پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | تفاوت و تفاهم ایرانی

.

تفاوت و تفاهم ایرانی





تفاوت و تفاهم ایرانی

۲۰ مهر ۱۴۰۱، ۱۰:۰۹

تفاوت، اصل بلامنازع جهان است و این تفاوت‌هاست که جهان را به پیش می‌راند. یکدستی و یکنواختی، موجب کسالت و رخوت است. تفاوت، یک اصل اساسی پیشرفت است، با این ضرورت که تفاوت‌ها را ارج بنهیم و قدر بدانیم.
در زبان نیز، تفاوت‌ها موجب پیشرفت و توسعه می‌شوند، چنانکه تفاوت «مداد» و «خودکار» این امکان را برای ما مهیا می‌سازد که بتوانیم تفاوت‌های شناختی و ادراکی خود را در زبان نیز نمودار کنیم، همچنین است تفاوت «قرار دارد» در دو عبارت «گلدان روی میز قرار دارد» و «زهرا با حسن قرار دارد». اما گاهی تفاوت‌های شناختی در صورت و ظاهر لغات زبانی قابل دریافت نیست، و بافت و بستر کلام است که این تفاوت‌ها ایجاد می‌کند. فرضاً «تابلو» در موقعیتی که به تابلوی نقاشی یا هر تابلوی دیگری اشاره شود، مفهوم متفاوتی دارد در موقعیتی که جوانی خطاب به دوستش که حرکت نابه‌جایی داشته، می‌گوید: «تابلو».
با اینهمه گاهی تفاوت‌های موجود در بافت و بستر هم قابل درک نیستند و یک لغت واحد برای افراد متفاوت معنا و مفهوم متفاوتی دارد. این مسئله، از چالش‌های پردامنه در فلسفه بوده و هست و قرار نیست در این یادداشت مختصر به این مباحث پرداخته شود. آنچه در اینجا مورد توجه است، آگاه بودن به وجود این تفاوت‌ها و نادیده‌ نگرفتن آنهاست.
معمولاً در گفت‌وگوهای سادۀ روزمره، افراد کمتر دچار بدفهمی و سوءتعبیر می‌شوند؛ چراکه بدفهمی روال معمول زندگی را کند می‌کند. افراد برای اینکه بتوانند راحتتر و سریعتر مسائل کوچک و بزرگ زندگی را از سر بگذرانند، به تفاوت‌های محیطی و زبانی توجه می‌کنند تا درک و دریافت خود را از شنیده‌ها به آنچه قصد گوینده است، نزدیک و نزدیکتر کنند، مگر اینکه قصد و غرضی در میان باشد، یا عادات ذهنی و روانشناختی فرد، مانع این تلاش شود.
هرچند در هیچ گفت‌وگویی تفاهم صد درصد وجود ندارد، اما تلاش در به حداکثر رساندن این تفاهم در مواقع مختلف، متفاوت است. فرضاً در گفت‌وگوهای مختلفی چون تغازل دو معشوق، درد و دل دو دوست، گفت‌وگوی اختصاصی پدر و پسر، گلایه‌های عروس و مادرشوهر، تبادل اطلاعات دو همکار رقیب، مذاکرۀ تلویزیونی دو کاندید انتخابات و … تلاش افراد برای تفاهم و گفت‌وگوی شفاف و صریح متفاوت است. تلاش برای تفاهم، به قصد فرد وابسته است.
اگرچه امکانات زبانی ما در حال حاضر بسیار محدود است، اما امکانات زبانی بسیاری وجود دارد که می‌توانند ما را به تفاهم معمولی و روزمره برسانند. هرچه فاصلۀ (فاصلۀ شناختی) مخاطب از گوینده بیشتر باشد، کلام نیز باید شفاف‌تر‌تر و روشن‌تر باشد. به تازگی سید محمدحسن ابوترابی‌فرد، امام جمعه موقت تهران، گفته بود: «به ‌تازگی در تلویزیون دیدم یک خانمی خیلی شدید از حجاب دفاع می‌کند، اما به لحاظ پوشش ظاهری در سر و صورت، حجاب خوبی نداشت. با یک خانم هوشمندی از نزدیکان، تعجب خود را مطرح کردم. از من سوال کرد که پوشش لباسش چطور بود؟ گفتم لباس‌اش خوب بود. گفت اینها بی‌حجابی را در بدن‌نمایی می‌دانند. ولی او خود را محجبه می‌داند». مشخص است که دنیای شناختی ابوترابی با خانمی که صحبتش را از تلویزیون شنیده، چقدر فاصله دارد. بگذریم از اینکه فردی که در جایگاهی مثل امام‌جمعۀ پایتخت قرار می‌گیرد، نباید اینقدر فاصلۀ شناختی با عموم مردم داشته باشد. با این‌ وجود، تلاش او برای درک و فهم شنیده‌‌‌ها و دیده‌ها، موجب تفاهم بیشتر شد و این قابل تقدیر است.
متاسفانه فاصلۀ شناختی و فهمی بین سخن‌گویان ایرانی بسیار زیاد است، که خود دلایل بسیار دارد و این یادداشت کوتاه مجالی برای این سخن نیست. آنچه مسلم است، «امنیت»، «آزادی»، «رفاه» و بسیاری از مسائلی که مردم ایران امروز آن را فریاد می‌زنند، برای افراد مختلف معنا و مفهوم متفاوتی دارد. ایرانی، نه تنها تهرانی گرفتار بسیاری از مشکلات است که اصفهانی، مشهدی، کرمانی، کرد، ترک، لر، بلوچ، عرب و … که هر یک باوجود از مسائل و مشکلات مشترکی که با سایر ایرانی‌ها دارد، باز خود درگیر مشکلاتی است سوای بقیه. معنا و مفهوم «امنیت و آرامش» برای ایرانی تهران‌نشین بسیار بسیار متفاوت است از آنچه ایرانی چابهارنشین از آن صحبت می‌کند. اینهمه فاصلۀ شناختی بی‌سبب نیست. چرا ما ایرانی‌ها اینهمه تفاوت شناختی داریم؟ چرا برای تفاهم بیشتر و کم‌کردن فاصلۀ شناختی بین خود، بیشتر تلاش نکرده‌ایم؟
farah_abutaleby@yahoo.com

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *