پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | تلقی‌ها درباره نام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

تلقی‌ها درباره نام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی





۲۳ دی ۱۳۹۷، ۱۴:۲۱

تلقی‌ها درباره نام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

یادداشت  مهمان

مهرزاد دانش

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. این عنوان عریض و طویل، در اصل یادگار اصلی مرحوم ناصر میناچی است، که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در دولت موقت زنده‌یاد مهدی بازرگان، عهده‌دار وزارت تبلیغات و جهانگردی شد و بعد از مدتی آن را به عنوان «وزارت ارشاد ملی» تغییر نام داد.البته عبارت «ارشاد» نزد آقای میناچی، متفاوت از بار معنایی‌ای است که بعدها و از جمله در روزگار معاصر نزد عموم مردم افاده کرد. «ارشاد» برای ایشان، برگرفته از نام حسینیه ارشاد بود؛ محفلی که به دلیل فعالیت‌ها و سخنرانی‌های امثال مرحوم علی شریعتی و شهید مرتضی مطهری، هویت روشنفکری دینی به خود گرفته بود و میناچی هم با همین رویکرد، نام وزارت تحت مدیریتش را ارشاد ملی گذاشت.

با تحولات سریع بعد از انقلاب و جابه‌جایی و تمرکز کانون قدرت، هم میناچی و اصحاب ملی/مذهبی طرد شدند و هم نام این وزارتخانه تغییر مجدد یافت که با ادغام در وزارت فرهنگ و هنر، همین نام فعلی‌اش را گرفت: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. فرهنگ را از آن موقعیت ادغامی گرفتند و ارشاد را هم حفظ کردند (که به تدریج دیگر هویت روشنفکری دینی نداشت – چه آن‌که این عبارت به تدریج تبدیل به دشنامی سیاسی شد – و مفهومی هم‌پای موعظه و راهنمایی و دلالت گرفت) و یک «اسلامی» هم طبق مُد آن روزگار که هر چه عنوان «ملی» داشت حذف می‌کردند و جایش «اسلامی» می‌نهادند، در این ترکیب جاخوش کرد.

به این ترتیب نام وزارتخانه فرهنگی کابینه دولت، به جای آن‌که با دقتی هم‌پای شأنیت فرهنگ انتخاب شود، دو بار از سر واکنش نهاده شد: یک بار به خاطر واکنش سمپاتیک به یک یادمان نوستالژیک شخصی و بار دیگر واکنشی از سر موضع‌گیری‌های سطحی ایدئولوژیک که دین را در مقابل ملیت (و برعکس) قرار داده بودند.

گمان می‌رود بسیاری از صاحب‌نظران بر این باشند که نام وزارت فرهنگ و هنر برای فعالیت‌های این وزارتخانه بسنده باشد. ارشاد اگرچه در معنای لغوی از رشد و بالندگی تغذیه مفهومی می‌کند و تا حدی هم‌معنا با عبارت فرهنگ است، ولی در کاربرد عمومی متأسفانه این معنا را ندارد و جدا از آن‌که نوعی تفوق و سروری را برای موعظه کردن دیگران (آن هم اهل فرهنگ و هنر) القا می‌کند؛ به دلیل وجود نهادهایی مشابه گشت ارشاد، ماهیتا کارکردی متفاوت را برای عموم مردم رقم می‌زند که ربطی به بحث فرهنگ و هنر ندارد.

عنوان اسلامی نیز حشوی زائد است. در سیستم حکومتی‌ای که پسوند اسلامی دارد، قاعدتا اجزای زیرین آن هم به قرینه لفظی و معنوی، از این ویژگی برخوردار خواهند بود. همان گونه که مثلا وزارت آموزش و پرورش اسلامی، وزارت امور خارجه اسلامی، وزارت جهاد کشاورزی اسلامی، و وزارت صنعت معدن و تجارت اسلامی نداریم، و همه این‌ها عطف به عنوان خود حکومت شده‌اند، نام وزارت فرهنگ نیز می‌تواند از این عطف بهره‌مند باشد. در واقع، ارشاد اسلامی، کارکردی است که عموما برای موسسات و نهادهای تربیت و تولید مبلغان و روحانیان قابل درج است و نه وزارتخانه‌ای که به حمایت و اماده‌سازی زیرساخت‌های فرهنگی مشغول است. حتی در تعبیری دیگر، این عنوان چنان قابلیت غلط‌اندازی دارد که گویی سایر دستگاه‌های سیستم دولت و حکومت غیراسلامی‌اند و فقط این دستگاه عزیزکرده و علیه‌السلام، میل به اسلام دارد!

موضوع سر یک اسم ساده نیست. تلقی‌های گسترده‌ای که از این عنوان شده است، این وزارتخانه را در معرض توقعات مختلفی قرار داده است که با بضاعت‌های بودجه‌ای و اداری و ساختاری‌اش هیچ تناسبی ندارد و حتی قانونی هم که به عنوان وظایف و اهدافش توسط قانون‌گذار وقت تدارک دیده شده است، بیش از آن‌که وظایف یک وزارتخانه عادی را دربرگیرد، بیش‌تر اهداف و وظایف حکومت جمهوری اسلامی ایران و از آن کلان‌تر، یک حکومت جهانی را تداعی می‌کند.

انتخاب نام شاید در وهله نخست ساده بنماید و بی‌اهمیت بینگارندش، ولی در طول زمان، همین نام‌ها، دامنه‌های حقوقی و اداری و عرفی‌ای را برمی‌انگیزانند که با واقعیت‌ها و ضرورت‌های اجتماعی هم‌خوانی نخواهند داشت./خبرآنلاین

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *