پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | پل سفید؛ نماد بازآرایی اهواز

دربارهٔ اهمیت بازطراحی فضاها برای عدالت‌ شهری

پل سفید؛ نماد بازآرایی اهواز

در شرایط زوال زیستی-کالبدیِ شهر، رجوع به نماد پل‌سفید رجوع به خاطره، اهمیت و حس تعلقی است که این پل در نسبت با شهر و مشخصاً رود کارون، دارد





پل سفید؛ نماد بازآرایی اهواز

۶ خرداد ۱۴۰۳، ۲۱:۳۶

مسأله این است: پل‌سفید اهواز، یا آن‌چه که پیش‌تر مشهور بوده است پل معلق اهواز، واجد چه ویژگی‌ها و مولفه‌هایی است و برخوردار از چه معناهایی که باعث شده است پس از حدود ۹۰ سال از ساخت، در مورد این سازه صحبت شود؟ پاسخ به این پرسش راه می‌گشاید به این سؤال که این پل اکنون و در زمانه حاضر چه جایگاه و چه معنا و مفهومی در شهر و برای شهروندان دارد. تحلیل نمادشناسانه پل‌سفید، کندوکاو در فرایند نمادشدن و اهمیت نمادین این پل در شهر اهواز، و تاحدی تاریخ معاصر اهواز است. تحلیلی که ختم می‌شود به بازیابی کارکرد مفهومی این پل در بازآرایی شهر اهواز.

ابتدا به ساکن پل‌سفید یک سازه خاص با ویژگی‌های منحصربه‌فرد به‌لحاظ شکلی و به‌لحاظ فرمی است. ویژگی‌هایی فرمی که در زمان خودش و در طول تاریخ معاصرِ بعد از آن متفاوت‌اش می‌کرده است از سازه‌های دیگر. معلق بودن‌اش، رنگ سفید نشسته بر آهن، تلفیق آهن و بتن، نقش خاص پایه‌ها، شکل خاص این پل را به وجود آورده است. علاوه‌برآن اولین پل معلق ایران و چهارمین پل معلق جهان بوده است. اما این پل یک پل ساده نیست و کارکردی غیر از عملکرد متعارف پل داشته است. پل‌سفید به نوعی سازنده اهواز مدرن است. احداث و رشد قسمت غربی اهواز که قسمت مدرن‌تر شهر است مرهون ساخت پل‌سفید است. 

نقش پل‌سفید و برجستگی نشانه‌شناختی آن فقط محدود به آغاز مدرنیت شهر اهواز یا کار سازه‌ای آن نیست. روندی پویا، از جزء به کل، از امر امروزی به امر تاریخی، از امر فردی به امر اجتماعی در برساختن نماد پل، آن‌چه که امروز از آن مراد می‌شود، نقش داشته‌اند

در واقع این پل باعث می‌شود شهر سنتی و کوچک‌تر «ناصری» با تاریخی کم‌وبیش پرفراز و نشیب، تبدیل شود به اهواز با مشخصات و کارکردی جدید. کارکردی برآمده از وضعیت جغرافیایی به‌لحاظ هم‌کناری با رود مهم و ترانزیتی کارون و قرار گرفتن در مسیر تبادل نفت از شمال به جنوب استان، از مسجدسلیمان به آبادان. عبور راه‌آهن سراسری کشور، اتصال به بنادر آبادان و خرمشهر و ماهشهر، مسیری اقتصادی و فرهنگی را در طول اهواز شکل می‌دهد که بعدتر به تغییرات اجتماعی گسترده منجر می‌شود، و نزدیکی مناسب این شهر به همه شهرها و مناطق استان، که نوعی مرکزیت جغرافیایی را تبدیل می‌کند به مرکزیت سیاسی، سبب می‌شود اهواز شهری مهم و مدرن در ساختار اقتصادسیاسی کشور شود. شهری که با همین شاخص‌ها شخصیت و هویت خاص خود را پیدا کرده است. نماد این دوران جدید را می‌توان پل‌سفید دانست. باید به این نکته توجه داشت که نمادین شدن پل از گذر رسانه یا تبلیغات حکومتی، به‌ویژه در دوران پهلوی، رخ نداده است. بسیار نمادهایی که پس از انقلاب سعی شده است جایگزین پل شوند اما ناموفق بوده‌اند، چرا که نتوانسته‌اند درون تجربه زیسته مردم نفوذ کنند. دو وجه اول اهمیت پل از عناصر کالبدی، بصری و کارکردی سازه می‌آید.

 

 اما مسأله بعدی این است که نقش پل‌سفید و برجستگی نشانه‌شناختی آن فقط محدود به آغاز مدرنیت شهر اهواز یا کار سازه‌ای آن نیست. روندی پویا، از جزء به کل، از امر امروزی به امر تاریخی، از امر فردی به امر اجتماعی در برساختن نماد پل، آن‌چه که امروز از آن مراد می‌شود، نقش داشته‌اند. پل‌سفید به‌مثابه نماد در تاریخ معاصر ادامه پیدا می‌کند و به‌لحاظ تمرکز و غلظت معناهایی که حمل می‌کند اهمیت نمادین‌اش، با فراروی از مسأله کارکرد فیزیکی و تاریخی به ارتباط‌ با مردم و هر آن‌که با آن مواجه می‌شود، روزافزون می‌شود. عوامل ادراکی همچون تجربه و احساس و خاطره تصویری ذهنی می‌سازد از یک مکان، از یک المان، از پل. پل‌سفید دیگر فقط پلی تاریخ‌ساز یا جریان‌ساز نیست بلکه شخصیت و هویتی نو می‌گیرد و می‌آفریند. نمادها یا برساخته‌اند یا برسازنده. برساخته تاریخ‌اند، تلاقی خاطره‌ها و اشاره‌ای ضمنی به امری، کلیتی یا تاریخی پیشینی. از سوی دیگر نماد می‌تواند رو به آینده داشته باشد. پل‌سفید را می‌توان نمادی برسازنده دانست؛ چرا که به تجربه‌ای تاریخی اشاره ندارد بلکه قوام‌بخش خاطره و زندگی پس از خود است؛ از طریق ارتباط با شهروندان و شهرنشینانی که از خلال وجود پل‌سفید تجربه زیسته و خاطره می‌سازند. 

 

این کارکرد نمادین پل‌سفید دیگر فقط برآمده از عملکرد فیزیکی و ریخت خاص آن نیست. پل‌سفید هویتی نو یا معنای هویتیِ نو می‌سازد از شهری نو، با تجربه‌ای جدید برای کسانی که از پیرامون، از روستا، از شهرهای کوچک، از کوچه‌های تنگ و خاکی، به شهری تازه‌تر و بزرگ‌تر می‌آیند. اهوازی‌بودن یعنی تعلق به شهری که پل‌سفید دارد به همان‌گونه که پل‌سفید به اهواز و اهوازی‌بودن اشاره می‌کند. پل نماد همبستگی می‌شود.  اما حالا پل دیگر آن پل بدوی نیست، تاریخی حمل می‌کند که از زمان گذر کرده و در این گذر نوعی زیست اجتماعی را هم شکل داده است.

 چنین شهری هم در تضاد با ایدئولوژی نولیبرال قرار دارد که انسان‌ها را اتمیزه، سودجو، خودمحور و وابسته به خرید و مصرف و خودرو می‌خواهد و هم ایدئولوژی رسمی که خانه‌نشینی را می‌پسندد و اندوه را می‌ستاید و مراودات اجتماعی را برنمی‌تاب

پل نماد تفاوت قبل و بعد خود می‌شود. نمادی می‌شود برای اتصال به امر نو. نوعی اجماع و توافق همگانی صورت می‌گیرد تا انباشت تجربه‌های مشترک را در قامت و در فرم پل‌سفید بریزد، همچون دالی میان‌تهی که پذیرای معانی منفرد و متواتر می‌شود. اما در این روند پل‌سفید همچون ابژه‌ای یکتا، تنها نیست، بلکه به‌لحاظ فضایی نیز برسازنده است. تلاقی‌اش با کارون و کرانه‌های آن و مکان‌هایی که بعدتر ساخته می‌شوند و ارتباطی ارگانیک با پل برقرار می‌کنند، فضایی می‌سازد یکتا که امکان ارتباط متقابل، هم‌رفتاری اجتماعی و کنش فردی را در مکانی با مختصاتی نو، جالب و جذاب مهیا می‌کند. 

 

ترکیب عملکرد فیزیکی و شمایل زیباشناسانه پل‌سفید با فضایی که منظره، تماشاگه، تفرجگاه و پیاده‌راهی در جوار عنصری طبیعی و بااهمیت مثل کارون دارد پل را، پل را به‌مثابه نماد، در ذهن ماندگار می‌کند. نه تنها در ذهن که در آلبوم‌های خانوادگی هر شهروند اهواز، هر خوزستانی و هر آن که سفرش به اهواز رسیده باشد، هم ماندگار می‌شود با حضوری قاطع. این ماندگاری از اولین دهه‌های ساخت پل شروع می‌شود تا به امروز می‌رسد. البته شایسته بود و هست که تحقیق یا پیمایش اجتماعی صورت می‌گرفت و بگیرد تا معناها و احساس‌ها و تصاویر ذهنی مردم را در نسل‌های مختلف، به ویژه نسل‌های ابتدایی، پس از احداث پل ردیابی و ثبت می‌کرد. چنین پیمایشی کمک می‌کرد تا روند متکثر معنایابی، معنازدایی و دلالت‌های نماد پل‌سفید در طول تاریخ‌اش مشخص شود.

 

با این حال، این تداوم فضایی به شکل‌گیری نوعی مکان‌هویت می‌انجامد در دل شهری نو با هویتی تازه. یعنی مکانی برساخته می‌شود که هم برای کاربران و مواجهان‌اش واجد معنا و اهمیت است و هم موجب ارتباطی عاطفی و ذهنی میان انسان و مکان. مکان‌هویت چیزی بیش از مکان است، فرمی قبلاً خالی که با انرژی اجتماعی پر شده است. فضایی که پیرامون پل‌سفید ایجاد می‌شود از رهگذر اتصال خردمکان‌هایی که امکان خوش‌باشی، شادنوشی را مهیا می‌کنند، مانند کافه معروف خیام، بوستان و پیاده‌راه ساحلی، پارک سه‌دختر و بانک ملی با معماری دوره پهلوی اول و ساختمان معین‌التجار با معماری قاجاری‌اش، خاطره‌ساز می‌شود و مسبب معانی ذهنی در پیوند با پل و شهر. کنش متقابل شهروندی در عین حال حفظ فاصله اجتماعی، به‌عنوان ویژگی حضور مدرن شهری، در این فضا مجال بروز می‌یابد. 

 

فضای مشترک انسانی که محل پیوند انسان‌هایی است که تجربه‌هایی مشترک را به واسطه فضای اجتماعی پل از سر می‌گذرانند: عشق و وصل و هجران و قرار و وداع. حضور شبانه بعد از کار، حضور سربازان هنگام مرخصی ساعتی، پیک‌نیک‌های خانوادگی، قرار و مدارهای دوستانه، خلوت‌گزینی‌های فردی، تجربه آرامش، تماشای غروب و پرندگان، و البته تماس با طبیعت، رود عظیم کارون. این نقطه برجسته‌ای در برساخت نماد پل‌سفید است. تلاقی خاطره و احساس با طبیعت. نوعی پیوند و ارتباط با کارون به میانجی پل معلق. اینجا سومین وجه عملکردی پل به سومین وجه نمادین‌اش تبدیل می‌شود. پل‌سفید به نوعی نماد خروش کارون در محدوده شهری است. فضای شکل‌گرفته حول پل بسیار متأثر از وجود رود است. رود نقش مهمی در ساختن، تزئین و معنادادن به این فضای محیطی-اجتماعی دارد. از یک نظر وجود رودخانه در معنای عام در یک شهر امکان‌ساز است. رودخانه طبیعت را به درون شهر مدرن می‌برد و فضایی تلفیقی از پیوند انسان با طبیعت را موجب می‌شود. 

 

عنصر طبیعی، به ویژه رود فضای خشک شهری را تلطیف می‌کند و امکانات فراوان از لحاظ منظر و فضا برای ساخت محیطی متعامل مهیا می‌کند. در بسیاری از شهرها، این فضا را به بهترین شکل مورد استفاده اجتماعی قرار می‌دهند، جدا از استفاده‌های گردشگری. اما رود کارون معنایی بیش از رود دارد. رودی بزرگ و عظیم که مسیر پر پیچ و تاب‌اش نشان از تاریخ‌اش دارد. رودی که هم حس زنده بودن را می‌فزاید و هم با مصائب این سال‌هایش حسی نوستالژیک را بر می‌انگیزد. پل‌سفید هم نشان روزهای اوج کارون است و هم روزهای افول‌اش ناشی از سدها و انتقال آب. همه این‌ها را می‌توان پای پل یا روی آن دید و احساس متناقضی را تجربه کرد. در این نقطه نوعی گره‌خوردگی معنایی از رهگذر درهم‌تنیدگی عینی پل و شهر و رود رخ می‌دهد که دیگر قابل تفکیک به اجزاء نیست. درست این‌جا وجه محیط‌زیستی پل‌سفید برجسته می‌شود.   

  

این سه وجه اساسی پل‌سفید، وجه زیباشناختی، عملکردی (هم به‌عنوان پل و هم امکان‌ساز شهر مدرن اهواز) و یکپارچگی با طبیعت هویتی به پل می‌دهد که آن را متمایز می‌کند از دیگر المان‌های کارکردی شهری. پل‌سفید همواره چیزی بیش از پل است که بستگی دارد به تاریخ آدمی که از پل می‌گذرد و به پل، به خودش و به تاریخ فکر می‌کند. پل مجال تأمل است. و از این رهگذر، از این فرایندهای متکثر معنادهی و معنایابی، از خلال امکانات فضایی پل، از طریق کنش متقابل اجتماعی، و با تمرکز احساسی حول پل، نوعی حس تعلق، حس وابستگی سرزمینی ایجاد می‌شود. 

 

حس تعلق، خاطره‌یابی و درک خاک و زمین به‌مثابه امری انسانی از دو مسیر ایجاد می‌شود. اول وابستگی معیشتی و دوم وابستگی عاطفی و در پل‌سفید این وجه دوم اساسی است، کما اینکه وجه معیشتی هم در خوزستان مدرن به واسطه حضور صنعت نفت و صنایع دیگر در قرن اخیر در شکل‌گیری حس تعلق سرزمینی نقش ایفا کرده است. این دو وجه اما یکی از مهم‌ترین پیام‌ها یا کارکردهای نمادین پل را هم، برمی‌سازد. از آن‌جا که فرایند هویت‌یابی فرایندی پویاست و انسان معنا و ادراک خودش را متناسب با مفاهیم ذهنی و تجربه زمان‌مند و تاریخ‌اش در فرم‌های حاضروآماده می‌ریزد، پل‌سفید در گذر از سال‌های تاریخ اهواز معاصر تبدیل می‌شود به نماد «زوال شهر». درواقع شاید مهم‌ترین دلیلی که امروز درباره پل‌سفید صحبت می‌شود نه حضور تاریخی آن، که بازیابی آن به منظور بازآرایی شهر اهواز است. سخن از پل‌سفید سخن از نجات شهری است که افول‌اش در سرتاسر خیابان‌ها و کوچه‌ها و دیوارها مشهود است. زوالی که در روحیات عمومی مردم قابل ردگیری است. 

 

رد این افول را در همان فضای شکل‌گرفته حول پل هم می‌توان گرفت. فضایی که با کاهش آب رودخانه، از بین بردن خردمکان‌ها، از بین بردن بخش بزرگی از فضای سبز و درختان، جاده‌کشی و تغییر کاربری و از رونق انداختن پارک‌های پیرامون از بین رفته است. تخریب خاطره از طریق دستکاری یا محو المان‌های خاطره‌انگیز روشی شایع برای ساخت یا تحریف تاریخ است، تاریخی رسمی و ایدئولوژیک که از هسته زندگی تهی است. این روش راه را برای تضعیف و تعلیق وابستگی مکانی، وابستگی سرزمینی تسهیل می‌کند. عدم وجود حس تعلق، به مهاجرت، به بی‌تفاوتی ختم می‌شود. سر آخر، تبدیل شهر با همه مفاهیمی که به همراه دارد، به زیستگاهِ صرف به هدف می‌نشیند. زیستگاهی حداقلی که تنها سرپناهی برای نیروی کار است. چنین زیستگاهی بی‌نیاز از هزینه‌های عمومی، سرمایه‌گذاری و خدمات اجتماعی دولتی است. آن‌چه از محل منابع طبیعی و زیرزمینی و تولید، با همه عوارض نامطلوب محیط‌زیستی و انسانی که بر جا می‌گذارد، به شکل سود سرمایه و به شکل رانت میان ذی‌نفعان سیاسی-اقتصادی توزیع می‌شود.  

 

در شرایطی که زوال زیستی-کالبدیِ شهر به‌لحاظ کیفیت زندگی، زیرساخت‌ها و فضای اجتماعی در حال گسترش است رجوع به نماد پل‌سفید رجوع به خاطره، اهمیت و حس تعلقی است که این پل در نسبت با شهر و در نسبت با طبیعت، مشخصاً رود کارون، دارد. در هنگامه‌ای که تلاش می‌شود با تبدیل خوزستان به مستعمره/کارگاه صنعتی دستمزدها کاهش یافته و از این طریق سود سرمایه افزایش یابد، بازمعنادهی به پل‌سفید برای برکشیدن دوباره مفهوم شهر مدرن زیست‌پذیر انسان‌مدار باید در مرکز توجه قرار بگیرد. مراد از بازآرایی شهر اهواز به یمن پل‌سفید و توجه به اهمیت کارکردی این نماد، نه به معنای ساخت شهری سرمایه‌محور و ماشینی، با روگذر-زیرگذرهای متعدد و برج‌های طبقاتی و رستوران‌های مجلل بر روی ویرانه‌های شهری از پیش موجود، که به معنای بازساخت کالبدی شهر و افزایش کیفیت و استاندارد زندگی است. شهری که در آن فضاهای اجتماعی، با اولویت بازیابی فضای اجتماعی پل‌سفید، چنان شکل می‌گیرند که کنش متقابل، حضور، فراغت، بازدید، تفریح را ممکن می‌سازند. فضاهایی مانند فرهنگسراها، گالری‌ها، تئاترهای همگانی، خانه‌های مطبوعات، کتابخانه‌ها و مبلمان مدرن و مکان‌های روباز شهری. این فضای اجتماعی قبل از هرچیز مستلزم وجود زیرساخت‌های یک زندگی مطلوب است که شغل شایسته، رفاه، آموزش، مسکن، بهداشت را تضمین کرده باشد.

 

از این منظر چنین شهری هم در تضاد با ایدئولوژی نولیبرال قرار دارد که انسان‌ها را اتمیزه، سودجو، خودمحور و وابسته به خرید و مصرف و خودرو می‌خواهد و هم ایدئولوژی رسمی که خانه‌نشینی را می‌پسندد و اندوه را می‌ستاید و مراودات اجتماعی را برنمی‌تابد. از سوی دیگر وجه اکولوژیک پل‌سفید بار دیگر اهمیت احیای رود کارون را در مرکز توجه قرار می‌دهد. احیای کارون احیای زندگی در مسیری طولانی است و احیای شهری که به واسطه کارون جنب و جوش و حیات دارد. بنابراین، بازیابی پل‌سفید امری تقلیل‌گرایانه نیست بلکه مطالبه‌ای حداکثری برای بازساخت کالبدی-زیرساختی و بازطراحی عدالت‌محور شهری، توجه به انسان به جای ساختمان و خیابان و ماشین و سود. شهری که در مسیر حذف فاصله طبقاتی، شهر را برای همه دسترس‌پذیر کند. این کنشی رادیکال را می‌طلبد.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

مطالب مرتبط

معمای آتشفشان «تفتان»

کارشناسان و مسئولان در مورد احتمال همیشگی فوران تفتان اتفاق‌نظر دارند

معمای آتشفشان «تفتان»

بارش برف و باران امروز ادامه دارد

بارش برف و باران امروز ادامه دارد

انسداد راه دسترسی ۱۶۰ روستای لرستان

۲۲ استان کشور تا پایان هفته بارش برف و باران سنگین را تجربه می‌کنند

انسداد راه دسترسی ۱۶۰ روستای لرستان

هوای ۴ شهر خوزستان در وضعیت ناسالم تنفسی قرار گرفت

هوای ۴ شهر خوزستان در وضعیت ناسالم تنفسی قرار گرفت

هوای ۷ شهر خوزستان در وضعیت «قرمز»

هوای ۷ شهر خوزستان در وضعیت «قرمز»

اکوسیستم استارتاپی عامل آشتی کسب‌وکاری مردم و نوآوران

گزارش «پیام ما» از نشست بررسی کاربرد فناوری‌های نوین در صنایع خلاق

اکوسیستم استارتاپی عامل آشتی کسب‌وکاری مردم و نوآوران

مسافران قطار مرگ

گروهی از زنان مکزیک جان خود را برای رساندن غذا به مهاجران به خطر می‌اندازند

مسافران قطار مرگ

چتر سیاه بر آسمان اهواز

دود نیشکرهای سوخته هوای خوزستان را آلوده کرد

چتر سیاه بر آسمان اهواز

مداخلهٔ بی‌نتیجهٔ دولت در بازار شیرخشک

کشمکش‌ بین ارگان‌های دولتی و تولیدکنندگان کمبود شیرخشک را تشدید کرد

مداخلهٔ بی‌نتیجهٔ دولت در بازار شیرخشک

موضع‌گیری دوگانه  دربارهٔ حقابهٔ هیرمند

وزیر نیرو و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست با معاون رئیس‌الوزرای طالبان دیدار کردند

موضع‌گیری دوگانه دربارهٔ حقابهٔ هیرمند

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر