پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | رنج معدن‌کاران

گفت‌وگوی «پیام ما» با بستگان کارگران حادثۀ معدن شازند اراک

رنج معدن‌کاران





رنج معدن‌کاران

۲۹ خرداد ۱۴۰۳، ۲۲:۰۹

«آیت رضایی»، «محمد ابوالحسنی»، «مجتبی نجفی» و «نصرت یاراحمدی» ۴ کارگر معدن سنگ شازند بودند که بر اثر ریزش معدن جان خود را از دست دادند؛ ۲ رانندۀ کمپرسی و ۲ رانندۀ بیل مکانیکی. تا لحظۀ نگارش این گزارش هنوز پیکر ۲ نفر از کارگران پیدا نشده است. یکی از آن‌ها «آیت رضایی» است از بقیۀ کارگران سابقۀ کاری بیشتری داشت؛ حدود ۷ سال. او با ۷۰ سال سن روزی ۱۲ ساعت در این معدن کار می‌کرد. نداشتن سابقۀ بیمۀ کافی باعث شده بود که با ۱۵ سال بیمه بازنشست شود. حقوق بازنشستگی کفاف زندگی ۶ نفرۀ او را نمی‌داد. همین موضوع باعث شده بود که در این سن در شرایط سخت معدن کار کند. یکی از بستگان او به «پیام ما» می‌گوید: وضعیت خانوادۀ او مناسب نیست و تا الان نه از مسئولان معدن و نه هیچ‌کس دیگری به دیدن آن‌ها نرفته است.

معدن شمارۀ ۵ شن‌وماسۀ شهرستان شازند که در ۲۰ کیلومتری شهرستان شازند، در منطقۀ «پل دوآب» استان مرکزی قرار دارد، صبح روز یکشنبه ۲۷ خرداد ریزش کرد. عملیات امداد و نجات از ظهر یکشنبه آغاز شد. آن‌طورکه ایرنا نوشته، ۱۴ تیم هلال‌احمر از استان مرکزی و استان‌های هم‌جوار در منطقه حاضر شدند. حدود ساعت ۱۶:۳۰ روز یکشنبه، جسد یکی از رانندگان زیر آوار سنگینی از سنگ پیدا شد. ساعتی بعد اعلام شد که پیکر یکی دیگر از چهار کارگر محبوس‌شده پیدا شده، اما دو نفر دیگر هم‌چنان زیر آوار هستند و تا لحظۀ نگارش این گزارش هنوز خبری از آن‌ها نیست.

 «آیت رضایی» ۷۰ سال سن داشت و رانندۀ ماشین سنگین بود. حدود ۷ سال در معدن شازند کار می‌کرد. حقوق بازنشستگی کفاف زندگی‌اش را نمی‌داد. به‌همین‌دلیل بعد از بازنشستگی در معدن سنگ کار می‌کرد. نه قرارداد درستی داشت و نه مزایایی به او داده می‌شد. وقتی هم از بیمه می‌آمدند، او و کارگرانی که مانند او بودند را از چشم مأموران بیمه پنهان می‌کردند.

 «آیت رضایی» اهل روستای «حک علیا» یکی از کارگرانی است که پیکر او هنوز پیدا نشده است. آن‌طورکه یکی از بستگان او به «پیام ما» می‌گوید، او باسابقه‌ترین کارگر در میان کارگران فوت‌شده بود: «۷۰ سال سن داشت و رانندۀ ماشین سنگین بود. حدود ۷ سال در معدن شازند کار می‌کرد. بااینکه کارهای زیادی انجام داده بود، اما سابقۀ بیمۀ کافی نداشت. با پایان ۶۰ سال سن با  ۱۵سال سابقۀ بیمه بازنشسته شد. حقوق بازنشستگی کفاف زندگی‌اش را نمی‌داد. به‌همین‌دلیل بعد از بازنشستگی در معدن سنگ کار می‌کرد. نه قرارداد درستی داشت و نه مزایایی به او داده می‌شد. وقتی هم از بیمه می‌آمدند، او و کارگرانی که مانند او بودند را از چشم مأموران بیمه پنهان می‌کردند.»

 آن‌طورکه او می‌گوید، این کارگر وضعیت معیشتی مناسبی نداشت: «فرزندان او سه پسر و یک دختر هستند. خرج همۀ خانواده با خودش بود. همسرش بیمار است و انسولین مصرف می‌کند. هنوز عیدی امسال‌اش را نگرفته بود. مستأجر بود و از نداری در این معدن کار می‌کرد. تا الان هم نه از مسئولان معدن نه هیچ‌کس دیگری به این خانواده‌ مراجعه نکرده است.»

 

وضعیت دیگر کارگران هم دست‌کمی از آیت رضایی نداشت. یکی از نزدیکان «محمد ابوالحسنی» دیگر کارگر فوت‌شده در معدن شازند می‌گوید، او هم بازنشسته بوده و به‌علت مشکلات مالی در این معدن کار می‌کرد: «محمد ابوالحسنی هم بازنشسته بود. چند ماهی در این معدن مشغول به کار شد تا بدهی‌اش را بدهد. بااینکه چند ماه کار کرده بود، اما دریافتی نداشت.» 

 

 سیر صعودی حوادث معادن کشور در سال ۱۴۰۳

 حادثۀ معدن شازند هشتمین حادثۀ امسال در معادن کشور بود. بررسی روزنامۀ اعتماد، دراین‌رابطه نشان می‌دهد که از ابتدای فروردین امسال تا ۲۶ خرداد و تا پیش‌از وقوع حادثه در معدن سنگ شازند، در مجموع، ۷ حادثه در معادن کشور رخ داده که ۵ حادثه در معادن زغال‌سنگ(استان‌های خراسان جنوبی و کرمان)، یک حادثه در معدن شن‌وماسه(استان مرکزی) و یک حادثه در معدن سنگ(گیلان) بوده و در این حوادث، ۸ کارگر معدن کشته شده‌اند که ۵ کارگر به‌دلیل ریزش معدن، یک کارگر به‌دلیل برق‌گرفتگی، یک کارگر به‌دلیل گیرافتادن در نوار نقالۀ معدن و یک کارگر به‌دلیل واژگونی لودر در هنگام خاک و لاشه‌برداری جان خود را از دست داده‌اند. درحالی‌که تعداد کارگران جان‌باخته در حوادث شغلی معادن در فاصلۀ اول فروردین تا ۲۶ خرداد پارسال، دو نفر و تعداد حوادث در ۸۷ روز ابتدای سال ۱۴۰۲ سه فقره بوده است. این تنها آمار رسمی حوادث کار در معادن است. آمارهای غیررسمی فوت کارگران در کشور اختلاف مشهودی با آمارهای رسمی دارد که بدون شک بخشی از آن‌هم مرتبط با معدن‌کاران است.

 

 فرماندار شازند: رعدوبرق یکی از فرضیه‌های علت حادثه است

 بعدازظهر یکشنبه با پیگیری‌های قضائی، صاحب معدن برای بررسی وضعیت دستگیر شد. دادستان کل کشور هم در پیامی به دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان مرکزی، دستور شناسایی و برخورد با عوامل مقصر در حادثۀ ریزش معدن شازند را صادر کرد. به‌گزارش مهر، «حجت‌الاسلام موحدی» عنوان کرد: باید وضعیت حادثه‌دیدگان، بازرسی و نظارت‌های انجام گرفته قبل از حادثه، ترک فعل‌ها، مجوز چگونگی برداشت از معدن و مواردی از این قبیل با جزئیات کامل برای مشخص‌شدن علت حادثه مورد بررسی قرار گیرد. او با اشاره به تشکیل پرونده برای حادثۀ ریزش معدن شازند، تأکید کرد: پس از بررسی‌های کامل، با فرد یا افراد خاطی و مقصر در این حادثه در هر سطحی، قاطعانه و با جدیّت برخورد خواهد شد.

 

 هنوز دربارۀ علت حادثۀ معدن شازند اظهارنظر قطعی وجود ندارد. «لطف‌الله پرندین» فرماندار شازند، دو فرضیه دربارۀ ریزش این معدن مطرح کرد که یکی از آن‌ها رعدوبرق است: «دو فرضیه درخصوص ریزش معدن وجود دارد که دلیل اول انفجار روز گذشته در این معدن و دلیل دوم رعدوبرق‌های سنگین روز جمعه در منطقه بوده که این دو علت به همراه شیب تند کوه باعث وقوع حادثه شده است؛ البته این منطقه بر روی گسل نیز قرار دارد و بارها تأکید شده که بهره‌برداری بی‌رویه از معدن انجام نشود.» بااین‌حال کاظمی، مدیرکل بحران استانداری مرکزی، به «تسنیم» گفته: هرگونه اظهارنظر دراین‌باره را منوط به بررسی دقیق موضوع از سوی کارشناسان می‌داند.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

بماند

شادروان آیت رضایی و شادروان محمد بوالحسنی، با هم برای چند دهه دوست و همسایه و همکار بودن؛ هر دو بسیار زحمتکش، مردمدار، صمیمی و خوشرو چه در برابر دوست و آشنا، چه در برابر غریبه. به سبب شناخت کافی که از هر دو مرحوم دارم، به ویژه شادروان بوالحسنی، حسرت دیدار دوباره‌ی روی این دو عزیز همیشه همراهم خواهد بود. انسان‌های شریفی که برای کسب روزی و گذران زندگی، حتی با وجود بازنشسته بودن، ولی حقوق ناچیز بازنشستگی و بدهی وام، در شرایطی کار می‌کردن که نه دستمزد مناسبی داشت نه امنیت جانی، تا حدی که هیچ جوان پر ادعا جرأت شروع به کار درین شرایط را نداشت. این عزیزان از دست رفته، چنان نجابت و صمیمیتی ذاتی داشتن که در همون بار اول برخورد و آشنایی، هر کس شیفته‌ی هم‌صحبتی و دوستی با ایشون می‌شد. هر چند اون دو عزیز دیگه رو شخصا نمی‌شناسم، ولی مطمئنم اونها هم که درین ضایعه از دست رفتن، حتما خصوصیاتی مشابه آشنایان من داشتن که این چهار دوست و همکار، طاقت دوری از هم نداشتن و با هم آسمونی شدن. گفتن تسلیت که ساده‌ترین راه ابراز غم به خونواده‌های این عزیزان هست، ولی از دست رفتن این افراد استثنایی و درستکار و سخت‌کوش، نه برای نزدیکانشون که برای یه جامعه مصیبت و فاجعه‌ست. صداقت و شرافت، دلسوزی و صمیمیت و خیلی دیگه از صفات این کارگران نجیب، این انسان‌های زحمتکش، دلیل بر قهرمان بودن ایشون هست که نیاز به تبلیغ هیچ حکومتی نداره چون باور من و مردم و همشهریان ایشون، بر اساس تجربه‌ی برخورد و دیدار از نزدیک و زندگی در کنارشون و بر پایه‌ی یادگاریهای اخلاقی این گرامیان هست. امیدوارم که اون دو عزیز که هنوز زیر آوار سنگ‌ها هستن، زودتر پیدا و رها بشن و پیش خونواده‌هاشون برگردن، ولی زنده که هرچقدر هم احتمالش کم باشه باز هم نومید نیستم. حرف دل و داستان معاشرت و گفتن از یاد این جانان زیاد هست، ولی گرفتگی بغض گلو، سرازیری اشک حسرت دیدار دوباره و درد دوری و غم سنگین بر دل، مجالی بیشتر برای نوشتن نمی‌ده، که نوشتن همین چند خط هم فقط برای این بود که شما بیشترین و درست‌ترین توضیحات رو نسبت به بقیه رسانه‌ها داده بودین و من هم وظیفه دیدم که با بیان خصوصیات این دوستان از دست رفته تکمیلش کنم. کسانی که شک دارن چیزهایی که نوشتم درست باشه، یا حس می‌کنن در انتخاب واژه اغراق کردم، خیالتون راحت که ساده و روراست نوشتم و تنها تاکیدم روی شخصیت این عزیزان بود چون نه موقع چنین وقایعی، بلکه اگه شما هم حتی یه بار با اینها روبرو می‌شدین، تجربه‌ی همون یه بار رو برای نزدیکانتون تعریف می‌کردین تا بدونن هنوز توی این روستا و شهر و کشور انسانیت وجود داره. طلب صبر زیاد برای خونواده‌های بسیار بسیار محترم، محبوب و عزادار دارم که چنین نگین‌های نابی رو از دست دادن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر