پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | سهم فراموش‌شده کهگیلویه از مارون

سهم فراموش‌شده کهگیلویه از مارون





۲۸ خرداد ۱۴۰۱، ۰:۰۰

رود مارون با جریان آب حدود ۷۰ مترمکعب بر ثانیه در ارتفاع بالای ۸۰۰ متر، از کوه‌های شهرستان کهگیلویه در ارتفاع ۳۰۰۰ متری سرچشمه و بعد از گذر از منطقه دشمن زیاری و پیوستن چند رودخانه کوچکتر از جمله موگرمون به این رودخانه از کنار شهر لنده عبور می‌کند و در منطقه بلوط بنگان کهگیلویه وارد مخزن سد مارون1 با گنجایش ۱.۲ میلیارد مترمکعب می‌شود. سد مارون1 در سال ۷۷ به بهره‌برداری رسید و قرار بود ۳۰ درصد حقابه این سد سهم کهگیلویه و مابقی سهم پایین‌دست و تالاب شادگان باشد ولی بعد از گذشت ۲۵ سال از بهره‌برداری و استفاده، هیچگونه اجازه برداشت قانونی برای زیستمندان، مردم محلی و شهروندان بالادست در نظر گرفته نشده است. شهرستان کهگیلویه و بهبهان دارای بافت جمعیتی ترکیبی است، به طوری که نیمی از جمعیت بهبهان را ساکنان کهگیلویه تشکیل می‌دهد و بیشتر آنان نیز کشاورزند. بنابراین موضوع یک مسئله قومی یا حاشیه‌ای نیست و صرفا بحث حقابه زیستی و عدالت محیط زیستی است.
شهرستان کهگیلویه، لنده و چرام دارای جغرافیایی نیمه‌کوهستانی و دشت‌های هموار و حاصلخیز هستند و در واقع به‌ جز شهرستان گچساران تنها همین بخش‌های این سه شهرستان دارای زمین‌های هموار و حاصلخیز برای کشاورزی هستند و بقیه نقاط استان تقریبا کوهستانی سخت‌گذر یا نیمه‌کوهستانی‌اند. این سه شهرستان متصل به جلگه خوزستان و تفاوت آب‌وهوایی و جغرافیایی ناچیزی با همسایه خود یعنی بهبهان دارند. بر اساس آخرین آمار منتشر شده، کهگیلویه و بویراحمد بین سه استان دارای بالاترین نرخ فلاکت و بالاترین تورم در ایران است و این میان شهرستان کهگیلویه به مراتب وضعیت بدتری دارد و خوزستان با فاصله و پائین‌تر از ۱۷ قرار دارد. این در حالی است که کهگیلویه و بویراحمد علاوه بر برخورداری از منابع نفت و گاز دارای منابع طبیعی زیستی بهتری مثل رودخانه‌ها، مراتع، جنگل‌ها و کوهستان‌های کم‌نظیری نسبت به همسایگان خود برخوردار است و این فاصله معنادار در آمار بیکاری، نرخ تورم، معضلات اجتماعی و بزهکاری به هیچ عنوان شایسته این همه منابع نیست. البته پرداختن به این موضوع قصه پرغصه‌ای است که از سیاست‌های کلان نشات می‌گیرد ولی بحث حقابه رود مارون ارتباطی با سیاست‌های کلان نداشته و قابل حل است.
بر اساس آنچه در قانون آب کنونی و گذشته ایران آمده است ۳۵ تا ۴۰ درصد حقابه رودخانه مارون برای تامین آب آشامیدنی، محیط زیست، کشاورزی و صنعت متعلق به بالادست یعنی کهگیلویه است ولی این حقابه از ۳۰ سال قبل تاکنون نادیده و به هیچ شکل قانونی مرتفع نشده و باعث ایجاد اختلافات منطقه‌ای با همسایه شد. محیط زیست کهگیلویه در زمستان زیر آتش قاچاقچیان زغال در ارتفاعات و در تابستان زیر آتش سهمگین آتش‌سوزی‌هاست. از آنجایی که مردم محلی از ذینفعان اصلی منابع طبیعی هستند و حدود ۴۰ درصد جمعیت کهگیلویه و بویراحمد روستانشین هستند، راهی جز احترام به دغدغه‌های زیستی و امکانات ساختاری آنها برای حفاظت از محیط زیست نیست؛ وگرنه خود مجبور به تخریب طبیعت و جنگل‌های بلوط برای تامین نیازهای اولیه و معیشت خواهند شد‌. از طرفی آنچه عیان است دامداری سنتی و کشاورزی دیم زیراشکوب جنگل‌های بلوط در گذر زمان به عامل اصلی و بنیادین جنگل‌های این استان تبدیل شده و عملا نسخه کشاورزی دیم و دامداری سنتی بزرگترین آفت جنگل‌های کهگیلویه و زاگرس است. این مدل اشتغال‌زایی هیچ آورده فرهنگی و اجتماعی برای کهگیلویه به همراه نداشته و آمار جرم و جنایت در کهگیلویه و بهبهان به هیچ عنوان قابل قیاس نیست.
رود مارون یا هر رودخانه‌ای از حوضه آبخیز تا آبریز با رعایت حقابه متعلق به زیستمندانش است و اگر نتوانیم براساس عدالت محیط زیستی و قانون فعلی این حقابه را به درستی بین آنها تقسیم و در هر حوضه بر اساس اولویت‌ها مصرف کنیم نه تنها به بی‌عدالتی و درگیری‌های ناحیه‌ای دامن زدیم بلکه به بزرگترین عامل تخریب محیط زیست هم تبدیل خواهیم شد. کما اینکه برخوردار نبودن کهگیلویه از حقابه قانونی و شرعی خودش، باعث افزایش مهلک تقاضا و توسعه ناپایدار کشاورزی در بهبهان و پائین‌دست به مساحت ۱۱۰ هزار هکتار شد در حالی که کل کشاورزی آبی سه شهرستان کهگیلویه، لنده و چرام به ۵ هزار هکتار هم نمی‌رسد و اساسا کل بهره برداری کشت آبی اطراف رودخانه مارون در کهگیلویه به زور به ۱۰۰۰ هکتار می‌رسد. بر اساس اطلاعات سازمان آب و برق خوزستان و محیط زیست این استان میزان دبی ورودی تالاب شادگان از رود مارون کمتر از ۳ مترمکعب بر ثانیه است در حالی که باید این میزان حدود ۳۸ مترمکعب بر ثانیه باشد و هنوز هم سد مارون۲ طرحی بر روی کاغذ است و ساخته نشده. این یعنی آب در بالادست شادگان و در پائین‌دست کهگیلویه مصرف می‌شود. برای اینکه به عمق فاجعه پی ببریم در اوج تنش‌های آبی خوزستان، ۱۴۵۰۰ هکتار کشت آبی جدید در شهرستان بهبهان در قالب طرح ۵۵۰ هزار هکتاری و فاز اول به سطح اراضی زیر کشت نیز اضافه شد.
تنش آبی فراگیر و بی‌عدالتی آبی در جلگه خوزستان تنها به موارد فعلی ختم نمی‌شود و باید این را در نظر داشته باشیم که سازمان آب و برق خوزستان، مسئولان و نمایندگان این استان بدون در نظر گرفتن معضلات وسیع محیط زیستی دو تالاب بزرگ ایران، به شدت به دنبال حقابه برای فاز دوم طرح کشاورزی ۵۵۰ هزار هکتاری به میزان ۲۳۰ هزار هکتار هستند که تامین این حقابه جز از طریق نادیده گرفتن حقابه شرعی و قانونی کهگیلویه از رودخانه مارون محقق نخواهد شد.
البته وضعیت در حوضه رود زهره هم از نبود تعادل عجیبی رنج می‌برد که فعلا در این مطلب نمی‌گنجد. حال فعالان و کنشگران کهگیلویه و بویراحمد با علم و اطلاع کافی و دقیق از نبود عدالت محیط زیستی در برخورداری و بهره‌مندی از رودخانه مارون چیزی جز حقابه شرعی و قانونی‌شان را طلب نکرده‌اند‌. حالا که مسئولان کهگیلویه عزمشان را برای برداشتن حقابه مارون با ساخت سد مارون۲ جزم کردند، به عنوان یک فعال محیط زیست و آگاه به معضلات محیط زیستی، پیشنهادات و راه‌حل‌هایی هم برای کاهش اثرات محیط زیستی قبل از ساخت سد و بعد از ساخت سد به ترتیب اولویت و اهمیت بیان می‌کنم:
۱. سازمان آب و برق خوزستان که با فروش آب درآمدهای سرشار و هنگفتی به‌دست آورده با رعایت دقیق موازین فنی، کارشناسی و حقوقی با در نظر گرفتن حق صد درصدی کهگیلویه و با ابعاد وسیع توسعه کشاورزی در کهگیلویه، می‌توان حقابه ۳۵۰ میلیون مترمکعبی این شهرستان را از منابع مالی پرداخت تا این ناحیه کم برخوردار بتواند این منابع را صرف توسعه زیرساخت ها و ایجاد صنایع کوچک کند. با این کار هم توسعه پایدار در مناطق محروم کهگیلویه ایجاد خواهد شد، هم به محیط زیست آسیبی وارد نمی‌شود، هم مردم محلی کمتر احساس بی‌عدالتی کرده و بیشتر حافظ طبیعت خواهند بود و هم سدی ساخته نمی‌شود. در مرحله بعدی البته مطالبه حقابه تالاب شادگان از این سازمان در دستور کار قرار خواهد گرفت.
۲. سازمان آب و برق خوزستان می‌تواند حقابه ۳۵۰ میلیون مترمکعبی کهگیلویه را با پمپاژ و لوله‌کشی از سد مارون یک بپردازد تا مردم در دشت‌های دهدشت، چرام و لنده به کشاورزی منطبق بر آمایش سرزمین پرداخته و از ایجاد اشتغال حوزه کشاورزی نوین بهره‌مند شوند.
۳. اگر خوزستان به خواسته قانونی و شرعی کهگیلویه توجهی نکند و همچنان با نشست‌های کارشناسان غیرمستقل به تخطئه حقابه کهگیلویه بپردازد، راهی جز ساخت سد مارون۲ و حمایت فعالان محیط زیست از این سد نمی‌ماند. فعالان محیط زیست کهگیلویه و بویراحمد هم به‌خوبی می‌دانند اثرات ساخت این سد از اثرات نساختن آن در راضی نگه داشتن مردم محلی و نداشتن امکانات اولیه برای بومیان منطقه در بلندمدت بسیار کمتر است. درست است که با ساخت سد حدود 100 اصله درخت بلوط در مخزن سد زیرآب خواهند رفت ولی این تعداد بلوط تنها در یک آتش‌سوزی استان به‌دلیل تعارض و تضاد منافع بومیان طعمه حریق می‌شود و برای اثبات این موضوع مخاطب را به مناطق دمچنار، لوداب، کوه حاتم، کوه‌سیاه دهدشت، کوه‌سیاه لنده، خومی و دیل گچساران ارجاع می‌دهم.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *