سایت خبری پیام ما آنلاین | «حق» در وضعیت پست مدرن

«حق» در وضعیت پست مدرن





۲۴ دی ۱۳۹۴، ۲۲:۰۱

«حق» در وضعیت
پست مدرن
باور و اعتقاد به «حق» در جهان امروز از باورهای اساسی بشر در حوزه ی روابط اجتماعی می باشد. انسان امروز بیش از آنکه خود را مکلف بداند محق می داند، پیچیدگی های روز افزون زندگی اجتماعی و وجود کشمکش های گوناگون میان افراد با هم، افراد با حکومتها و حکومتها با هم موجب مطرح شدن هر چه بیشتر بحث مذکور گردیده و به دغدغه ی مهم انسان معاصر تبدیل شده است.
در تفکر سنتی «حق» از طرف موجودی غیر از انسان به او عطا می شود. مثلاً در یونان باستان حق از طرف طبیعت و در مسیحت از طرف خداوند و کلیسا به آدمی داده شده است. و در نتیجه انسان در برابر اعطا کننده ی حق به او (خدا یا طبیعت) دارای تکالیفی است. انسان سنتی بیشتر مکلف است تا محق بنابراین مفهوم کلاسیک «حق» بیشتر به معنای «حق بودن» است به عبارت بهتر «حق بودن» به معنای خوب بودن، نیکو بودن، اخلاقی بودن و بر حق بودن است و این مفهوم حق در برابر باطل به کار می رود. و عمدتاً در زمینه های اخلاقی و سیاسی کاربرد دارد. پس از قرون وسطا دوران جدید با رنسانس آغاز می شود، به حاشیه رانده شدن حاکمیت کلیسا و تفکر آن طلیعه ی دوران مدرن است؛ در این دوران انسان محور تمام جهان هستی می گردد و انسان محوری (اومانیسم) مبنای تفکرات فلسفی و اجتماعی قرار می گیرد و به تبع آن در این تفکر مفهوم حق نسبت به دوران ماقبل مدرن دستخوش تغییر می گردد. در دوران مدرن «حق» از جانب موجودی غیر از انسان (خدا یا طبیعت) به او اعطا نمی شود که تکلیفی در برابر اعطا کننده ی آن برایش متصور باشد بلکه منشا یا مبنای حق خود انسان است و مفهوم مدرن «حق» بیشتر به معنای «حق داشتن» است و آدمی در جهان مدرن بیشتر محق است تا مکلف. این تعریف از «حق» در برابر تکلیف قرار می گیرد یعنی دیگران مکلف به رعایت حقِ صاحب حق هستند. حق انسان جهان مدرن در اعلامیه ای جهانی حقوق بشر نمود مهمی پیدا می کند و حقوق مختلفی برای او به وجود می آید از جمله حق تعیین سرنوشت، حق رای، حق آزادی بیان و…
پس از جنگ جهانی دوم پست مدرنیسم به صورت سیر تحولات گسترده ای در نگرش انتقادی به ادبیات، فرهنگ، فلسفه، معماری و هنر به وجود آمد. که در واقع از بطن مدرنیسم و در واکنش و انتقاد به آن بود.
پست مدرنیسم فاقد سلسله مراتب مرکزی یا اصول ساخت یافته‌ی مشخص است و در برگیرنده ی پیچیدگی مفرط، تناقض، ایهام و عدم انسجام درونی است. عدم قطعیت، تکثر گرایی (پلورالیسم)، مرگ خرد و نقد مدرنیته از ویژگی های پست مدرنیسم است این مکتب یک نظریه نظام مند با فلسفه های جامع و فراگیر نیست. بلکه پیکره ای پیچیده و درهم تنیده و متنوع از اندیشه ها، دریافت ها، شناخت ها، برداشت ها و نظریات متفاوتی از فرهنگ رایج و ترسیم نمایی از کثرت پدیده های مرتبط به هم می باشد. در وضعیت پست مدرن مفهوم «حق» سیالیت می پذیرد، متکثر و متحول می گردد، از حالت جهان شمولی و کلیت خارج، جزئی نگر و خاص می گردد در این مکتب اولویت های «حق» از بین می رود و این مفهوم، خاص، ناهمگن، نامتجانس و در حال تغییر می باشد. به باور پست مدرنیست ها در بطن اصطلاح «حق» نیز علامت سوال وجود دارد. در پست مدرنیسم به نقادی مفهوم «حق» پرداخته می شود و این امر از نگاه تک بعدی، دو بعدی (دکارتی)، قالبی و کلیشه ای خارج می شود و به مفهومی متکثر، چند بعدی و نسبی تبدیل می گردد که قابل ارزش گذاری نیست و تمام برداشت ها از این آن صرفاً یک تفسیر است و به قول معروف پست مدرنیست ها هیچ تفسیری بر تفسیر دیگر برتری ندارد. شاید بتوان گفت مفهوم کیفی، نسبی و چند بعدی حق در وضعیت پست مدرن مفهومی تراژیک است چرا که جهان تراژدی آدم هایی است که فکر می کنند «حق» با آنها است. در حالی که «حق» با آنها هست ولی «حق» با دیگران هم هست.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *