گفتوگو با مظفر شیروانی، مشاور بینالمللی جنگل و محیط زیست
دخالتهای نابجا توان جنگل ها را گرفته است
جنگلهای خارج از شمال با رشد سالانه ۰.۵ و جنگلهای هیرکانی با رشد ۲،۵ مترمکعب در هکتار، توان اکوسیستمی مناسبی ندارند
۲۴ دی ۱۳۹۹، ۸:۱۲
برداشت چوب، ورود دام، گردشگری انبوه و … توان اکوسیستمی جنگل را تضعیف میکند، بارها در گفتههای فعالان محیطزیست و منابع طبیعی و همچنین مسئولان درباره این مقوله سخن رفته است، زمانی که از توان اکوسیستمی صحبت میکنیم از چه حرف میزنیم و سهم عوامل مختلف در اختلال در کارکردهای جنگل چقدر است؟ در گفتوگو با مظفر شیروانی، مشاور بینالمللی جنگل و محیطزیست از او در این باره پرسیدیم.
بارها در گفتههای مسئولان و کارشناسان از عنوان «توان اکوسیستمی جنگل» سخن رفته است، توان اکوسیستمی شامل چه مواردی است؟
اکوسیستم جنگلها همانند سایر موجودات زنده از سیکل بسته و مشخصی برخوردارند که شامل مراحل مختلف رشدی مانند مرحله شروع یا جوانی (Adolescent Stage) مرحله ایدهال یا میانسالی (Optimal Stage) و بالاخره دوره درهمریختگی یا پیری (Descry Stage) است. در این منابع مجموعهای از تولیدکنندگان (Producers)، مصرفکنندگان (Consumers) و تقلیلدهندگان (Reducers) هستند که در تعامل با یکدیگر، باعث تداوم سیکل تولید و مصرف میشوند. دینامیک خاص درون جنگل که ناشی از فعالیتهای زیستی است باعث به وجود آمدن کارکردهای متعدد تحت عنوان توان اکوسیستمی میشود .
جنگلها منابعی زنده و پویا هستند که اگر به درستی در آنها دخالتهایی صورت گیرد کارکردهای آنها نه تنها تمام نمیشوند بلکه دائم افزایش پیدا میکنند. این منابع نخست منابع تولیدی هستند.
تولید چوب، بذر، میوه و غیره موادی هستند که درختان و درختچهها طی رشد سالانه خود به طور دائم تولید میکنند. تولید انواع و اقسام گیاهان کف جنگل، انواع قارچها توام با محصولات حیوانی مانند گوشت و غیره بخشی دیگر از فراوردههای جنگلی به حساب میآیند.
جذب آبهای حاصل از بارندگی و ذخیره کردن آنها درسفرههای زیرزمینی به صورت منابع آبهای ذخیرهای، تنظیم اعمال تبخیر و تعرق، تصفیه و بالا بردن کیفیت آب بخش دیگری از این کارکردهای جنگل است. ممانعت از وقوع سیلاب، لغزش، بهمن، فرسایش خاک، ریزگردها و غیره قسمتی از عملکردهای جنگل به حساب میآیند.
جلوگیری از شدت باد، ملایم کردن درجه حرارت هوا، جذب انیدرید کربنیک از هوا، ممانعت از تغییرات شدید اقلیمی، کاهش میزان آلودگی هوا، ممانعت از سر و صدا، محیط مناسب به منظور تفریح و تفرج، استراحت (گردشگری) و غیره که تاثیرات مهمی را بر محیطزیست میگذارند از جمله کارکردهای دیگر جنگل هستند. حضور فعال جنگل در اشعار، داستانها، نقاشی و زیبایی اجزای تشکیل دهنده آن (درختان، گیاهان، جانوران، پرندگان، حشرات و غیره) مورد توجه عام است.
چه عواملی توان اکوسیستمی جنگلها را تحتتاثیر خود قرار میدهد؟
از آنجایی که جنگلها به عنوان منابع زنده و پویا دائما تحت تاثیر عوامل زنده و غیره دائم در حال تغییر و تحول هستند، هرگونه دخالت بجا و یا نابجا میتوانند باعث ارتقای توان اکوسیستمی آنها یا منجر به درهمریختگی و از بین رفتن بخشی از فون، فلور و تقلیل توان اکوسیستمی در آنها شود.
به عنوان مثال جنگلکاری با گونههای سوزنیبرگان در عرصههایی که مناسب برای کشت این گونهها نیستند، باعث از بین رفتن تنوع گونههای گیاهی، اسیدی شدن خاک، عدم فعالیت قارچها، ممانعت از به وجود آمدن هوموس، از بین رفتن کرمهای خاکی توام با سایر موجودات زنده در خاک و در نتیجه فقر تدریجی خاک جنگلی میشوند و در عمل پتانسیل اکوسیستمی جنگل را به حداقل تقلیل میدهند. حضور فعال دام و افزایش بیش از حد حیاتوحش در جنگلها باعث از بین رفتن تنوع گونهای (Biodiversitat) میشود. جنگلکاری با گونههای خارجی که متناسب با عرصههای جنگلی نیستند در بلندمدت مشکلات فراوانی را سبب میشوندکه اثراتی منفی در اکوسیستم باقی میگذارند.
در ایران توان اکوسیستمی جنگلها تحت تاثیر چه عواملی کاهش یافتهاند؟
دخالتهای نابجایی که تاکنون در سطوح مختلف جنگلهای کشور صورت گرفته است باعث تنزل شدید توان اکوسیستم این منابع به خصوص در جنگلهای خارج از شمال (زاگرس، ارسباران ،ایرانی تورانی) شده است.
این عوامل تخریب فقط به بهرهبرداریهای بیرویه و چرای مفرط دام محدود نمیشوند، بلکه تبدیل کاربری عرصههای این منابع به زمینهای کشاورزی، صنعتی، کشت و کار زیر اشکوبی (اگرو فارستری) توام با تغییرات اقلیمی و طغیان آفات و امراض (بلوطمیری در زاگرس، مرگومیر شدید شمشاد در جنگلهای هیرکانی) شدت تخریب را در این منابع فزونی داده است.
توان اکوسیستمی در برخی از این منابع به حدی پایین آمده است که خود آنها در حال حاضر شدیدا نیازمند کمکهای احیایی هستند.
با توجه به این توضیحات چگونه میتوان توان اکوسیستمیجنگلها را افزایش داد یا به زبان ساده چه باید کرد؟
اولین اقدامیکه برای بالا بردن توان اکوسیستمیدر این منابع باید به عمل آید از میان بردن عوامل تخریب (خروج بدون قید و شرط دام از جنگل) و فراهم کردن شرایط مناسب برای استقرار زادآوری طبیعی و افزایش رشد سریع سالانه درختان است. جنگلهایی که از رشد سالانه ۰،۵ (جنگلهای خارج از شمال) تا ۲،۵ (جنگلهای هیرکانی) مترمکعب در سال و در هکتار برخوردارند عملا از توان اکوسیستمی مناسبی که شرایط محیطی برای آنها فراهم ساخته بهره نمیبرند.
عرصههای این منابع با توجه به مناطق مختلف دارای پتانسیلهای بسیار مناسب در شرایط مختلف آبوهوایی است که متاسفانه به علل مختلف از این امکانات استفاده لازم به عمل نیامده است. جنگلهایی که از رشد سالانه مناسب برخوردار نباشند همزمان امکان جذب انیدرید کربنیک در آنها در حد ناچیری باقی خواهد ماند، کارکردهای حفاظتی این قبیل منابع عملکرد مناسبی نخواهند داشت و خود در برخی از موارد عامل شدت بخشیدن به سیلابها و تخریب پلها، جادههای جنگلی و سایر خسارات میشوند. (سیلابهای سالهای اخیر در استانهای شمالی که درختان زیادی را ریشهکن و با خود به پایین حمل کردند.)
یکی از مهمترین راهحلهای شناخته شده به منظور بالا بردن توان اکوسیستمی جنگل دخالتهای احیایی پرورشی در جنگل است. این گونه دخالتها زمینههای مناسبی را برای جوان کردن جنگل، استقرار زادآوری طبیعی، گسترش تنوع زیستی توام با ساختاری کردن جوامع جنگلی فراهم میکنند.
عملیات پرورشی با برداشت درختان پیر، فرتوت و بیمار که رشد سالیانه چندانی هم ندارند زمینههای مناسبی را برای زادآوری طبیعی و رشد فزاینده درختان جوان فراهم میکنند. مشابه این عمل نیز در جوامع انسانی و حیوانی دایم رخ میدهد. افراد مسن، بیمار که مانع از تغییر و تحول اساسی در جامعه میشوند، جای خود را به نیروهای جوان و پویا میدهند، اتفاقی که در جنگلهای طبیعی هم دایم در حال رخ دادن است.
در رسانههای کشور عموما برداشت چوب به عنوان اصلیترین عامل در تخریب جنگلها معرفی شده است، آیا با این گزاره موافقید؟
دخالتهای صحیح جنگلشناسی در جنگل که عملا توام با بهرهبرداری چوب از جنگل است به هیچ وجه به معنای تخریب و درهمریختن ساختار جنگل نیست بلکه به عکس، این دخالتهای احیایی باعث افزایش حجم درختان، افزایش رشد سالانه آنها و بالا بردن توان اکوسیستمی جنگل میشوند.
بهرهبرداریهای اقتصادی چوب از جنگل بر اساس دستورالعمل کاملا مشخص و علمی صورت میگیرد. مقدار این برداشت در رابطه با میزان رویش سالانه جنگل تعیین میشود که به طور کاملا دقیق محاسبه و به اجرا در میآید.
در شیوه جنگلشناسی اقتصادی همگام با طبیعت هرگز موجودی سر پای جنگل به صفر نمیرسد بلکه پس از برداشت رویش پنج سال مجددا به جنگل فرصت داده میشود تا اینکه موجودی سر پای خود را حداقل به حجم پنج سال قبل ارتقا دهد. با برداشت این رویش پنج ساله که با برداشتن یک یا دو درخت در یک هکتار صورت میگیرد عملا حفرهای در جنگل بهوجود میآید که زمینه مناسب برای استقرار زادآوری طبیعی است.
اما برای برداشت یک درخت از جنگل رعایت حداقل یکی از شروط زیر الزامی است: برداشت درخت باعث فراهم آوردن زمینههای مناسب برای استقرار زادآوری طبیعی است، درخت برداشتشده باعث ارتقای ارزش افزوده کمیت و کیفیت جنگل میشود، قطع درخت باعث تنظیم انبوهی و تعدد تنوع زیست گونههای جنگلی میشود، درخت برداشت شده به قطر بهرهبرداری رسیده است (در قدیم اصطلاح درختان مسن به کار برده میشد).
همانطور که اشاره شد به طور کلی جنگلبانان جهان بر این عقیدهاند که دخالت و بهرهبرداری از جنگل به معنای تخریب جنگل نیست بلکه قبول این واقعیت است که یکی از مهمترین کارکردهای جنگل همان کارکرد تولیدی جنگل است که عملا به برداشت چوب از جنگل منتهی میشود.
آیا مقایسه میان کشورهای اروپایی و آمریکا با ایران مقایسه درستی است؟ تفاوتهایی بین شیوههای بهرهبرداری از آنها وجود ندارد؟
جنگلهایی که در عرضهای جغرافیایی یکسان قرار دارند از لحاظ آبوهوایی و شرایط رشدی نیز کم و بیش شباهتهایی هم با یکدیگر دارند. مقایسه کلی بین این منابع امکان قضاوت را بر روی عملکرد انسان در جنگل آسانتر میکند. اما در پاسخ به بخش دوم سوال شما، باید گفت که دو شیوه جنگلشناسی در جهان معمول است.
شیوه جنگلشناسی کلاسیک که تمام دخالتها در جنگل بر اساس سن درختان انجام میشود. فلسفه وجودی این شیوه از جنگلشناسی نشات گرفته از تفکر کشاورزی است و بدین معنا است که هر کاری که در مزرعه کشاورزی از قبیل شخم زدن زمین، بذرکاری، وجین کردن، کود دادن، مبارزه با آفات، امراض و علف هرز از طریق سموم شیمیایی، علفکشها، کود دادن و برداشت انجام میشود، مشابه این اعمال هم در جنگلهای کلاسیک به اجرا در میآیند.
تنها تفاوت عمده بین این دو در زمان بهرهبرداری آنها خلاصه میشود که در کشاورزی یک یا چند ساله است. در حالیکه در جنگل این زمان بهرهبرداری صد تا صد و پنجاه سال است. نتیجه دخالتها و نتایج حاصل از این شیوه جنگلشناسی که از طریق قطعهای یکسره، یا تدریجی، تدریجی پناهی، فمل اشلاگ صورت میگیرند، جنگلهای همسال، همسان و در اکثر مواقع تکگونهای(Monokultur) هستند که اکثرا در مقابل تغییرات اقلیمی و طوفانهای شدید بسیار زبون، ناپایدار و به آسانی درهمریخته میشوند. این شیوه از جنگلشناسی تا حدود دو دهه قبل نیز در ایران به اجرا در آمده است.
شیوه دیگری از جنگلشناسی، جنگلشناسی اقتصادی همگام با طبیعت است که فلسفه وجودی آن نشاتگرفته از جنگلهای طبیعی دست نخورده است. در این شیوه از جنگلشناسی همه دخالتها در جنگل همگام با طبیعت است و وظیفه اصلی طبیعت که همانا زادآوری طبیعی، انتخاب گونه، انبوهی، تنوع گونهها و بالاخره خارج شدن درخت از پروسه تولید است، به عهده طبیعت واگذار میشوند. این قبیل جنگلها اکثرا جنگلهای ناهمسال، متنوع و ساختاری هستند که از پایداری و دوام برخوردارند. این شیوه از جنگلشناسی که در دو دهه اخیر به ایران آورده شده است به علت حضور فعال دام و فقدان دانش لازم جنگلشناسی عملا از موفقیت چندان چشمگیری برخوردار نبوده و امید است با پشتکار و جدیت بیشتر بتواند با موفقیتهای بیشتری همراه شود.
برچسب ها:
مطالب مرتبط
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- محبوبترین تورهای ترکیه کدامند؟
- حداقل سرمایه برای واردات از دبی: آنچه باید بدانید
- چطور زودتر از همه از پیش فروش قطارها مطلع شویم؟
- چه کسانی نمی توانند مهاجرت کنند؟
- تفاوت رهگیری مالیاتی و کد مالیاتی چیست؟
- نوآوریهای جدید تتر در ارائه خدمات مالی دیجیتال
- عمر باتری آیفون 15 پرو مکس در مقابل سامسونگ اس 24 اولترا
- دوره mba و dba مرکز آموزش های آزاد دانشگاه تهران
- آینده واردات عروسک و اسباب بازی از چین به ایران، پیشبینی و ترندها
- قطار رجا؛ انتخابی امن و راحت برای سفرهای شما بیشتر
بیشترین نظر کاربران
«آفاق آزادی در سپهر تاریخ» در غیاب زیباکلام
بیشترین بازنشر
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید