پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | سیاستگذاری اجتماعی مهاجران را فقیر کرد

گزارش نشست هم‌اندیشی بررسی ابعاد فرهنگی حضور مهاجران افغانستانی در ایران

سیاستگذاری اجتماعی مهاجران را فقیر کرد

کریمیان، پژوهشگر علوم اجتماعی: ۹۵درصد زباله‌گردها در تهران، افغانستانی هستند و به‌شکل موقت در این حوزه کار می‌کنند؛ چرا که مهاجرت فصلی آنان را راحتتر می‌کند و در این شغل یک شبکۀ قومیتی ایجاد کرده‌اند





سیاستگذاری اجتماعی مهاجران را فقیر کرد

۱۰ خرداد ۱۴۰۲، ۰:۰۰

| پیام ما | بیش از چهاردهه از حضور مهاجران افغانستانی در ایران می‌گذرد و آن‌ها طی چهار الی شش موج مهاجرتی در این چهاردهه در ایران حضور یافتند. در شکل‌گیری مهاجرت افغانستانی‌ها یک مسئله‌ای که همواره با آن مواجه بوده‌ایم شهری‌شدن مهاجران افغانستان در ایران بوده است. حضور مهاجران افغانستانی در ایران بیشتر در غالب شهری بوده است و براساس آمار مرکز ملی آمار ایران در سال ۹۵ حدود ۷۸.۵ درصد از اتباع افغانستانی در مناطق شهری سکونت داشتند. درواقع، از بیش از چهار و نیم میلیون مهاجر افغانستانی، حدود چهار میلیون نفر در شهرها ساکن هستند. این درحالی‌است که براساس آمار، بیشتر جمعیت افغانستان روستانشین بوده‌اند و پس از مهاجرت به ایران با خاستگاه روستایی، ساکن حاشیۀ شهرها می‌شوند. اما پرسش این است که ورود مهاجران افغانستانی به حاشیۀ شهرهای ایران، چه ابعادی دارد و با چه پیامدهایی روبروست؟ این سؤالات در سومین سلسله‌نشست‌های هم‌اندیشی در باب ابعاد فرهنگی حضور مهاجران افغانستانی در ایران با موضوع «ابعاد و پیامدهای حاشیه‌نشینی مهاجران افغانستانی در ایران و راهبردهای مواجهه با آن» با حضور «پویا علاءالدینی»، دانشیار دانشکدۀ علوم اجتماعی تهران، «آمنه میرزایی»، پژوهشگر و از نویسندگان کتاب «افغانستانی‌ها در شهر تهران» و «محمدحسن کریمیان»، پژوهشگر اجتماعی و نویسندۀ کتاب «زباله‌گردی» پاسخ داده شد.

 

«پویا علاءالدینی»، وضعیت مهاجران افغانستانی در ایران را تحت‌تأثیر دو مجموعه سیاست می‌داند: «وضعیت مهاجران افغانستانی‌ در ایران تحت‌تأثیر دو مجموعه سیاست قرار دارد. این دو مجموعه شامل سیاست‌های شهری (سیاست‌های مرتبط با کاهش فقر شهری، سیاست‌های مرتبط با اسکان غیررسمی و محلات فرودست شهری) و همچنین مجموعه‌ای از سیاست‌های مربوط به مهاجران است. هرچند در ابعاد عام‌تر، سیاستگذاری اجتماعی را نیز می‌توانیم در نظر بگیریم؛ اما مهاجران افغانستان خیلی تحت‌تأثیر آن قرار ندارند. چرا که بسیاری از مؤلفه‌های سیاستگذاری اجتماعی در ایران در مورد مهاجران به‌گونه‌ای است که از آن‌ها محروم هستند، از جمله می‌توان به انواعی از طرح‌های حمایتی اشاره کرد.»
او در ادامه توضیحاتی دربارۀ دلایل تأثیرپذیری مهاجران افغانستانی از سیاست‌های شهری در ایران داد: «ازآنجاکه این مهاجران از افغانستان مهاجرت کرده‌اند، اغلب دارایی‌های خیلی کمی دارند و سرمایه‌های انسانی آنان نیز به احتمال زیاد کم است. در کنار این سیاست‌های مهاجرتی و اشتغال در ایران مانع تحرک اجتماعی افغانستانی‌ها است؛ چراکه در برخی از حرفه‌ها به آنان اجازۀ اشتغال نمی‌دهد. درنتیجه احتمال جاگرفتن این مهاجران در گروه‌های فقیرتر جامعه افزایش می‌یابد. از سوی دیگر مهاجران تحت‌تأثیر وضعیت اقتصادی ایران نیز هستند و فقر در سال‌های گذشته پیوسته در ایران گسترش پیدا کرده است.

علاءالدینی، استاد دانشگاه: سیاست‌های مهاجرتی و اشتغال در ایران مانع تحرک اجتماعی افغانستانی‌ها است؛ چراکه در برخی از حرفه‌ها به آنان اجازۀ اشتغال نمی‌دهد. درنتیجه، احتمال جاگرفتن این مهاجران در گروه‌های فقیرتر جامعه افزایش می‌یابد

به‌علاوه ایران کشوری شهری است و حدود ۷۵ درصد جمعیت آن شهرنشین هستند، درنتیجه فقر نیز تا حد زیادی شهری شده است. در گذشته مهاجرت به شهر موجب کاهش فقر می‌شد، اما با شهری‌شدن ایران، این فرصت از بین رفته است و مهاجرت به شهر منجر به کاهش فقر نمی‌شود. درنتیجه، در این سال‌ها ما شاهد گسترش فقر شهری بوده‌ایم. باتوجه‌به اینکه مهاجران افغانستانی را از تحرک اقتصادی و اجتماعی منع می‌کنیم و سرمایه‌های انسانی آنان نیز در آغاز کم بوده است، احتمال اینکه مشکلات اقتصادی، مهاجران افغانستانی را به گروه فقرای ایران اضافه کند، افزایش می‌دهد. البته مهاجران افغانستانی که از مناطق روستایی به ایران آمده‌اند، ممکن است به‌طور نسبی شرایط بهتری پیدا کرده باشند و دسترسی آنها به برخی از خدمات از جمله آموزش و بهداشت بهبود پیدا کرده باشد، اما چون نسبت به مردم ایران فرصت کمتری دارند، به جمعیت فقرای شهری اضافه می‌کنند.»
این استاد دانشگاه تهران به مشکلات مسکن در ایران و تأثیر آن بر حاشیه‌نشینی بیشتر افغانستانی‌ها نیز اشاره کرد: «یکی از جنبه‌های فقر شهری در ایران فقر مسکن است که همین مسئله برای مهاجران افغانستانی نیز وجود دارد. مهاجران در مناطق فرودست شهری به قیمت نسبتاً کم مسکن در سکونتگاه‌های بی‌کیفیت سکنی می‌گزینند. این نوع سکونت که از دهۀ پنجاه نمود پیدا کرده، شکل جدیدی از فرودستی شهری است. هرچند از اوایل دهۀ هشتاد رویکرد بهسازی سکونتگاه‌های فرودست شهری در دستور کار دولت قرار گرفت، اما هنوز برنامۀ فراگیری برای ارتقای وضعیت این سکونتگاه‌ها ارائه نشده است.»

کریمیان، پژوهشگر علوم اجتماعی: ۹۵درصد زباله‌گردها در تهران، افغانستانی هستند و به‌شکل موقت در این حوزه کار می‌کنند؛ چرا که مهاجرت فصلی آنان را راحتتر می‌کند و در این شغل یک شبکۀ قومیتی ایجاد کرده‌اند

فقدان سیاستگذاری محلی مانع ادغام افغانستانی‌ها در جامعۀ ایران
علاءالدینی معتقد است که سیاستگذار اجتماعی در ایران، جنبۀ جغرافیایی و سطوح محلی را در نظر نگرفته است: «دولت علاقه‌ای برای این نوع تقسیم‌بندی ندارد. درحالی‌که لطف این کار متوجه مهاجران افغانستانی است. در محلات، تمام ساکنان حاضر در محل، شهروند برابر فرض می‌شوند و درنتیجه خدماتی که در محل ارائه می‌شود به‌صورت برابر بین مردم محل توزیع می‌شود. حال آنکه تجارب بین‌المللی نشان می‌دهد که جوامع می‌خواهند مهاجران را بخشی از جامعۀ مقصد کنند؛ چرا که استعدادهای آنان هم به‌نفع خودشان و هم به‌نفع جامعۀ میزبان است. ایران و افغانستان دو کشور همسایه هستند که بسیاری از مواقع یک کشور بوده‌اند و یک تمدن مشترک دارند و ما به آن توجه نداریم. اگر سیاست درستی راجع به مهاجران نداشته باشیم، در آینده تأثیرات بدی به‌ویژه بر سیاست خارجی ما خواهد داشت. هرچه بیشتر اجازه بدهید که افغانستانی‌ها در ایران ادغام شوند و در ارتقای جامعۀ خود سهم داشته باشند این به‌نفع جامعۀ ایران است و هر دو از آن منفعت می‌برند.»
چشم‌پوشی طرح‌های جامع شهری از مهاجران
چرا اغلب مهاجران افغانستانی در شهرها حضور دارند و اکثراً ساکن پایتخت شده‌اند؟ «آمنه میرزایی» دراین‌باره با اشاره به پژوهشی در کتاب «افغانستانی‌ها در شهر تهران» گفت: «قوانین ایران یکی از عواملی است که مهاجران افغانستانی را به‌سمت سکونت در شهرها هدایت می‌کند. منع قانونی در برخی از مناطق باعث شده است افغانستانی‌ها در برخی شهرهای دیگر بیشتر حضور پیدا کنند. ساختار قدرت‌های سیاسی گسترده در تهران و قومیت‌ها و فرهنگ‌های مختلف در آن، این شهر را به یکی از گزینه‌های اصلی مهاجران افغانستانی تبدیل کرده است. براساس پژوهشی که انجام دادیم سه عامل تأثیرگذار در انتخاب مسکن برای مهاجران در تهران، موقعیت شغلی، مدت زمان اقامت و روابط خویشاوندی بوده که باعث مهاجرت به‌سمت تهران شده است. سه منطقۀ ۲، ۱۲ و ۲۰ منطقه‌های مورد مطالعه ما در پژوهش بود و در طرح‌های جامع شهری هر سه منطقه هیچ حرفی از مهاجران افغانستانی مطرح نشده و در طرح‌های توسعۀ محلی نیز هیچ توجهی به مهاجران افغانستانی نشده است.»
او در ادامه به حضور افغانستانی‌ها در این سه منطقه و دلایل انتخاب آنها اشاره کرد: «براساس این پژوهش در محلاتی همچون امین‌آباد (منطقه ۲۰) و فرحزاد (منطقه ۲)، اعتماد محلی‌ها باعث شده که افغانستانی‌ها صاحب کسب‌وکار شوند. برای مثال در فرحزاد، افغانستانی‌ها نه به‌عنوان کارگر رستوران‌ها بلکه به‌عنوان مدیریت رستوران فعالیت می‌کنند؛ هرچند که ترجیح می‌دهند افغانستانی‌بودن خود را انکار کنند. در امین‌آباد نیز که زمین‌های کشاورزی بسیاری دارد، افغانستانی‌ها نه تنها به‌عنوان کارگر کشاورزی بلکه به‌صورت شراکتی ادارۀ یک زمین کشاورزی را برعهده دارند. در امین‌آباد یک محلیت افغانستانی شکل گرفته است و مغازه‌هایی هستند که به فروش لباس‌های محلی افغانستانی مشغولند. بازارهای محلی توسط خود افغانستانی‌ها شکل گرفته است و در آن افغانستانی‌ها، دادوستد می‌کنند.»
مهاجر افغانستانی، حاشیۀ امن برای سود بیشتر پیمانکاران شهرداری
در ادامۀ این نشست، «محمدحسن کریمیان»، نویسندۀ کتاب «زباله‌گردی» دربارۀ حضور پررنگ افغانستانی‌ها در این شغل و ریشه‌های در حاشیه نگه‌داشتن مهاجران افغانستان در ایران با تکیه بر مسیر تاریخی شکل‌گیری و گسترش کارهای غیررسمی در بازار پسماند خشک به پژوهشی در بازۀ زمانی سال‌های ۹۷ تا ۹۹ اشاره کرد و توضیح داد: «در زیست روزمرۀ ما، حضور مهاجران افغانستانی در جمع‌آوری زباله‌ها خیلی جدی و پررنگ است. کسانی‌که از مخازن تفکیک را انجام می‌دهند و بسیاری از آنان را کودکان تشکیل می‌دهند. این پژوهش به‌صورت میدانی و با حضور در ۲۰ گود زباله در ۵ منطقۀ شهر تهران انجام شده است. داده‌های مطالعاتی ما و دیگر پژوهش‌ها نشان می‌دهد که ۹۵ درصد زباله‌گردها در تهران، افغانستانی هستند و به‌شکل موقت در این حوزه کار می‌کنند؛ چرا که مهاجرت فصلی آنان را راحتتر می‌کند و در این شغل یک شبکۀ قومیتی ایجاد کرده‌اند.»
او با اشاره به سیاست‌های مهاجرتی در ایران گفت: «سیاست‌های مهاجرتی ما همان کاری را می‌کند که شهرداری از پیمانکار خود انتظار دارد، یعنی بتواند حاشیه سود خود را بیشتر کند و این از طریق کارگر رسمی ممکن نیست. پیمانکار در این فضا مثل دیوار حائل است و در جایی قرار گرفته که خود شهرداری نمی‌خواسته وارد شود. درواقع، پیمانکار رابط بین بخش غیررسمی و بخش رسمی است و این بخش غیررسمی را با مهاجران افغانستانی تأمین می‌کند. وقتی از سیاست‌های مهاجرتی صحبت می‌کنیم باید به این فکر کنیم که این سیاست چه چرخه‌ای را تأمین می‌کند و در دل چه چرخۀ بزرگتری قرار دارد؟ این موضوع در یک نظام بزرگتری دارد عمل می‌کند که همان روابط رسمی- غیررسمی است که به‌واسطۀ برون‌سپاری حداکثری در شهرداری تهران به‌وجود آمده است.»

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *