پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | مقاومت در برابر پلتفرم های داخلی

با فیلترینگ اینستاگرام، صاحبان کسب‌و‌کارهای خرد تا مرز ورشکستگی رفته‌اند

مقاومت در برابر پلتفرم های داخلی

اما هنوز به پلتفرم‌های داخلی کوچ نکرده‌اند





مقاومت در برابر پلتفرم های داخلی

۴ آبان ۱۴۰۱، ۹:۴۳

یک ماه و دو روز از اختلال گسترده در اینترنت و فیلترینگ شبکه‌های اجتماعی پرطرفدار ایرانی‌ها یعنی واتس‌اپ و اینستاگرام گذشت. در این مدت، داد 400 هزار کسب و کار اینترنتی که با این وضعیت بازارشان را تقریبا از دست داده بودند، بلند شد. سازمان نظام صنفی و رایانه‌ای و فعالان حوزه فناوری و اطلاعات، برای رفع محدودیت‌های اینترنتی بیانیه دادند. بسیاری از رسانه‌ها از رنج کسانی که همه زندگی و درآمدشان شبکه‌های اجتماعی اینترنتی بود، نوشتند. «پیام ما» در گزارشی به از دست رفتن درآمد زنان صاحب کسب و کار در روستاها پرداخت و نتیجه این بود که بسیاری کسب و کارشان کساد شده است. با وجود این در مقابل معاون وزیر صمت، آمار و ارقام مربوط به کسب و کارهای فعال در اینستاگرام را رد کرده و سهم آن‌ها را 3 درصد تجارت الکترونیک دانسته است. همچنین گروه‌های فرهنگی حوزه علمیه قم و رئیس سازمان پدافند غیرعامل از فیلترینگ همیشگی اینستاگرام و واتس‌اپ دفاع کردند. بخشی از دولتی‌ها هم مسئولیت ضرر کسب و کارها را به گردن مردم انداختند که از ابتدا در اینستاگرام ماندند و به پلتفرم‌های داخلی مهاجرت نکردند. عیسی زارع‌پور، وزیر ارتباطات هم در همه این مدت هم از خود سلب مسئولیت کرده و در آخرین اظهارنظرهایش به ایسنا گفته است: «من نسبت به پلتفرم‌های داخلی و حمایت از آن‌ها، احساس وظیفه می‌کنم و با تقویت پلتفرم‌های داخلی برای کسانی که وارد این پلتفرم‌ها می‌شوند، حتی مردم، ابزار کسب و کار برایشان فراهم شود.»

 

روبیکا، بله، ایتا، گپ، بیپ و چندین و چند جایگزین دیگر تا به حال به‌جای شبکه‌های اجتماعی چون اینستاگرام، تلگرام و واتس اپ و حتی موتور جستجوگر گوگل ارائه شده است. اما اقبال عمومی با وجود هزینه‌های میلیاردی برای حمایت از این جایگزین‌های داخلی در مقابل نمونه‌های خارجی بسیار پایین بوده است. روبیکا با هزینه بیش از 2 هزار و 500 میلیارد تومان به گفته رئیس انجمن تجارت الکترونیک، نه تنها هنوز انتخاب ‎خیلی‌ها نیست بلکه در گزارش تجارت الکترونیک سال 1400 حتی اسمی از آن نیامده است. اما سوال اصلی این است که چرا بسیاری از صاحبان کسب و کارها و به ویژه مشاغل خانگی، حاضرند تا پای ورشکستگی بروند اما به پلتفرم‌های داخلی روی نیاورند؟ و چرا جایگزین‌های داخلی با وجود ارائه قابلیت‌های متنوع از امکان فروش و کیف پول الکترونیک گرفته تا امکان گفت‌وگو در این بسترها، هنوز آن چنان که انتظار می‌رود؛ مورد قبول جامعه نیست؟
امنیت داده‌ها و حفظ حریم خصوصی در درجه اول
مرضیه صاحب کسب و کاری اینستاگرامی که بافتنی می‌بافت و امروز با محدودیت‌ها و فیلترینگ اینستاگرام بخش عمده‌ای از درآمد خود را از دست داده است، می‌گوید: « حتی اگر همه مشکلات فنی و نواقص پلتفرم‌های داخلی رفع شود، باز هم به جایگزین‌ها اعتماد ندارم!» او درباره علت این بی‌اعتمادی به نشر اطلاعات و بی‌احترامی به حریم خصوصی کاربران اشاره می‌کند. اتفاقی که بارها برای کاربران بسیاری از شرکت‌ها افتاده است. از لو رفتن اطلاعات شرکت‌های سیم کارت و مخابراتی گرفته تا فروش اطلاعات کاربران بدون اطلاع آن‌ها یا دسترسی‌هایی غیر مرتبط به کاربرد برنامه مورد نظر که برخی از پلتفرم‌ها هنگام ثبت‌نام از کاربرانشان می‌خواهند. همچنین پلتفرمی مثل روبیکا که به عنوان جایگزین اینستاگرام معرفی می‌شود؛ سال گذشته در اقدامی عجیب، حریم کاربران را نقض کرده بود و برای آن‌ها بدون اطلاعشان در بستر این شبکه اجتماعی، حساب جعلی کاربری ساخته بود. اتفاقی که بسیاری را ناراحت و به این شبکه بی‌اعتماد کرد.
فرد دیگری که نخواست نامش فاش شود هم می‌گوید: «اینکه امکان پاک کردن اطلاعاتم را در یک پلتفرم سفارش غذای اینترنتی ندارم و به نوعی می‌شود گفت که نمی‌توانم بر داده‌هایم تسلط داشته باشم و زمانی که دلم می‌خواهد از آن پلتفرم خارج شوم و دیگر مشتری آن نباشم، من را نسبت به پلتفرم‌های مشابه بی‌اعتماد می‌کند.» البته این نکته‌ای است که درباره برخی اپلیکیشن‌های خارجی نیز وجود دارد و افراد پس از ثبت‌نام اگر روزی از حضورشان در آن شبکه پشیمان شوند، نمی‌توانند اکانت خود را به کلی از آن پاک کنند و نسخه‌ای از اطلاعات آن‌ها در دست اپلیکیشن‌ها باقی می‌ماند.
مزایای غیر قابل مقایسه با نمونه‌های ‌خارجی
پگاه نیز زن دیگری که با کسب‌ و کار دوخت و دوز کیف‌های خاص، همکاری می‌کند درباره علت بی‌اعتمادی خود به جایگزین‌های داخلی می‌گوید: «بسیاری از پلتفرم‌ها و نمونه‌های داخلی بر روی بستر آی.او.اس و گوشی‌های آیفون به علت تحریم و فیلترینگ، کار نمی‌کند. یکی از دلایلی که نمی‌توانم به مهاجرت به نمونه‌های داخلی فکر کنم هم همین نکته است. زیرا با وجود اینکه بازارچه‌های ایرانی مشابه نمونه اپ استور برای آیفون وجود دارد، اما این نکته که من نمی‌توانم به عنوان خریدار یک خدمت به طور مستقیم برای آنچه می‌خواهم اقدام کنم و مجبور به استفاده از یک واسط هستم که نمی‌توان فعالیت او را پیگیری کرد، برایم بی‌اعتمادی ایجاد می‌کند. به علاوه استفاده اجباری از یک پلتفرم بدون اینکه انتخاب من در بازار رقابت باشد، نوعی سرپیچی عمومی ایجاد کرده است و من نیز علت اینکه عموم مردم چندان روی خوشی به نمونه‌های داخلی نشان نمی‌دهند را ایجاد نوعی بازار انحصاری و اجبار به استفاده از نمونه‌های موجود می‌دانم.» میلاد شیراوند، صاحب کسب و کار «چِنیا» که از طریق آموزش ساکنان مناطق کم‌برخوردار و دور از مرکز و فروش محصولات صنایع دستی در اینستاگرام و تلگرام فعالیت می‌کرد در همین رابطه می‌گوید: «‌نقص‌های فنی و الگوریتم‌های دستی که گروهی به شکل غیر‌هوشمند ناظر محتوای تولیدی در شبکه‌های اجتماعی باشند، خود یکی از دلایلی است که گوی رقابت را نمونه خارجی نسبت به نمونه داخلی می‌برد. علت اقبال به شبکه‌ای مثل اینستاگرام این است که الگوریتم‌های آن هوشمند است و این را پلتفرم‌های داخلی ندارند.»
ما کاسبیم جایی که مخاطب باشد، می‌رویم
شیراوند در ادامه می‌گوید: «وضعیت کسب و کارهای فروش صنایع دستی پیش از اختلالات اینترنت هم، بد بود. با این اتفاقات، ما وضعیت شکننده‌تری هم پیدا کردیم و به طور مطلق فروش ما صفر شد.» او در رابطه با اینکه چرا صاحبان کسب و کار به پلتفرم‌های جایگزین روی نمی‌آورند، می‌گوید: «کسی که کسب و کاری داشته باشد، جایی می‌رود که مشتری آنجا حضور داشته باشد. کاسب توی بازار مغازه باز می‌کند نه کنار یک اتوبان! لازم نیست از کسبه خواهش کنند که به پلتفرم‌های داخلی مهاجرت کنند، اگر مردم در پلتفرم‌ها حضور داشتند، صاحبان کسب و کار بدون فوت وقت وارد پلتفرم‌ها می‌شدند.» مرضیه هم حرف مشابهی می‌زند و می‌گوید: « اینستاگرام فضای امنی ساخته بود که ضمن اعتماد بالا، همه آن را نصب کرده بودند و از هر 10 نفر، 9 نفر اینستاگرام داشتند. پس من کاسب هم می‌رفتم و اکانتی می‌ساختم که بتوانم کالایم را بفروشم.»
کسبه اینستاگرامی، کارگر شدند
مرضیه و پگاه که بخشی از درآمدشان از این راه بود می‌گویند که بیش از 70 درصد درآمدمان را از دست داده‌ایم و به فضاهای فیزیکی برای فروش کالاهایمان مراجعه می‌کنیم. اما آن‌هایی که تنها محل درآمدشان اینستاگرام بوده، اوضاع پیچیده‌تری دارند. شیراوند درباره این افراد می‌گوید: «ما چرخه فروشمان خوابیده است. انبارها پشت سر هم تعطیل می‌شوند و افراد مجبور شده‌اند در بخش‌هایی شغلشان را عوض کنند. مثلا ما در دزفول با 30 زن حصیرباف همکاری می‌کردیم که الان همگی بیکار شده‌اند و نصیبی هم از فروش حضوری نداشته‌اند.» او همچنین ادامه می‌دهد: «کسانی محل درآمدشان را از دست داده‌اند که از اقصی نقاط ایران با ما همکاری می‌کردند. مثلا از جنوب کرمان به من گفته‌اند که دیگر نمی‌توانند این شرایط را تحمل کنند و برای کارگری به تهران می‌آیند.»
در نهایت به نظر می‌آید مسئله کاهش اعتماد اجتماعی نه فقط در روابط بین فردی بلکه بر تمام سطوح سایه افکنده است. اینترنت و کوچ به شبکه‌های اجتماعی نیز تنها از مسیل همین اعتمادسازی ممکن خواهد بود. به نظر می‌آید نکته‌ای که سیاستگذاران به روی آن چشم بسته‌اند این است که اعتماد را نه مردم بلکه ساختارها و عملکردهای یک حکومت از بالا برای افراد جامعه می‌سازند. این شاید بزرگترین و جدی‌ترین حلقه مفقوده نبود اقبال عمومی به جایگزین‌های داخلی باشد.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر