پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | بگذاریم تا این گلستان، همچنان گلستان بماند

بگذاریم تا این گلستان، همچنان گلستان بماند





بگذاریم تا این گلستان، همچنان گلستان بماند

۷ بهمن ۱۴۰۲، ۲۰:۴۶

در بحبوحهٔ سال‌هایی که بر محیط زیست ایران عزیزمان گذشت، حوادث خوب و بد بی‌شماری رقم خورد که در این مجال اندک جای پرداختن به آن نیست. اما چه شد که امروز پارک ملی و ذخیرگاه زیستکرهٔ گلستان تبدیل به چشم و چراغ همهٔ دوستداران طبیعت ایران زمین شد؟ به‌طوری‌که حتی به‌عنوان نمونه‌ای عینی از یک مدیریت کارآمد قابل الگوبرداری برای دیگر مناطق کشور کشور شد. این منطقه که به‌عنوان اولین پارک ملی ایران شصت‌وهفتمین سال تأسیس خود را سپری می‌کند، در طول سال‌های مختلف کمتر زمانی به مانند امروز غنی از مواهب زیستی و سرشار از حمایت اجتماعی بوده است. 

اغلب کارشناسان قدیمی، محیطبانان بازنشسته و پیشکسوت‌هایی که عمر خود را در راه حفاظت سپری کرده‌اند، اذعان دارند حتی در سال‌های قبل از ۵۷ یعنی زمانی که منطقه به‌دلیل توجه خاص خاندان پهلوی تحت حفاظت سرسختانهٔ فیزیکی قرار داشت، هیچ‌گاه توفیق در حفاظت پایدار از مواهب زیستی و سرمایه‌های این پارک ملی حاصل نشد.

به‌راستی در این سال‌ها چه اتفاقی افتاد تا تخلفات شکار در منطقه به حداقل رسید و از اخبار ناگوار آتش‌سوزی‌های پی‌درپی در پارک ملی گلستان خبری نیست؟ چه شد که امروزه بزرگترین جمعیت قوچ و میش اوریال، این علف‌خوار وحشی باشکوه در دنیا به‌راحتی چشم هر بیننده‌ای را با گله‌های چند صدتایی خود خیره می‌کند؟ چگونه است که با وجود فقر معیشتی روستاییان حاشیهٔ پارک ملی، مردم محلی همچنان از دیدن آهوهای خرامان دشت میرزابایلو لذت می‌برند و دست در دست همیاران و محیطبانان در حفاظت از جمعیت‌های وحوش تلاش می‌کنند.

 

آنچه امروزه به دفعات تحت‌عنوان حفاظت مشارکتی، توجه به ذی‌نفعان، مشارکت دادن آحاد مردم و مسئولین در فرآیند حفاظت، توانمندسازی جوامع محلی و در یک کلام فرهنگسازی به‌منظور حفاظت پایدار از آن یاد می‌شود، حداقل چند نمونهٔ عملی در ایران دارد که تجلی یکی از بهترین نمونه‌های آن پارک ملی گلستان است. به‌راستی این حفاظت مشارکتی چیست؟ این نوع حفاظت از دانش‌آموزی شروع می‌شود که پدرش اسلحهٔ غیرمجاز خود را برای همیشه بر زمین نهاده است. زیرا به مدد خیرین پارک شاهد تحصیل فرزندش در مدرسهٔ نوساز هیرکان است؛ مدرسه‌ای که باکیفیت آبرومندانه‌ای در شمالی‌ترین و دورافتاده‌ترین روستای حاشیهٔ پارک یعنی لُهُندُر ساخته شده است. حفاظت مشارکتی درحقیقت تجلی باورهای یک حفاظت‌گر در عمل است.

 

یک الگوی رفتاری از مدیر موفق و اجرایی شدن اعتقاد راسخ او به امر صیانت از مواهب خدادادی این سرزمین، بر روی مردم، مسئولین و جامعهٔ علمی و دانشگاهی کشور اثر می‌گذارد. به‌عنوان عضو کوچکی از جامعهٔ محیط زیست کشور که در سال ۷۲ اولین کار رسمی خود را به‌عنوان یک محیطبان در پارک ملی گلستان (دورهٔ مدیریت آقایان مهندس رمضانعلی قائمی و شهید یحیی شاکوه محلی) شروع کردم و اکنون در دانشگاه ارتباط تنگاتنگی با مباحث حفاظت پایدار از تنوع زیستی دارم. مدیر کنونی این پارک آقای مهندس مهدی تیموری را به‌عنوان نمونه‌ای برای معرفی یک فرد دلسوز و لایق می‌دانم؛ کسی که حتی زندگی شخصی او نیز در حفاظت خلاصه شده است و بیم آن می‌رود که درصورت هرگونه تغییر و تحولات مدیریتی، فرد بعدی نتواند از این داشته‌ها به‌راحتی صیانت کند. اشاره به جمیع اقدامات مدیریتی ایشان از جمله تجهیز و مرمت تمامی پاسگاه‌ها، آمفی‌تئاتر، موزه و مرکز بازدیدکنندگان، اقامتگاه‌ها، نظم دادن به سرشماری پاییزهٔ علف‌خواران پارک، همکاری و همراهی بی‌دریغ ایشان با جامعهٔ علمی کشور تنها موارد انگشت‌شماری از فعالیت‌هایش است. بی تردید اشاره به آنچه او در طول این شش سال بدان عمل کرده است، در این چند ده کلمه نمی‌گنجد. امیدوارم نگهداشتن و ابقای مدیرانی مانند ایشان که عینیت یافتن معنی و مفهوم شایسته‌سالاری است، جامهٔ عمل بپوشد.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر