گوشهای از نشست شعر فارسی با حضور کیومرث منشیزاده آدمی اگر برای اندیشهای نمیمیرد به خاطر هیچ زیستهاست
۲۶ دی ۱۳۹۴، ۲۰:۵۳
گوشهای از نشست شعر فارسی با حضور کیومرث منشیزاده
آدمی اگر برای اندیشهای نمیمیرد
به خاطر هیچ زیسته است
کیومرث منشیزاده در سال ۱۳۱۷ شمسی در جیرفت دیده به جهان گشود. دوره تحصیلات ابتدایی و دبیرستانی را در زادگاهش به پایان رسانید. سپس عازم تهران شد و موفق به کسب لیسانس در رشته اقتصاد از دانشکده حقوق گردید. بعد به آمریکا رفت و تحصیلات خود را در زمینه ریاضیات و فیزیک اتمی دنبال نمود. پس از پایان تحصیلات به ایران بازگشت و درسازمان برنامه و بودجه به کار پرداخت.
منشیزاده را بهخاطر بهکار بردن اعداد و نشانههای ریاضی در شعرهایش به شاعر ریاضی میشناسند. کیومرث منشی زاده، در قسمت انرژی اتمی سازمان برنامه بعنوان کارشناس و همزمان با آن در دانشگاه هنر به تدریس جامعه شناسی هنر پرداخت. کار شعر را با شعر قدیم آغاز کرد و پس از پایان غزلسرایی از ریاضیات در شعر استفاده کرد. از او کتاب سفرنامه مرد مالیخولیایی رنگ پریده، کتاب قرمز تر از سفید و گزیده اشعار و کتاب حافظ حافظ به چاپ رسیده است.
مدتها پیش خبرنگاری از وی پرسیده بود بین شعرای معاصر کار کدامیک را بیشتر میپسندید؟ منشیزاده پاسخ داده بود سعدی! خبرنگار توضیح داده بود که سعدی در قرن هفتم زندگی میکرده، و منشیزاده گفته بود مگر ما در چه قرنی زندگی میکنیم.
نوشتن دربارهی چنین شخصیتی کار بسیار پیچیدهای است زیرا که او میخندد و میگوید و معتقد است که لازمهی شاعری زبان بی در و دروازهاست. و حتی اگر مسائل و خطوط رنگ و وارنگ هم بگذریم بواسطهی دانستن چند زبان و پی گرفتن کارهای شعرای انگلیس فرانسه اسپانیا و آلمان به زبان خودشان هر آئینه ممکن است بیتی ویا قطعهای از بودلر یا شیله به زبان اصلی بخواند و مشکل خبرنگار را چند برابر کند. اما آنچنان همنشینی با وی افتخار بزرگیاست و آنقدر منشیزاده مهربان و گرمو صمیمی است که وقتی با او مواجه میشوید کاملا فراموش میکنید که هدفتان چه بود و اصلا به چه دلیلی با او در یک فضای مشترک قرار گرفتهاید. تا دهان باز میکند به سخن، شعر و خاطره و تاریخ و افسانه و لطیفه چنان دست به دست هم میدهند که به سختی میتوان از هم تفکیکشان کرد و این شاعر ریاضی هرچند که چهرهاش تکیدهشده و تنش رنجور اما دل و جانی شاد و سر زنده دارد و کلامش از اندیشه برمیخیزد و اندیشهاش غالبا به عمل ختم میشود.
در آپارتمان چشم انتظار او بودیم که در باز شد و جوانی خوش سیما کلاهی به سر و شالی بلند به گردن در آستانهی در ایستاد و اصرار و کرد که: استاد بفرمایید، پس از ثانیهای مردی لاغر اندام و نحیف با برف روزگار که نشسته به موی و بر ابرویاش پا به آپآرتمان گذاشت. ناخودآگاه خبردار ایستادیم و به استقبالش رفتیم و اوهم هر چند ما جوانان را نمیشناخت اما به روی باز سلاممان را پاسخ گفت و در مشرق پیالهای چای نشستیم و او گفت از شعر و ادب و مولوی و سعدی و ما هم درسها گرفتیم و حسرتها خوردیم که چه کم سعادت بودیم پیش از این. وی در آغاز نشست با مدعوین کلام خود را چنین آغاز کرد:
شعر کار است، اما کار بیهوده و کار هم زائیدهی کارآیی است یعنی انرژی. کارمایه هرچه بیشتر باشد شعر،شعرتر میشود. البته همهی شما از کاری که انرژی اتمی در هیروشیما و ناکازاکی کرد آگاه هستید،هرچند آمریکاییها میگویند ما مجبور بودیم. باشد گیرم که اجبار داشتید، جای متروکی چنین میکردید و یا حداقل یکبار فقط بمب میانداختید، ناکازاکی دیگر چرا؟ حالا این شعر که کارمایه میخواهد و کارآیی، شما ببینید حافظ چقدر کارمایه مصرف کرده؟ یا مثلا هنوز هم در ایران اگر بگویند سعدی فلان چیز را گفته، یعنی دیگر کلام آخر را وی گفتهاست و بحثی دیگر نیست. کما اینکه در تمام دنیا و کشورهایی که با شعرشان آشنایی دارم مثل فرانسه انگلستان عربی وغیره هنوز شاعری مثل سعدی و حافظ ظهور نکرده، سعدی در لفظ، که وقتی شعرش را میخوانند ما هیچ چارهای نداریم جز اینکه سرتکان بدهیم به تصدیق، مثلا: چه خلاف سر زد از من که در سرای بستی/ شما ببینید مشکل هم نیست اما نمیشود چنین گفت؟چرا؟چون تکنیک دارد و قدیمیترین تکنیک هم استفاده از ظرفیت موسیقی کلاماست. در تراژدی مکبث نوشتهی شکسپیر صحنهای هست که مکبث و مکداف از کنار چشمهای میگذرند. آنجا چند جادوگر کنار دیگ آب جوشانی نشستهاند و بچهای را به آن دیگ انداختهاند، صدای قلپ قلپ آب و آن فضای مرگ آلود در شعر هست Double, double toil and trouble/Fire burn and cauldron bubble به انگلیسی آن بخش را از بر میخواند) یا در فرانسه هم چنین کارهایی کردهاند کمااینکه خودماهم داریم اذا زلزله زلزالا و آلمانها هم شیله برایشان چنین میکند اما شعر سعدی هیچکدام از اینها را ندارد، شگرد او بی شگردی است.
یا به شعر نیما یوشیج میرسیم که به اعتقاد من در تمام دنیا نه شاعر بلکه انسانی به این اندازه عجیب و غریب وجود ندارد، او از هدایت هم عجیب تر است، و اضافه کنم که اسامی شعرهایش واقعا زیباست و حالا اینکه پیرو رمبو و بودلر وغیره بوده و سمبولیست هست معنیاش این نیست که چیزی از آنها کم دارد، خیالتان را راحت کنم از ایشان هیچ کم ندارد و حتی خودش هم نمیدانست که چقدر بزرگ است و کسی هم او را نمیشناخت کما اینکه سعدی را هم نمیشناختند و من تعجب میکنم، چطور به خودشان اجازهمیدهند که دربارهی ایشان بنویسند؟ چرا که نویسنده بدهکارشان میشود و جان کلام هم ادا نمیشود مثل گفتن شرح زیبایی مرلین مونرو که میگویند صدای زیبایی هم داشت.(میخندد)
بعضی ها میگویند حسابی هست به نام حساب احتمالات که مثلا اگر سکهای را یک ملیون بار بالا بیاندازید حتما نیمی از یک میلیارد شیر است و نیمیخط، قانون اعداد کثیر. حالا بعضی از شعرا هم مثل برخی مردم که میگویند چند بچه داشته باشیم بالاخره یکی از ایشان یک چیزی میشود. فکر میکنند باید هزاران شعر گفت تا یکی خوب در بیاید بین اینها، آخر عزیز من میگویند همهچیز به نمک و نمک به کمک. فکر این درختهای بدبخت نیستید که باید قطع کنند تا کاغذ درست کنند؟ مخالف فضای سبز هستید؟ یا آن آقای مولوی که آمریکاییها که حالا بخاطر استعمار مشغول بزرگ کردن او هستند و چندین کتاب دربارهی وی چاپ میشود، فیل تویی پیل تویی میل تویی بیل تویی / شیشه تویی ریشه تویی تیشه تویی ای آقا اینها که شعر نشد شما شعر سعدی را بخوان که جواب شعر معروف یکدست جام باده و یک دست زلف یار/ رقصی چنین میانهی میدانم آرزوست. میگوید :
چون کودکان که دامن خود اسب میکنند
دامن به کف گرفتهای و میدانت آرزوست
مردی نئی و صحبت مردی ندیدهای
وانگاه صفحهصفحه مردانت آرزوست
خب اینها میگویند باید مردم را دنیال نخود سیاه فرستاد، دنبال گربهی سیاه در تاریکی میگردند که هر چه خودشان چشمشان را باز کنند نمیبینند و گربه باید چشمش را باز کند تا آنها پیدایش کنند، بعضی ها همین کارها را میکنند دیگر، شعرهای چپاندر قیچی میگویند و زیاد هم میگویند و این واقعا کار بیهودهای است که انسان عمر خودش را تلف کند تا عمر دیگران را تلف کند. اما بین این همه شاعر ممکن است شعر هیچکدام ارزشمند نباشد اما گاهی هم فقط یک نفر میشود سعدی که خودش به شعرش بگوید: قیامت میکنی سعدی بدین شیرین سخن گفتن.
مگر بعد از سعدی حافظ نیست که میگوید یارب مباد آنکه گدا معتبر شود/ مگر حافظ ۸ بار در کتابش به گداها حمله نکرده؟ما چرا عمرمان را هدر کردیم به این شعر؟گول خوردیم؟ نه این حافظ هست و خودش میگوید به شعر حافظ شیراز میرقصند و میخوانند/ سیه چشمان کشمیری و ترکان سمرقندی.
اما سعدی مثل من بیخواب بوده که گفته: مارا همهشب نمیبرد خواب/ای خفتهی روزگار دریاب/دربادیه تشنگان بمردند/ از حله به دجله میرود آب.
دجله به آب نیاز ندارد، به قول آن فیلسوف آلمانی عادات برای ما نظم ایجاد میکند و اگر کرهای میآمد و با ماه برخورد میکرد ما آن واقعه را طبیعی و از سر نظم میدانستیم، به هر حال شما شاعرانی که اینجا هستید یک راه دارید و آن هم همراهی با مردم است چون آدمی اگر برای اندیشهای نمیمیرد، بخاطر هیچ زیستهاست. بعدها انسان میفهمد که چه عمر خوبی را بیهوده تلف کرده است.
مطالب مرتبط
بارش برف و باران امروز ادامه دارد
۲۲ استان کشور تا پایان هفته بارش برف و باران سنگین را تجربه میکنند
انسداد راه دسترسی ۱۶۰ روستای لرستان
گزارش «پیام ما» از نشست بررسی کاربرد فناوریهای نوین در صنایع خلاق
اکوسیستم استارتاپی عامل آشتی کسبوکاری مردم و نوآوران
گروهی از زنان مکزیک جان خود را برای رساندن غذا به مهاجران به خطر میاندازند
مسافران قطار مرگ
دود نیشکرهای سوخته هوای خوزستان را آلوده کرد
چتر سیاه بر آسمان اهواز
کشمکش بین ارگانهای دولتی و تولیدکنندگان کمبود شیرخشک را تشدید کرد
مداخلهٔ بینتیجهٔ دولت در بازار شیرخشک
وزیر نیرو و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست با معاون رئیسالوزرای طالبان دیدار کردند
موضعگیری دوگانه دربارهٔ حقابهٔ هیرمند
فعالان جهانی هشدار میدهند
میراث «غزه» زیر بمباران
پیگیری برای ثبت یک میراث ناملموس ادامه دارد
فصل انارچینی
بیماران «آتروفی عضلانی نخاعی» معطل پاسکاری وزارت بهداشت برای تدوین پروتکلهای توزیع دارو هستند
توزیع قطرهچکانی داروهای بیماران SMA
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- 8 نمایندگی تعمیر پکیج ایران رادیاتور در تهران + اطلاعات تماس
- اسپیکر بلوتوثی ارزان و باکیفیت: کدام مدلها را بخریم
- کیفیت و زیبایی را با خدمات دندانپزشکی دکترتو کلینیک تجربه کنید
- علائم دندان آسیاب درآوردن کودکان چیست؟ 5 علائم + راه تسکین
- اجاق گازهای ﺧﺎﻧﮕﯽ بدون ترموکوپل توقیف و جمعآوری میشود
- معرفی تورهای خارجی ارزان
- آلبوم جدید مُجال ظرفیت جدی و جدیدی از موسیقی را فریاد میزند!
- آیا مشاوره حقوقی تلفنی کاربردی است؟
- برونشیت کودکان چیست و چه علائمی دارد؟
- برگزیدگان اجلاس توسعه نرمافزار ایران (۲۰۲۴) معرفی شدند بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید