع این عوامل، زمینه را برای به وجود آمدن تشکل‌های سیاسی فراهم کرده بود. در این گذر شهر کرمان نیز که کم‌ترین بهره از آبادانی و عمران را در ادوار قبل داشت، از این قاعده مستثنی نبود. در جامعه‌ی کوچک و سنتی شهر کرمان نیز زمزمه‌های مسایل سیاسی و نارضایتی اقشار مختلف جامعه به گوش می‌رسید؛ این مهم بیشتر در محیط‌های کارگری بیشتر و بهتر مشهود بود.
کارخانه خورشید؛ مرکز ثقل سیاسی کرمان
کارخانه خورشید علاوه بر این که تنها مرکز صنعتی و اقتصادی کرمان محسوب می‌گردید، مهم‌ترین کانون سیاسی این دیار نیز بود. در چنین اوضاع و احوالی، بنده به عنوان کارگری ساده در کارخانه خورشید کرمان مشغول فعالیت بودم. محیط کارگری بهترین شرایط و مناسب‌ترین پتانسیل را برای تبلیغات و فعالیت‌های گروه‌های سیاسی، به ویژه آنانی که دم از حق و حقوق کارگران و عدالت اجتماعی و مساوات می‌زدنند، داشت. از این رو در کارخانه‌ی خورشید فعالیت تعدادی از کارگران به عنوان «توده‌ای» که از بیرون کارخانه تغذیه فکری و عقیدتی می‌شدند، به شدت رواج گرفته بود و روز به روز بر تعداد طرف‌داران آنان افزوده می‌شد. شعارهای آنان مبنی بر احقاق حق کارگران و برقراری عدالت اجتماعی برای کارگران جوانی که اکثراً از خانواده‌های بی‌بضاعت و محروم کرمانی بودند، جاذبه بسیاری ایجاد نموده بود.
من نیز به مانند دیگر کارگران کارخانه، در همین اوضاع و احوال شیفته‌ی این شعارها و تبلیغات قرار گرفته و چون محرومیت و کمبودهای موجود در جامعه را با گوشت و پوست لمس نموده، جذب و فریفته شعار عدالت‌خواهانه‌ی حزب توده‌ شده و به عضویت شاخه‌ی «سازمان جوانان حزب توده» (1) درآمدم.
تشکیلات این سازمان بدین صورت بود که هر حوزه دارای سر شاخه‌هایی بود و در هر شاخه، افراد بیش از 10 نفر از اعضا را نمی‌شناختند و عمده آموزشی که به اعضای این سازمان داده می‌شد، این بود که در هنگام ضرورت و لازم که توسط آنان تشخیص داده می‌شد بتوانند در اسرع وقت زمینه تظاهرات و اعتصاب را فراهم آوردند.
در بیان و تشریح مسئله فوق‌الذکر مبنی بر عدم اطلاع و آگاهی سیاسی کارگران کارخانه خورشید از مرام و اهداف گروه‌های سیاسی آن دوره، تنها به یک خاطره از این دوران بسنده می‌کنم، تا خوانندگان به وضوح دریابند که جذب و گرایش کارگران به این سمت و سوهای سیاسی، نه از سر آگاهی، بلکه تنها اعتراض و بیان محرومیت‌ها و کمبودها بود، و فریاد آنان تنها از سر درد بود و بس.
در سال 1328 ش. در پی ترور محمدرضا پهلوی، روزی در محوطه کارخانه دیدم عده‌ای کارگران را جمع نموده و برای آنان سخنرانی می‌نمودند. در سخنرانی ذکر شد که تمامی کارگران بایستی به تلگراف‌خانه کرمان بروند و در آنجا متحصن شوند. قبل از این که به تلگراف‌خانه برویم، از یکی از سرکارگرها که نقشی موثر در تهییج کارگران داشت، پرسیدم به چه علت باید به تلگراف‌خانه برویم و متحصن بشویم؟ سرکارگر کمی مکث نمود و گفت: والله به درستی نمی‌دانم، فقط می‌دانم گویا «مؤسساتی هست»!
حدود یک هفته بعد هنگامی که روزنامه‌ی «شهرآشوب» به کرمان رسید، متوجه شدم که علت رفتن ما در آن روز به تلگراف‌خانه و تحصن، درخواست برای تشکیل «مجلس مؤسسان» و انتخاب جانشینی برای شاه بوده است (2).
وضعیت سیاسی حاکم بر کارخانه خورشید
لازم به ذکر است در آن دوره که به دلایل خاص اجتماعی «جاهل پروری» در ایران بسیار رواج داشت (3) ؛ کرمان نیز از این قاعده مستثنی نبود و بسیاری از گروه‌ها و احزاب و حتی تشکیلاتی مانند کارخانه خورشید نیز از وجود افرادی که دارای قدرت بدنی زیاد و به تعبیری پهلوان و بزن بهادر بودند، در مواقع خاص استفاده می‌نمودند تا این به اصطلاح جاهل‌ها بتوانند با استفاده از زور بازو، تیزی چاقو، ادبیات کلامی‌ و هیبت خود در مواقع درگیری و اغتشاش در راستای اهداف آنان بکوشند.
از جمله افرادی که در کارخانه خورشید به این اوصاف مشهور و در هنگام بروز وقایع و حوادث برای کارفرمایان کارخانه بسیار مثمر ثمر بودند، می‌توان از افرادی چون: مرحوم «سید عباس طاهری» معروف به سید عباس پهلوان (4)، «علی سبیلی»، «اصغر شیطون» «اکبر صغری گل»، «اکبر فروغی» و … نام برد، که در بسیاری مواقع و به ویژه در هنگام اعتصابات و اغتشاشات به یاری کارفرمایان ‌آمده و بعضاً با زهر چشم گرفتن از افراد و گروه‌های سیاسی مقابل، آنان را به سکوت و عقب‌نشینی وادار سازند.
به هر تقدیر، نفوذ سیاسیون وابسته به چپ و همچنین طرف‌داران سیاسی راست کاملاً در محیط کارخانه خورشید به چشم می‌خورد و همان گونه که عرض نمودم به واسطه‌ی جذابیت شعارها و تبلیغات توده‌ای‌ها، کارگران بیشتر به این سمت تمایل داشتند. حتی در فروردین سال 1332 ش. هنگامی که در شوروی سابق «استالین» (5) فوت نمود، به رغم آن که بسیاری از کارگران کارخانه خورشید، شاید تا قبل از آن، نام استالین را هم نشنیده و نمی‌دانستند او کیست، به دستور عوامل حزب توده در کارخانه خورشید، مراسم تجلیل از «رفیق استالین» را برگزار نمودند».
بد نیست حال که صحبت از مسایل سیاسی رایج آن روزگار کرمان است به این مورد نیز اشاره نمایم، که یکی از گروه‌هایی که در آن دوره ظهور نمود و چندی در کرمان نیز فعالیت داشت «جمعیت هواداران صلح» بود. پیشینه‌ی این گروه به بعد از جنگ جهانی دوم؛ در جلسه‌ای در «استکهلم سوئد» منعقد گردید، بر‌می‌گردد. تعدادی از سران کشورهای جهان که هوادار صلح و اجتناب از جنگ بودند، بیانیه‌ای مشترک امضا نمودند که به بیانیه‌ی استکهلم معروف شد. در ایران نیز این جمعیت تشکیل گردید و افرادی چون «ملک‌الشعرای بهار» (6)، «سعید نفیسی» و … عضو آن بودند. این جمعیت در ایران تا حدودی تکیه به حزب توده داشت.
این جمعیت پس از آن که در کرمان نیز تشکیل گردید، برای بیان نظرات و اعلام اهداف خود تصمیم گرفتند (سال 1330 ش.) در میدان مشتاقیه (7) مراسمی برگزار نمایند. از آنجایی که همیشه بین گروه‌هایی سیاسی در کرمان امکان درگیری و زد و خورد وجود داشت، این بار نیز چون گذشته این مراسم به آرامی پایان نگرفت و ماحصل آن کشته شدن یک نفر در مکان مزبور بود.

پی نوشت:
(1) ـ «در اول فروردین 1322، سازمان جوانان حزب توده تشکیل شد. رهبری سیاسی آن را به ترتیب، عبدالحسین نوشین، رضا رادمنش، محمد بهرامی و حسین جودت به عهده داشتند. به موجب اساس‌نامه‌ی سازمان، جوانان تحت رهبری حزب توده‌ی ایران تربیت سیاسی یافته و به منزله‌ی ذخیره‌ی حزب به شمار می‌آمد. حزب توده نیز آن‌ها را برای ورود به حزب آماده می‌ساخت. مرام‌نامه‌ی این سازمان عیناً مرام‌نامه‌ی حزب توده‌ی ایران بود. «رزم» با مدیریت و امتیاز کشاورز، ارگان مرکزی سازمان جوانان بود. پس از حادثه‌ی پانزده بهمن 1327 (ترور محمدرضا شاه) سازمان جوانان، نیز همراه با حزب توده غیر قانونی اعلام شد. در اردیبهشت 1330، حزب توده همراه با سازمان جوانان، کانون (جمعیت) جوانان دموکراتیک ایران را در زمان دکتر مصدق تشکیل داد. سازمان جوانان حزب توده پس از انقلاب فعالیت خود را از سر گرفت و کیومرث زرشناس دبیر اول این سازمان شد. برگرفته از: مدیرشانه‌چی، محسن: پنجاه سال فراز و فرود حزب توده‌ی ایران، ص 68؛ احمدی حاجی‌کلایی، حمید: جریان‌شناسی چپ در ایران، ص 191و 192؛ زیبایی، علی: کمونیزم در ایران یا تاریخ مختصر کمونیست‌ها در ایران، ص 237 و 238.
(2) ـ در پی ترور محمدرضا پهلوی در 15 بهمن 1327 توسط ناصر فخرآرایی در جلوی دانشکده حقوق دانشگاه تهران، بزرگان سیاسی آن زمان تصمیم به تشکیل مجلس مؤسسان گرفتند. جهت اطلاع بیشتر خوانندگان باید عرض نمایم. سومین مجلس مؤسسان (مجلس اول در سال 1304 ش. جهت تثبیت مورثی نمودن سلطنت در خاندان پهلوی و مجلس دوم در سال 1318 ش. جهت هموار نمودن ازدواج محمدرضا پهلوی با فوزیه با اعطای تابعیت ایرانی‌الاصل بودن به اتباع بیگانه برپا شد) در سال 1328 ش. برای تغییر اصولی از قانون اساسی در جهت تقویت سلطنت مطرح گردید و توانست علاوه بر این هدف، یک اصل در خصوص نحوه تجدید نظر در قانون اساسی به آن ملحق نماید. به علاوه مقرر گردید که چندین اصل از قانون اساسی (اصول 4 و 5 و 6 و 7 و 8 و 49 متمم) به وسیله مجلس واحد مرکب از مجلس سنا و شورا مورد تجدید نظر قرار گیرد که در 1336 با چند سال تأخیر انجام گرفت. آخرین مجلس مؤسسان نیز در شهریور 1346 مقارن جشن‌های تاج‌گذاری تشکیل شد و اصول 38 و 41 و 42 متمم قانون اساسی را تغییر دادند و مادر ولیعهد عنوان نایب‌السلطنه را پیدا کرد (محمد صنعتی).
(3) ـ بر این مدعا می‌توان به افرادی چون «شعبان جعفری»، «طیب حاج رضایی» … اشاره نمود که هر کدام نقشی موثر در جریانات سیاسی و اجتماعی ایران داشتند (محمد صنعتی).
(4) ـ وی پس از تعطیلی کارخانه خورشید به استخدام شهرداری کرمان درآمد (محمد صنعتی).
(5) ـ یوسیف ویسارینویچ جوگاشویلی مشهور به ژوزف استالین (۱۸۷۸ـ ۱۹۵۳) رهبر و سیاست‌مدار کمونیست شوروی بود که از اواسط دهه ۲۰ تا مرگش در ۱۹۵۳ رهبر عملی حزب کمونیست اتحاد شوروی و در نتیجه رهبر کل این کشور بود.او در ۱۹۲۲ به مقام دبیر کل حزب کمونیست اتحاد شوروی رسید. پس از مرگ ولادیمیر لنین، موفق شد در مبارزه قدرت در دهه ۲۰ بر تروتسکی پیروز شود و رهبری حزب را در دست گیرد. در دهه ۱۹۳۰ استالین تصفیه کبیر را آغاز کرد که به کمپینی از سرکوب سیاسی، دستگیری و قتل مخالفان معروف است که در ۱۹۳۷ به اوج رسید.
(6) ـ مرحوم بهار در همین دوران شعری در مذمت جنگ با این مطلع سروده بود:
فغان ز جغد جنگ و مرغوای او که تا ابد بــــــریده باد نای او
(7) ـ در آن زمان چون میدان مشتاقیه (شهدا) بزرگ‌ترین میدان شهر محسوب می‌شد و از طرفی در جوار بازار و مسجد جامع قرار داشت، اکثر مراسم و تجمع‌ها در این مکان انجام می‌گرفت (محمد صنعتی).

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *