پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | گزارش «پیام ما» از اجرای نمایش در کرمان «منهای دو»

گزارش «پیام ما» از اجرای نمایش در کرمان «منهای دو»





۲۹ آذر ۱۳۹۵، ۲۰:۱۷

گزارش «پیام ما» از اجرای نمایش در کرمان
«منهای دو»

نمایش «منهای دو» نوشته «ساموئل بنشتریت» مدتی است که به کارگردانی «ابراهیم اسدی زیدآبادی» از گروه تیاتر نیمای شهرستان سیرجان در سالن همایون صنعتی کرمان به روی صحنه رفته است. ساموئل بنش‌تریت نویسنده و فیلمساز جوان فرانسوی در نمایشنامه «منهای دو» خاطرات تلخ دو پیرمرد رو به احتضار را در لایه‌ای از امید پیچیده و پیام آرامش را با ترکیبی از حزن و کمدی به مخاطب منتقل می‌کند.
امیرحسین طاهری، جواد خواجویی، گندم نیکو، افسانه ولدیانلو، علی احمدی زیدآبادی، سجادخلیلی، حکیمه ایران نژاد، صابرسلطان احمدی، الهام الثوره خسروی بازیگران این نمایش هستند. شیوه جدیدی در نمایشنامه نویسی هم در اروپا و هم در آمریکا بوجود آمده که بیشتر متکی بر زبان، دیالوگ و همچنین داستان‌های مختلف در یک اثر است که «منهای دو» هم متعلق به آن شیوه است. نکته دیگر این است که «منهای دو» با اینکه داستان دو نفر است که یکی یک هفته و دیگری پانزده روز زنده خواهند ماند، اما این خبر ناگوار مرگ، نمایشنامه را سنگین و تلخ نمی‌کند. زمانی که در طول این نمایشنامه به هر یک از شخصیت‌ها نگاه می‌کنیم می‌بینیم که سرنوشت هر یک از آنها می‌تواند یک تراژدی باشد، اما در کل، کار یک تراژدی نیست. در واقع این نمایشنامه بر امید تکیه دارد و حتی مرگ را تبدیل به یک شوخی می‌کند. این ها ویژگی های اصلی متن هستند. اما به نظر می رسد به جای اینکه با پررنگ کردن درست و به جای مایه کمیک اثر تلاش شود نمایشی با قابلیت ارتباط با مخاطب انبوه پذیرش نمایش بنش‌تریت را برای مخاطب ایرانی تسهیل کنند با برجسته کردن یک سری شوخی های مفرط و تغییرات نادرست کنش صحنه ای را کم کرده تنها بی ربط از مخاطب خنده می گیرند. ویژگی اصلی نوشته بنشتریت این است که اصلاً در طول این اثر مرگی وجود ندارد. مرگ تنها در ابتدای نمایشنامه با گفتن دکتر بوجود می‌آید، اما تا پایان ما مرگی نمی‌بینیم. در انتهای نمایشنامه هم که در هر حال اثر باید به یک نتیجه و سرانجامی برسد باز هم مرگی در کار نیست و کار با پیام سونیای دایی وانیای چخوف تمام می‌شود. اما متاسفانه این نمایش بر روی صحنه در لحظات زیادی میمیرد و از تکاپو می افتد و تنها با شوخی کردن با واژه ها و حرکات جلو می رود.
ما در تاریخ درام با نمایشنامه‌های زیادی که درباره مرگ هستند روبرو می شویم اما آثار کمی تا این حد سرخوشانه با مرگ مواجه می شوند. دیالوگ در این آثار مهم و البته زیاد است. با اینکه یک روند داستانی و مضمونی خیلی کلی در این آثار است، اما این داستان و مضمون آن با داستان‌های کوچک مختلف تعریف می‌شود. البته مدل آمریکایی این درام‌ها تفاوت‌هایی با شکل فرانسوی‌اش دارد. در آمریکا این سبک همراه با نگاهی خشن و بدبینانه است که در آثار ممت مشهود است. در مقابل نویسندگان فرانسوی این سبک، دیدی ایده‌آلیستی‌تر دارند. می توان این نگاه را در آثار نویسندگانی مثل همین بنش‌تریت که «منهای دو» را نوشته و همچنین افرادی چون اشمیت و یاسمینا رضا دید که امید و نگاه مثبت بیشتری در آنها به چشم می‌آید. صحنه‌ها و مونولوگ‌هایی در متن است که بسیار غمگین و گاهی تلخ هستند، که در اجرا هم فضایی بسیار تلخ دارند و کار را متوقف می کنند . اما نقدهایی که درباره اجرای پاریس این نمایشنامه نوشته شده و مصاحبه‌های بنش‌تریت را که می خوانیم متوجه می شویم که آن اجرا هم کمیک بوده. خود بنش‌تریت در جایی گفته بود که بعضی شب‌ها اجرا به دلیل خنده زیاد تماشاگر خیلی طولانی می‌شد. پس خود نویسنده هم نگاه مفرح و شادی‌آوری در اجرای متن خود دارد. اما در لابلای همین موقعیت‌های کمیک نکاتی است که باید تماشاگر را به فکر وادارد. یعنی گاهی اوقات وسط نمایش جلوی خنده تماشاگر گرفته شود؛ به این معنا که وقتی تماشاگر مشغول خنده است با دیالوگی این خنده قطع ‌شود و تمرکز تماشاگر از خنده صرف به سوی اصل نمایشنامه ‌رود و این امر باعث هدفمندی اجرا می‌شود؛ چرا که نمایش در خندیدن خلاصه نمی‌شود. در انتها با گفتاری که توسط سونیا رو به تماشاگر صورت می‌گیرد به نظر می‌رسد ایده اصلی اثر که قرار است به تماشاگر منتقل شود گفته می‌شود؛ آرامش. مفهوم این نمایش چیزی است که مورد نیاز جامعه ماست. آرامش و امیدی که در طول نمایش بر آن تأکید می‌شود نیاز اصلی جامعه است. فاصله‌ها و گسست‌هایی که الآن در جامعه ما وجود دارد، بیش از هر چیز نیاز به با هم بودن و آشتی را ایجاد کرده است. یکدستی معطوف به هدف، مهمترین مسئله است. رسیدن به این یکدستی در ابتدا بر عهده کارگردان است و البته همکاری خود بازیگران در چنین شرایطی برای ایجاد حس گروهی بسیار مهم است؛ احساس این که یک گروه هستند که هدفی مشترک را دنبال می‌کنند. مثلاً توازن بین ژول و پل در بازی و تقسیم صحنه بسیار مهم است و حقیقتاً بازیگران هم تعامل خوبی با هم دارند.
اجرا یکنواختی میزانسنی که متن پیشنهاد می‌کند را دارد. اما تک‌گویی‌ها که بیشتر گفتن دردها و رنج‌های شخصیت‌ها است در حالتی اثرگذارتر بیان نمی شود، تا تماشاگر کمی از فضای خنده فاصله گرفته و تحت تأثیر احساسات درونی شخصیت‌ها قرار گیرد.
دکور مناسب و خوب طراحی شده و بسیار کاربردیست به طوری که در طول کار مدام با جابه جا کردنش صحنه شکل می گیرد و تخت بیمار که به شکل تابوت است تا صحنه آخر در صحنه مورد استفاده قرار می گیرد. این نمایش فضایی کاملا رئالیستی دارد، و شکل اجرایی نمایش هم رئال است که برای مخاطب ایرانی جذابیت بیشتری دارد. اما زمان نمایش چیزی در حدود صد دقیقه با وفاداری به تِم اصلی متن و طی چندین ماه تمرینات می توانست مفیدتر و بدون اتلاف به شکلی اجرا گردد که تماشاچی در فاصله ها داستان را از دست ندهد. در حال حاضر که به دلایلی که همه می دانیم نه کسی حوصله آمدن به تئاتر را دارد و نه کارگردانی حوصله کار کردن ،این چنین آثار نیاز به تامل بیشتری برای اجرا دارند.
«منهای دو» داستان دو پیرمرد بستری در بیمارستان است که یکی به سرطان کلیه و دیگری به سرطان ریه مبتلا هستند و به گفته پزشکان دو هفته بیشتر زنده نخواهند ماند و این دو تصمیم به فرار از بیمارستان می‌گیرند تا در این مدت اندک به بهترین شکل ممکن زندگی کنند. یکشنبه شب 28 آذر ماه 95 آخرین اجرای این نمایش بود.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *