تهدید میراث بشری به بهانه زنبورداری
۱۸ آبان ۱۳۹۹، ۱۱:۱۱
جهانی شدن اسکلتهای ۶ هزار ساله در گرو حکم استاندار خوزستان است
تهدید میراث بشری به بهانه زنبورداری
نابودی «چگاسفلی» نشانهای از تکیه به سیاست تک محصولی نفت و بیاعتنایی به صنعت گردشگری است.
روزنامه نگار: فاطمه علی اصغر | آنها هنوز در گورهایشان نفس میکشند؛ در گورهای دستهجمعی، گورهای آجری، گورهای آیینی. از شش هزار سال پیش آمدهاند. وقتی جوامع انسانیِ جنوب و جنوب غربی ایران خود را برای ورود به مرحلهای پیچیدهتر از رشد فرهنگی، مذهبی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آماده میکردند. وقتی شهری در کنار رودخانهی پرآب زهره در سردشت زیدون شکل میگرفت که حالا نام ویرانههایش را میخوانیم؛ «تُلِ چِگاسُفلی». آنها زنده ماندند تا با آیندگان حرف بزنند. از قضا، ما آن آیندگانیم.
آنها هنوز در گورهایشان نفس میکشند؛ در گورهای دستهجمعی، گورهای آجری، گورهای آیینی. از شش هزار سال پیش آمدهاند. وقتی جوامع انسانیِ جنوب و جنوب غربی ایران خود را برای ورود به مرحلهای پیچیدهتر از رشد فرهنگی، مذهبی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آماده میکردند. وقتی شهری در کنار رودخانهی پرآب زهره در سردشت زیدون شکل میگرفت که حالا نام ویرانههایش را میخوانیم؛ «تُلِ چِگاسُفلی». آنها زنده ماندند تا با آیندگان حرف بزنند. از قضا، ما آن آیندگانیم. باستانشناسان رابط ما شدند تا صدایشان را بشنویم. صدای مردمانی که در آئینی عجیب جمجمههایشان را تغییر شکل میدادند. ۶ هزار سال پیش در این محوطه باستانی چه میگذشت وقتی سنتهای آئینی از نواحی دورست کرانههای جنوبشرقی خلیجفارس تا کرانههای شرقی دریای مدیترانه طلوع میکرد و تمدن در حال شکلگیری بود؟ هیچکس نمیداند. آنها زنده ماندند تا به ما از رازهایشان بگویند، اما ما در حق آنها چه کردیم؟ آنطور که شنیده میشود، افرادی به بهانه زنبورداری تهدید کردند: «لودر میاندازیم و گورستان را خراب میکنیم!» چرا؟ چون پای منفعت شخصی در میان است. چرا؟ چون اخباری مبنی بر تلاش برخی از مسوولان و نماینده شهرستان بهبهان در مجلس شورای اسلامی برای اجرای برخی طرحهای عمرانی در عرصه مصوب محوطه «تل چگاسفلی» شنیده میشود.
آغاز درگیری مردگان و زندگان
هزاران سال بود که مردگان این دشت، آرام بودند و در امان از وحشت ساختوسازها. شاید به جرات بتوان گفت، چگاسفلی از نادر محوطههایی است که از چنگال دخلوتصرفهای امروزی در امان مانده و تا قبل از دهه ۱۳۳۰، روی عرصه این گورستان هیچ خانهای ساخته نشده بود. تا اینکه در اواخر همان دهه، شرکت نفتی امریکایی ویلیامز برادرز با امکانات مکانیزه وارد منطقه شد و در بخشهای شرقی و میانی محوطه تاریخی چگاسفلی اقدام به ایجاد کمپ موقت خود کرد. پس از عزیمت شرکت امریکایی در اوایل دهه ۱۳۴۰، عدهای در محدوده عرصه محوطه اقدام به ساخت خانههای مسکونی کردند و این شد که روستای «چگاهسفلی» پا گرفت. حالا حدود ۱۰ خانوار در آنجا روی عرصه باستانی زندگی میکنند و این آغاز درگیری میان مردگان ۶ هزارساله و زندگان است. چگاسفلی مانده میان بهانههای ریز و درشت دهیاری روستا برای آسفالتکردن، ساختن سیستم فاضلاب، ایجاد تاب و سرسره برای کودکان «نداشته» روستا و البته ناتوانیهای متولیان و برخی حمایتها از سوی مسوولانِ محلی و رازهایی که از دل تاریخ فریاد میزنند؛ ما را دریابید. نابودمان نکنید. ما حرفهای بسیاری با شما داریم.
این اسکلتها چه حرفی با ما دارند؟
در ابتدا هیچکس از مردگان دشت زهره در بهبهان خبر نداشت تا پیش از سالهای دهه ۱۳۵۰ و بررسی باستانشناسی «هانس نیسن» و همکارانش از موسسه شرقشناسی دانشگاه شیکاگو و دانشگاه آزاد برلین. آنها این محوطه را شناسایی کردند و نامش را وسیعترین محوطه پیش از تاریخی ایران گذاشتند. در سال ۱۳۸۸ هم به همت گروه بررسیهای شهرستان بهبهان به سرپرستی کامیار عبدی، باستانشناس چگاسلفی یک اثر ملی شد با شماره ۲۸۸۲۲ .
صدای این مردگان اما سرانجام در سال ۱۳۹۴ شنیده شد، وقتی گروهی به سرپرستی عباس مقدم، باستانشناس راهی بهبهان شدند تا عرصه و حریم چگاسفلی را تعیین کنند. عرصه و حریمی که تصویب و به استاندار خوزستان ابلاغ شد. تلاشهای این گروه به همینجا ختم نشد، رازهای چگاسفلی، مدام از دل خاک بیرون میزد و خیلی زود به یکی از محوطههای تاریخی نامزد ثبت جهانی تبدیل شد؛ افتخاری که تنها در گرو توقف ساختوسازها در عرصهوحریم آن نصیب مردم ایران میشود.
اما مردگان این محوطه چه پیامی برای جهانیان دارند؟
یافتههای باستانشناسان نشان میدهد، سنت تدفین در «تل چگاسفلی» در جنوب غربی ایران منحصر به فرد بوده و نظیر آن در هیچ مکان دیگری پیدا نشده است. در این گورستان تقریباً همه گورها در یک جهت جغرافیایی و با ظرافتی ویژه ساخته شدهاند. این بدان معنی است که اینجا یک مکان آئینی بسیار مهم بوده و تاریخش به هزارههای کهن پیش از میلاد برمیگردد. مهمتر از آن، بیشک اینجا نیایشگاه یا معبدی بزرگ بوده که هنوز از دل خاک بیرون نیامده است.
مطالعات باستانشناسان، حکایت از گورهایی با شکلهای مختلف دارد؛ برخی گورها با آجر ساخته شدهاند و از نظر شکلی بسیار دقیقاند، گورهایی که از سنگ تراشخورده ساخته شدهاند، گورهایی که با خشت خام ساخته شدند، گورهایی که دیوارههای جانبی چینهای دارند و گورهایی چالهای. این گورستان، گورهای دستهجمعی دارد و گورهای منفرد. حتی جالب اینجاست که برخی از اسکلتها پس از فساد کاملِ جسد، به داخل گور گذاشته شده و به صورتی آئینی با چیدمان دایرهای دفن شدهاند. اما عجیبترین یافتههای این باستانشناسی، جمجمههای تغییر شکل یافته هستند. این جمجمهها حکایت از یک سنت مذهبی یا فرهنگی در آن زمان داشته است که کشف آن گویای آن است که مسیر تاریخی را ما چگونه طی کردیم تا به امروز رسیدیم. هر چند برای خوانش این رازها، هنوز مطالعات بسیاری لازم است. کاوشگران بر این باورند، نمونههای دی .ان .ای جمعآوری شده از گورهای دستهجمعی کلید فهم بسیاری از مجهولات است. این به ما کمک میکند، دریابیم، خفتگان گورهای دسته جمعی، نسبتی خانوادگی با هم دارند یا نه؟
اما آنچه حیرت باستانشناسان را برانگیخته، گورنهادههای مربوط به اواخر هزاره پنجم پیش از میلاد در یکی از گورهای آجری است، گوری که به نظر میرسد، نیای گورهایی است که در چند هزار سال جدیدتر در زمان عیلامیان ساخته میشده است. در گورها سفالهایی هم به دست آمده که مردگان با خود به دنیای آخرت میبرند، نقوش این سفالها به ما میگوید، مردم ساکن در دشتهای جنوب و جنوب غربی ایران چه فرهنگی داشتند.
سرپرست گروه باستانشناسی چگاسفلی میگوید: «گزارشهای منتشر شدهی گروه باستانشناسی در دههی اخیر، ما را برآن داشته تا برای شناخت بهترِ میراث باستانیِ دشت زهره تلاش کنیم و سرانجام این تلاشها، منجر به ارائه برنامهای بلندمدت به نام «پروژهی پیش از تاریخی دشت زهره» به پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری کشور شد که به دلیل همجواری این دشت با خلیج فارس، نوید آیندهای درخشان در زمینهی پژوهشهای باستانشناسی در منطقه خلیج فارس داده میشود و پاسخ مناسب به کسانی که میخواهند تاریخ را تحریفکنند.»
مقدم تاکید میکند: «نابودی چگاسفلی به طور طبیعی باعث میشود تا مانند سیاستهای شکستخورده دهههای پیش دلخوش به منابع جبرانناپذیری مانند نفت، گاز و منابع معدنی باشیم که همه روزی به پایان میرسند. حال اگر چگاسفلی نابود شود ما محکوم به مصرفگرایی، به حداقل رساندن مشارکت اجتماعی و دور شدن از آرامشیم.»
تنها راه نجات
کشف گورستان چگاسفلی چنان جامعه باستانشناسی بینالمللی را دچار حیرت کرد که آینده درخشان چگاسفلی تضمین شده بود. پروژهای که باعث رونق گردشگری، احیای تاریخ، هویت و تحول زندگی مردم در چشماندازی بلندمدت داشت اما تحقق همه این آرزوها گره خورده با زندگی ۱۰ خانوار روستای چگاسفلی که دهیارش در پی متحول کردن روستاست و هر روز به بهانهای در راستای خدمترسانی به مردم روستا، اقدام برهم زدن چشمانداز روشن چغاسفلی میکند. این درگیریهای ناتمام اما باستانشناسان را بر آن داشت تا طرح اولیه برای جابهجایی روستای چگاسفلی و آزادسازی عرصهی محوطه باستانی را در سال ۱۳۹۸ تهیه و به مسئولان ارائه کنند تا هم ساکنین روستا تکریم شده و در آرامش به زندگی خود ادامه دهند و هم مردگان ۶ هزار ساله در امان باشند.
در این طرح به ازای میزان زمین و مستقلاتی که در مالکیت ساکنین فعلی است به آنها زمین و مستغلات در محدودهای خارج از عرصه و در اراضی منابع طبیعی منطقه داده میشود. در نتیجه، عرصه محوطه از ساکنین امروزی آزاد شده و از تخریب بیشتر عرصه محوطه جلوگیری به عمل آید.
مقدم میگوید: «این طرح به موقع تحویل مسئولان امر شد اما برخلاف وعدههای داده شده، هیچ اعتنایی به آن نشد. هدف ما در درجه نخست آن بود تا میراث چگاسفلی حفظ شود و در درجه دوم، ساکنین روستا در مکانی مناسب با راحتی و آسایش و در کمال احترام به زندگی خود ادامه دهند.»
این طرح آنقدر اجرایی نشد که حالا امان محوطه چگاسفلی بریده است و هر روز به یک نوعی تهدید میشود. کار به جایی رسیده که هر لحظه بیم لهشدن استخوان همه مردگان میرود و این خطر، سرپرست کاوشهای باستانشناسی چگاسفلی را بر آن داشته تا در نامهای سرگشاده به غلامرضا شریعتی، استاندار خوزستان درخواستِ حفاظت و توجه بیشتر به این محوطه تاریخی شود.
در بخشهایی از این نامه آمده است: «…. مهمتر از آن امید است که میمیرد. امید جوانانی که به واسطه وجود چنین ثروتی در زادگاهشان، به آیندهای روشن فکر میکنند، امید هنرمندانی که به واسطه وجود چنین اثر فاخری در زادگاهشان به خلق آثار هنری برای گذران زندگی با الهام از مفاخر هنری بینظیر چگاسفلی چشم دوختهاند، امید کشوری که برای توسعه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی متوازن مناطق محرومش به منابع عظیم حیاتبخش میاندیشد.اگر از ظرفیت چگاسفلی به خوبی استفاده شود، دیگر حرص زایدالوصفی که امروزه برای حمل کالاهای قاچاق وجود دارد حداقل در بین جوانان بیکار منطقه از بین میرود، چون ظرفیتهای شغلی آبرومند جا میافتد و بسیاری از صنایعدستی فراموششده دوباره احیا میشود و ظرفیتهای طبیعی مناطق پیرامون چگاسفلی نیز از حالت بالقوه درآمده و شکوفا میشوند. بیشک نسل آینده تاریخ تحقیرهایی را که بر ما روا داشته میشود خواهند خواند و عملکرد ما را به قضاوت خواهند نشست. درست به همان نسبت که امروزه ما حق قضاوت مدیران و مسئولان گذشته را برای خود محفوظ میدانیم. چگاسفلی آبروی ششهزارساله خوزستان و خلیج فارس است، لطفا دستور دهید اقدامی مسئولانه صورت گیرد، نباید از این ثروت ملی و شناسنامه ارزشمند فرهنگی و تمدنی خود چشمپوشی کنیم….»
تماسهای مکرر «پیامما» با استاندار خوزستان بینتیجه مانده است تا درباره تصمیم و تدبیر او، در حفاظت از این محوطه کمنظیر پرسوجو کنیم. امروز جامعه جهانی در انتظار است که کلیدیترین تصمیم برای نجات رازهای بشری در خوزستان گرفته شود. حالا شاید این پرسش مطرح باشد که چرا علیاصغر مونسان وزیر میراثفرهنگی دراینباره سکوت کرده است؟
مطالب مرتبط
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- روغن صنعتی مایعی جادویی برای افزایش عمر مفید ماشین آلات
- ۱۰ ماده غذایی که به شما در سفر به سوی کاهش وزن کمک میکنند
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید