پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | خوانندگی

خوانندگی





۲۱ فروردین ۱۳۹۵، ۱۴:۴۹

خوانندگی

خواندن من تقریباً از همان 9ـ10 سال پیش شروع شد زمانی که فروشگاه بتهوون در چهارراه ولیعصر بود و پاتوق بچه‌های هنرستان (یادش به خیر چمن آراهای بزرگ و پیر و بی‌حوصله که واقعاً دوست داشتنی بودند و چمن‌آراهای کوچک آرش و بابک که جوان و رفیق و هم صحبت ماها و آرش وطن‌خواه هم که جای خود داشت) من آن زمان کارهایی می‌ساختم و در خانه ضبط می‌کردم و در واکمن گوش می‌دادم، دوست داشتم نظر بقیه را هم بشنوم چون همان موقع هم کارام به گونه‌ای عجیب و بامزه بود. کارهایم را می‌دادم بچه‌ها گوش می‌کردند و تعریف می‌کردند و آنقدر گفتند که چرا آلبوم نمی‌دهی که منم شروع به کار کردم و به فکر آلبوم ادامه دادم!
• چه شد که به صورت حرفه ای وارد عرصه خوانندگی شدی؟
بیشترین دلیلی که من خواننده شدم این بود که خودم آهنگساز بودم و چون این آهنگ ها را می ساختم اما خوانندگان آن را خوب اجرا نمی کردند کم کم خودم آهنگ هایم را خواندم و تصمیم گرفتم خوانندگی را هم تجربه کنم.
• خوانندگی باعث درجا زدن در آهنگسازی و یا تنظیم نمی شود؟
متاسفانه در خوانندگی یک بحث بدی که وجود دارد این است که آنها را سریع جو می گیرد. من این مسئله را در بین برخی از همکارانم هم دیده ام. خدا را شکر که من به این مسئله دچار نشده ام و هر جایی که در موسیقی رسیدم باز هم سعی کردم رضایت هوادارانم را جلب کنم.من اگر به یکباره خواننده می شدم برایم کمی سخت تر بود و شاید واقعاً جو مرا هم می گرفت اما همین تجربه ی حضور 16 ساله ام در موسیقی باعث شد شرایط این هنر را به خوبی بدانم. امیدوارم هوادارانم هر وقت که من جوزده شدم به من تذکر دهند.
• یک قطعه ی بندری هم به یاد ناصر عبداللهی خواندی. درباره ی آن هم توضیح بده.
قطعه ای که خواندم، یک قطعه ی قدیمی بندر عباسی به نام «پشت باغ مولُوی» است که بندری ها می خوانند و ناصر هم در کنسرتهایش خوانده بود. قبلاً هم خود ناصر عبدالهی هم آن را در یکی از آلبوم هایش خوانده بود و من هم مجدداً آن را بازخوانی کردم. در همه کنسرت هایم هم حتماً این را به یاد ناصر می خوانم و خوشحالم که یاد ناصر عبدالهی در خاطر و ذهن مردم همچنان وجود دارد. من سالها با ناصر کار کردم و حس کردم وقتی روی استیج می روم، باید دِینی که به او دارم را ادا کنم. ناصر همیشه دوست داشت که مردم شاد باشند. به این دلیل یک آهنگ بندرعباسی شاد را تمرین کردم تا با لهجه بخوانم و به روح ناصر تقدیم کنم.
• حاشیه هایی هم برای آن آهنگ پیش آمد.
عده ای از مردم بندرعباس پس از اینکه من این آهنگ را خواندم اعتراض کردند و فکر کردند که من هدفم از خواندن این کار استفاده ی شخصی از اعتبار ناصر عبدالهی بوده است ؛ در صورتی که اصلاً این طور نیست. به هر حال من 4 سال در ارکستر ناصر عبدالهی حضور داشتم و کنار او ساز زدم. من فقط با این کار سعی کردم یاد ناصر عبدالهی را زنده نگه دارم. اتفاقاً یکی از شاد ترین ترانه هایش را هم بازخوانی کردم ، چون دوست نداشتم بخاطر زنده ماندن یاد ناصر عبدالهی فضای غمگینانه ای را ایجاد کنم.
• بعضی ها فکر می کنند چون جنوبی هستی آهنگ بندری زیاد می خوانی.
اینطور نیست و من اگر چه در تهران بدنیا آمدم ، اصالتاً آذری و ترک زبان هستم. اما علاقه شدیدی به موسیقی های محلی دارم. من در کنسرت هایم هم آهنگ کوچه لر که ترانه معروفی آذری است را اجرا می کنم و همینطور ترانه ای خراسانی دارم که در آلبوم جدیدم هست.
• در خوانندگی چه هدفی را دنبال می کنید؟
من همه جا گفتم که عاشق موسیقی آمریکای لاتین هستم، دوست دارم همیشه کارهایی را خودم اجرا کنم. به همین خاطر خواننده شدم ولی این حالت نیست که فقط برای خودم کار کنم، هر کس مدل کارهایش مثل من باشد حتما با او کار می کنم. همانطور که با بابک بروجردی دو سه تا کار تنظیم کردیم، روحیه ما به هم نزدیک است و بابک کمک کرد تا کار بهتر شود. خوانندگی هم دغدغه من نیست که بخواهم به عنوان خواننده فقط درگیر این مسئله شوم.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *