پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | گفت و گو با مادر شوهر مهناز افشار که کاندیدای مجلس دهم شده است به محمد علی رامین و مهناز افشار منتسبم نکنید

گفت و گو با مادر شوهر مهناز افشار که کاندیدای مجلس دهم شده است به محمد علی رامین و مهناز افشار منتسبم نکنید





۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ۲۲:۰۳

گفت و گو با مادر شوهر مهناز افشار که کاندیدای مجلس دهم شده است
به محمد علی رامین و مهناز افشار منتسبم نکنید

سوسن صفاوردی تلاش زیادی می کند تا بگوید شخصیت مستقلی دارد و نباید او را به خاطر منتسب بودن به دیگر نام ها سنجید اما این تلاش برای کسی که همسرش محمد علی رامین نامی عجین شده با تاریخ مطبوعات است و عروسش مهناز افشار سوپراستار سینماست، مشکل به نتیجه برسد. حالا که حتی پسرانش هم به چهره های مورد توجه رسانه ها بدل شده اند.
سوسن صفاوردی دکترای علوم سیاسی دارد و استاد دانشگاه است. در آلمان و دانشگاه تهران و تاجیکستان درس خوانده.
خانم صفاوردی در دولت هاشمی در دفتر امور زبان خدمت کرده، در دوران اصلاحات با وجود فعالیت های NGO با دولت همکاری داشته و در دولت احمدی نژاد معاون بین الملل مرکز امور زنان ریاست جمهوری بوده. موضوعی که خود خانم صفاوردی دلیلش را مستقل بودن شان و پرهیزشان از موضع گیری ها و نگاه جناحی و حزبی دانسته. هر چه هست، خانم صفاوردی امروز برای حضور در مجلس شورای اسلامی ثبت نام کرده که البته این تصمیم هم بیشتر جایی جلب توجه کرده شده که قرار بوده هر خبر از ایشان به عنوان «مادرشوهر مهناز افشار» نقل شود. خانم صفاوردی انتقادات پررنگی به نمایندگان زن دوره اخیر مجلس دارد و معتقد است به مسئولیت هایشان به شکلی که باید عمل نکرده اند. این نامزد انتخابات که خود را عضوی از جریانات و ائتلاف های شناخته شده سیاسی نمی بیند می گوید یک اصولگرای اصلاح طلب است و مشی علی مطهری را می پسندد و خود را کاملا در خط رهبری می بیند. آنچه می خوانید بخشی از صحبت مفصل تر ما با خانم دکتر سوسن صفاوردی است، اگر هنوز برای تان چهره آشنایی نیست تا اطلاع ثانوی ایشان را همسر محمد علی رامین و مادرشوهر مهناز افشار محسوب کنید.

ازدواج پسر با مهناز افشار
الان با توجه به پیوندی که در خانواده شما صورت گرفته، شما سینما را نسبت به چند سال قبل بیشتر دنبال می کنید؟
طبیعتا حساس تر شده ام، ضمن اینکه من همیشه فیل و سینما و در کل زبان هنر را دوست داشته ام و دو سالی هم معاون دانشکده هنر بودم. البته آنجا شاید چون مجبور بودم قانونمند باشم، ممکن است الان خیلی از بچه ها از من شاکی باشند. مثلا اولین کاری که در آن دانشکده انجام دادم سیگار را ممنوع کردم که این اصلا در دانشگاه هنر فاجعه است. یا من مجبور بودم به عنوان معاون دانشکده با خانم هایی که با ظاهر بد می آمدند برخورد کنم. همیشه هم به آنها می گفتم اینجا دانشکده است و این وظیفه برای من تبیین شده. منتها به علت پیش داوری و تقابلاتی که همیشه در جامعه وجود دارد: چون خودم چادری بودم فکر می کردند از منظر دینی با این مطلب برخورد می کنم در صورتی که دغدغه من نظم و انضباط و احترام به قانون بود.
چقدر جدی سینما را دنبال می کنید؟
من معمولا هر شب یک فیلم می بینم. در جشنواره هم همیشه سعی می کنم حاضر باشم.
دی وی دی می گیرید؟
تلویزیون می بینم. سریال کمتر نگاه می کنم چون نمی توانم وابستگی به دنبال کردن ادامه داستان داشته باشم ولی سریالی را که مخاطب زیادی پیدا می کند دنبال می کنم که ببینم چرا مخاطب دارد.
سینما نمی روید؟
همیشه به جشنواره می روم و سینما را خیلی دوست دارم. حقیقت این است که این اتفاق و پیوندی که در خانواده ما شکل گرفت یک مقدار این حساسیت را برای من بیشتر کرد.
بعد از این اتفاق یک مقدار خانواده تان خبرساز شد. آقای رامین خودشان خبرساز بودند. خانم افشار هم که سوپراستار هستند.
بله و این ازدواج حساسیت بیشتری برای من ایجاد کرد. شاید بتوانم بگویم نگاه من را اصلاح کرد. به این مفهوم که متوجه شدم شاید برخورد با برخی از اقشار طوری بوده که همان حس تقابل به وجود آمده. ما باید یاد بگیریم که همه این اقشار عضو خانواده ملت هستند. من این را در نگاهم اصلاح کردم. اگر به جامعه ورزشکار، هنرمند، کارمند و … نگاه محترمانه داشته باشیم مجددا در مسیر ارتقای اعتماد ملی حرکت می کنیم. این خیلی بد است که هنرمند احساس کند مخاطبش خاص است و متعلق به همه مردم نیست؛ در حالی که مخاطب هنر، جامعه است. از نظر من رفتن برخی هنرمندان به خارج سند بی کفایتی بعضی از ماهاست. ما باید می توانستیم به هنرمندان کشورمان حس غرور و وابستگی به منافع کشور را به گونه ای تزریق کنیم که با میلیاردها دلار هم حاضر به ترک وطن شان نشوند.
الان که ورزشکارها هم می روند.
این معضل جامعه ما است. من خجالت می کشم وقتی می بینم یک روز برای آقای دایی سوت می زنند و یک روزی او را هو می کنند؛ نه آن افراط و نه این تفریط، نه بت ساختن و نه تخریب اینچنینی درست است. این نشاندهنده این است که اخلاق در جامعه ما افول کرده.
پس فوتبال را هم دنبال می کنید؟
بله.
آقای رامین به این سوسول بازی ها خیلی علاقه ندارند.
چرا؛ ایشان فوتبال را دوست دارند.
ولی به ما گفتند فوتبالی نیستند.
– اگر خودشان گفته اند، نمی دانم. من هم فوتبالی به معنای اینکه استقلالی یا پرسپولیسی باشم، نیست. طرفدار تیم ملی هستم.
قبل از اینکه خانم افشار به خانواده شما بیایند در مورد جامعه هنری پیش داوری داشتید؟
نگاهم متفاوت بود؛ شاید به خاطر آن پیش داوری که در جامعه حاکم است.
این وصلت برای خیلی ها عجیب بود و شاید امیدی به تداوم آن نداشتند.
ما در یکسری جریانات که در زندگی مان اتفاق می افتد یاد می گیریم که نمی شود جامعه تکصدا باشد. انسان ها با هم متفاوت هستند و ما باید یاد بگیریم که به این تفاوت ها احترام بگذاریم. گاهی آنقدر دنیای ما کوچک است که نمی گذارد بفهمیم این اتفاق در این زمان چه تاثیری می تواند در آینده خودش بگذارد.
این قضاوت البته بیشتر به خاطر شناختی بود که از آقای رامین وجود داشت.
به هر حال شاید این اتفاق باید می افتاد تا ما یاد بگیریم یک مقدار دیدگاه مان را اصلاح کنیم؛ اینطور هم می شود دید.
و آن شروع توفانی و حضور آقای یاسین و همسرش برای عقد در دفتر رییس جمهور اصلاحات.
من می خواهم اینطور بگویم که اتفاقا چنین وصلت هایی زمینه ساز این است که ببینید انسان ها در غالب موارد مشترکات زیادی دارند و این تصور ماست که فکر می کنیم با هم متفاوت هستیم. هنر اینجاست که ما روشی را پیدا کنیم که بتوانیم همراه هم به آن تعالی یا آرمانی که داریم برسیم.
بدنیا آمدن نوه خارج از ایران
درباره این عرق ملی ، در داستان به دنیا آمدن لیانا، نوه محبوب شما در آلمان، یک جوی به وجود آمد. مسئله هم این بود که اگر کسی خیلی به آب و خاک و ارزش هایش وابسته است چرا برای یک شناسنامه اروپایی باید فرزندش را خارج از ایران به دنیا بیاورد. خودتان نسبت به این هجمه نظری ندارید؟
عرق ملی را پاسپورت ها مشخص نمی کند. خیلی ها پاسپورت ایرانی دارند ولی ضد ایرانی هستند. عرق ملی یک ارزشی است که در خانواده تربیت می شود و پرورش پیدا می کند؛ تا جایی که بچه های من که می توانستند خیلی راحت آنجا باشند و آنجا به دنیا آمده اند، اینجا زندگی می کنند و خیلی ها که این امکان را نداشته اند، آن طرف رفته اند و حتی ضد ایران کار می کنند.
نظر خودتان را درباره محل تولد لیانا و داستان های مرتبط با آن نگفتید.
من عرض کردم که نگاه من جهانی است و معتقدم این یک ورق کاغذ شناسنامه یا پاسپورت هیچ چیزی را تغییر نمی دهد. من در این جریانات یک چیزی را یاد گرفته ام؛ اینکه آرمانی را که من انتخاب کرده ام الزاما نمی توانم به بچه هایم انتقال بدهم. همانطور که وقتی جوان بودم دوست نداشتم کسی آرمانش را به من تزریق کند و دوست داشتم خودم آرمان خودم را پیدا کنم. در پروسه خانواده خودم مجددا به همان خواست خودم در جوانی برگشتم که دوست نداشتم کسی به من نظری را تحمیل کند.
شما در جایی گفته بودید که خانواده پدری و مادری خودتان از یک طرف سنتی و مذهبی و از یک طرف مذهبی تند بودند؛ چطور شما در اوج جوانی تنها به آلمان رفتید.
این روشنفکری بود که پدر و مادر من داشتند.
چه سالی رفتید؟
شش ماه بعد از انقلاب بود. اولین حرکت من ایده بیمارستان های صحرایی برای معتادها در منطقه شمیرانات بود. این طرح را به آقای … گفتم و ایشان گفتند برو جلو من حمایتت می کنم. بعد از آن هم به آلمان رفتم.
خانواده مخالف نبودند؟
مادرم خیلی مخالف بود اما پدرم یک نگاه کاملا فراجنسیتی داشت و به من یاد داد که نگاهم فراجنسیتی باشد.
با این تجربه شما و دنیاگردی تان می توانید طرف مشاوره خوبی برای خانم افشار باشید. از شما مشورت می گیرند؟
ایشان خیلی درگیر هستند؛ من هم همینطور. البته من هم می توانم از ایشان مشورت بگیرم.
الان نوه دارید بیشتر همدیگر را می بینید.
نوه را که خیلی می بینم. هر جا می گویند نوه ام نیازمند این است که یک نفر نگهش دارد، من می روم. اولویت اول نوه است.
مهناز افشار و مسئولیت تبلیغات ستاد
این که گفتید ایشان مسئول تبلیغات شما می شود، شایعه بود؟ هیچ کمکی از ایشان نخواستید؟
نمی دانم این شایعه از کجا آمد. من معتقدم انسان ها خودشان باید به یک باور برسند. من باوری را تحمیل نمی کنم.
خانواده شما خیلی سوییس است!
از این زاویه و مطابق با تعریفی که مد نظر شماست، من خودم سوییس هستم! الان به شما هم نگفتم به من رأی بدهید. شما صحبت های من را می شنوید و در نهایت تصمیم می گیرید که این طرف خیلی آرمانی است، به او رأی ندهیم یا بدهیم. ما (با خانم افشار) صحبت می کنیم، من نظراتم را می گویم. در جاهایی هم نظرات مان خیلی نزدیک است.
ثبت نام شما مثل بمب صدا کرد. خانم افشار نظری ندادند؟
حتما شنیده اند ولی اینکه من بروم بگویم ثبت نام کرده ام و همراهی کنید، اینطور نبود. همه سعی می کنند من را یا به مادرشوهر مهناز افشار بودن منتسب کنند یا به همسر محمد علی رامین بودن و من هم سعی می کنم بگویم من خودم هستم.
دوره ای که شوهر معاون مطبوعاتی بود
دوره ای که آقای رامین معاون مطبوعاتی بودند، خیلی خاص بودند.
من فکر می کنم درباره کارهای ایشان یک مقدار اغراق شده. قبول دارم که سلیقه ای برخورد کردن با قوانین می تواند محدودیت ایجاد کند اما واقعیت این است که کسی که در بدنه دولت قرار می گیرد خیلی ملاحظات دارد. من از اصحاب رسانه تعجب می کنم که این را در نظر نمی گیرند.
ما دوره های بعد و قبل از ایشان را هم دیده ایم.
الان هم این همه روزنامه بسته می شود.
فقط تعطیلی نبود. ایشان نگاه تند و عجیبی به کار رسانه داشتند. بخشی از مواضعی که به وجود آمد هم شاید به خاطر حضور خودشان در بعضی تحریریه ها بود.
این بد است که حضور داشته اند؟
نه. ولی آن حضورها خیلی وقت ها به چالش منجر- می شد. در آن دوران یک مجله هم به خاطر عکس خانم افشار روی جلدش تعطیل شد.
من کلا با هر نوع برخوردی که در چارچوب تعریف شده نباشد مخالفم. آدم هر چیزی که برای خودش نمی پسندد برای دیگران هم نمی پسندد. اعتراض و انتقاد هم چارچوب دارد و باید حرمت دیگران حفظ شود. من دوست دارم حرمتم حفظ شود، بنابراین سعی می کنم حرمت دیگران را حفظ کنم.
مطبوعات را چطور دنبال می کنید؟
از بین سایت ها بیشتر خبرآنلاین را دنبال می کنم. دکه را می بینم و تیترهای روزنامه ها را مرور می کنم.
بین روزنامه ها اگر جایی باشید که مجبور شوید انتخاب کنید، چه روزنامه ای را می خوانید؟
من سعی می کنم تطبیق بدهم. یادم نمی آید یک بعدی، مثلا فقط کیهان خوانده باشم.
بالاخره سلیقه شما به کدام نزدیکتر است؟
از هر لحن غیرمنصفانه و تندروی بدم می آید. دوست دارم تجزیه تحلیل هایی که می خوانم بیشتر مبتنی بر استدلال و مستندات باشد و وقتی می خوانم من را نسبت به گروهی بدبین نکند.
از بین شبکه های تلویزیونی چه شبکه ای را دنبال می کنید؟
معمولا شبکه خبر خودمان را می بینم. ZDF آلمان را هم می بینم. بعضی اوقات هم VOA و BBC را نگاه می کنم ببینم چه می گویند چون معتقدم نباید تک بعدی با مسائل روبرو شوم. یک تجربه ای که در تجزیه و تحلیل خبرها و مسائل دارم این است که باید اخبار مختلف را خواند و هفت هشت ماه مهلت داد تا واقعیت هر چیزی مشخص شود.
محمود احمدی نژاد
در دولت آقای احمدی نژاد با ایشان برخورد داشتید؟ شما مشاورشان بودید.
– آنقدر به آدم حکم می دهند که آدم نمی داند این حکم ها از کجا می آیند؛ بیشتر آنها هم رسانه ای هستند چون من معاون بین الملل بودم. در اجلاس های بین المللی داخل کشور که ما بیشتر بخش زنان آن را به عهده داشتیم ایشان را هم می دیدم.
هیچ وقت شد حداقل در حوزه بین الملل اختلاف نظری با ایشان داشته باشید یا نکته ای به ایشان بگویید؟
اینطور که من این وقت را داشته باشم که مستقیم با خودشان صحبت کنم پیش نیامد.
شما گفتید با آقای رامین برای ثبت نام مشورتی نداشتید. بعد از ثبت نام چطور، ایشان نظری نداشتند؟
ایشان معتقد بودند کسی که وارد لیستی نشود رأی نمی آورد.
شما این را قبول ندارید؟ بالاخره به کدام گروه نزدیکتر هستید؟
الان جوی که به آن دامن زده می شود این است که من منتسب به اصولگراها بوده ام اما من همیشه بین دو جبهه له شده ام. اصولگراها من را خیلی روشن می دیدند و اصلاح طلب ها معتقد بودند من همسر رامین هستم.
شما در کابینه آقای احمدی نژاد حضور داشتید و این بالاخره سابقه شماست.
عرض کردم من با هم دولت ها کار کرده ام چون نگاه متفاوت دارم. از طرف دیگر این هم پیش داوری است. هر کسی که در یک کابینه ای ورود پیدا می کند الزاما با همه تفکرات آن موافق نیست.
در همین کابینه احمدی نژاد پیش آمد کسانی با سیاست هایش موافق نبودند و از کابینه جدا شدند.
من معاون بین الملل مرکز امور زنان بودم. حیطه کاری من حتی در خود مرکز هم متفاوت بود. دیدگاه من در حوزه خانواده و زنان شاید با خیلی از معاونان اصلا همخوانی نداشت ولی حوزه کاری من متفاوت بود، لذا مانعی را به آن صورت در مسیر کار من ایجاد نمی کرد.
نماینده های زن مجلس
شما می خواهید وارد مجلس شوید، هیچ نقدی به خانم هایی که در این دوره در مجلس بودند نداشتید؟
من اذعان دارم که در یک مجلسی که فضا کاملا مردسالارانه است انتظار اصلاح و این که جریان خارق العاده ای اتفاق بیفتد یک مقدار سطحی است اما انتظاری که می رفت این بود که حداقل ما یک صدایی را از خانم های مجلس بشنویم. من که صدایی نشنیدم، ضمن این که به هر حال بعضی از این خانم ها منتسب به این هستند که دل نگران مطالبات رهبری هستند اما رهبری در نشستی که با دست اندرکاران و نخبگان زنان داشتند، از لفظ ستم زدگی نام بردند و این که ما نقص قانونی داریم و باید قانون ایجاد شود. حقش این بود که در این باره یک صدایی از اینها می شنیدیم که این مطالبات را می خواهند پیگیری کنند. الان هم اگر می خواهند دوباره کاندیدا شوند حداقلش این است که خانم ها به عملکرد اینها در دوره قبل نگاه کنند و ببینند دستاورد این دوستان برای جامعه زنان چه بوده است و بعد رأی بدهند.
نگران نیستید که بگویند این دیدگاه فمینیستی است؟
ما عادت کرده ایم که انگ بزنیم. صحبت سر فمینیستی نگاه کردن نیست. فیمینیسم هم در وهله اول یک صدایی برای دیده شدن بوده برای زنی که هیچ حقوقی به عنوان یک انسان نداشته. این صدای اعتراض بلند شده. این که در جامعه خودمان هر کسی صدایی بلند کند بلافاصله به او انگ بزنیم به انحراف بردن مسیر عدالت است. این نوع انگ ها خودش بنیانگذار یک بی عدالتی در جامعه می شود که صدایی خفه می شود که آن عدالتی که مد نظر آموزه های دینی است زیر سوال برود. باید تلاش کرد حداقل صداهایی در کنار هم قرار بگیرند که بتوانند از این افراط و تفریط پرهیز کنند و به موضوع اصلی بپردازند.
درباره ورود خانواده ها به فضاهای ورزشی دیدگاه شما چیست؟ خودتان در خارج از کشور به استادیوم می رفتید؟
-نه. هیچ وقت نرفته ام چون بیشتر دوست دارم ورزش را خودم انجام دهم. من شنا می کنم. پینگ پنگ، والیبال و بسکتبال بازی می کنم. دوچرخه سواری هم می کنم اما درباره استادیوم رفتن خانم ها می گویم اینها موضوعات حاشیه ای است. وقتی فرهنگ یک جامعه ارتقا پیدا کند اصلا موضوعیت دارد که ما بگوییم خانم ها در استادیوم حضور داشته باشند یا نه.
الان می خواهند قانونی تصویب کنند بگویند تمهیداتی اندیشیده شود که خانم ها بروند یا نروند، رأی شما چیست؟
ما یک بدیهیاتی را تبدیل به یک معضلاتی کرده ایم که الان باید کلی هزینه کنیم و بحث کنیم بگوییم برویم یا نرویم.
کنسرت هم می روید؟
بله.
آقای رامین چطور؟
ایشان هم یک بار آمدند.
سنتی بود؟
بله. من خودم با این موسیقی که گیتار برقی دارد نمی توانم ارتباط برقرار کنم. هنر را دوست دارم؛ هنری که وجه عرفانی من را تقویت کند.
لیست شاید فقط لیست آقای مطهری
با توجه به همه این صحبت ها به کدام لیست «نه» می گویید و کدام لیست را قبول خواهید کرد؟
اصولگراها که از من نمی خواهند وارد لیست شان شوم.
اگر بگویند چطور؟ مثلا لیستی مثل آقای لاریجانی و … که معتدل تر هستند. احمد توکلی یا آقای مطهری.
لیست آقای مطهری اگر باشد، شاید.
از آن طرف چطور؟ اعتدالیون اگر پیشنهاد بدهند…
نمی دانم. من می گویم باید یک جوری این مرزها را بشکنیم و نگاه شایسته سالاری را رواج بدهیم. باید توانایی من پر رنگ شود نه این که من را به یک جایی منتسب کنند که جامعه از توانایی من نوعی محروم بماند.
درست است ولی یک مقدار آرمانگرایانه است. جناح ها چشم شان ترسیده؛ مثلا خانم راستگو با لیست اصلاح طلب ها به شورای شهر رفت ولی به ضرر آنها رأی داد.
برای همین است که می گوید شاید احزاب نخواهند من را در لیست شان بیاورند./هفته نامه تماشاگران امروز

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *