غیبت «محیط زیست» در سیاستگذاری اجتماعیحوزه سیاستگذاری از حدود یکی دو دهه پیش بهطور جدیتر بحثهای محیط زیستی را ذیل سیاستهای اجتماعی قرار داده و به شکل جدی به عنوان یک حوزه مهم سیاستگذاری اجتماعی در کنار آموزش، اشتغال، سلامت به آن نگاه میکند.
حوزه سیاستگذاری از حدود یکی دو دهه پیش بهطور جدیتر بحثهای محیط زیستی را ذیل سیاستهای اجتماعی قرار داده و به شکل جدی به عنوان یک حوزه مهم سیاستگذاری اجتماعی در کنار آموزش، اشتغال، سلامت به آن نگاه میکند. بنابراین خود محیط زیست به تنهایی یکی از موضوعات سیاستگذاری اجتماعی است به همین دلیل که پیامدهای متعددی بر زندگی انسانها دارد و فراتر از یک مساله فانتزی و لوکس است زیرا سطحی از آن با زندگی و با بسیاری از مسائل اجتماعی و بیولوژیکی افراد ارتباط تنگاتنگ دارد. نکته دیگر این است که وقتی ما ببینیم که مسالهای برای زندگی انسان پیامدهای اجتماعی دارد فورا به عنوان موضوع اجتماعی به آن نگاه میکنیم و اگر نتوانستیم معضل یا مساله را از بین ببریم خیلی وقتها آثار و پیامدهای اجتماعی آن را به شکلی کاهش میدهیم. هرچه اثرگذاری مساله بر زندگی و حیات اجتماعی انسانها بیشتر میشود به همان اندازه انتظار میرود که واکنشهای بسیاری جدیتر به موضوع نشان داده شود. در ایران اما سیاستگذاری اجتماعی در اولویت مجلسها و دولتها نیست. هرچه مسائل اقتصادی در کشور برجستهتر شده، مسائل اجتماعی به همان نسبت به حاشیه رفته است. خیلی وقتها وجوه اقتصادی مساله ملموسترند و طبیعتا خواستهها و فشارهایی که از سمت رسانهها و دولت میآید خیلی ملموس و سریع است و دیگر اینکه آثار بلندمدت و تدریجی که مسائل اجتماعی برجا میگذارد باعث میشود که بسیاری متوجه آن نشوند. همینطور زمانی که ما در اضطرار قرار میگیریم انتخاب ما مسائل امنیتی و اقتصادی و سیاسی است و مسائل اجتماعی معمولا این مشکل را دارند که خودشان را خیلی دیر نشان میدهند. چند بعدی بودن مسائل اجتماعی یکی دیگر از نکاتی است که سیاستگذاران باید به آن توجه کنند.
ما با آیتمهای مختلفی سروکار داریم و اگر بخواهیم مساله اجتماعی را کنترل یا بهینه کنیم؛ متوجه ابعاد چند لایه مسائل میشویم. سیاستگذاران وقتی متوجه میشوند که برای مداخله در مساله باید بسیاری از آیتمها تغییر یابند خود به خود علایقشان به این حوزه کمتر میشود. از دیدگاه من ما این مساله باید از دو بعد «بنیانی» و «رویکردی» مورد توجه قرار گیرد. اگر چرخش جدی به سمت سیاستگذاری اجتماعی نداشته باشیم پیامدهای آن با هیچ چیزی قابل حل نیست. نکته دیگر این است که زمانی که آگاهی جدی به مسائل اجتماعی نداشته باشیم و آن را به رسمیت نشناسیم باعث میشود که بگوییم مسائل اجتماعی مهم است اما تمام اقدامات ما در جهت ضد اجتماعی باشد. اینکه چگونه میتوان سیاستگذاران را ترغیب کرد تا مسائل محیط زیستی را از نگاه اجتماعی ببینند، حقیقتا راهکار فوری ندارد. وقتی بحث رویکردی باشد با بحث و گفتوگو حل نمیشود و شاید نیاز به زمان داشته باشد و وقتی هم که کشور در وضعیت تنگنا قرار میگیرد خود به خود گوشها برای شنیدن این حرفها بهایی نمیدهند. مگر اینکه مسائل اجتماعی به مسائل سیاسی تبدیل شوند که آن هم پیامدهای خودش را دارد و به حل مساله منجر نمیشود.
ارسال پاسخ