پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | علی صادقی؛ آهنگر سنتی رفسنجان: هوای ما را ندارند

علی صادقی؛ آهنگر سنتی رفسنجان: هوای ما را ندارند





۹ شهریور ۱۳۹۵، ۱۹:۱۶

علی صادقی؛ آهنگر سنتی رفسنجان:
هوای ما را ندارند

آهــنگـری پیشه سخت و طاقت فرسایی است. آن قدر سخت که کمتر کسی حاضر است در این حرفه بماند و کار کند. کمتر کسی حاضر است که به دست آهن تفته را خمیر کند. هفته های گذشته با یکی از آهنگران سنتی کرمان در بازار میدان قلعه گفت و گویی داشتم. آهنگر کرمانی از بی رونقی کار خود گلایه می کرد. همین طور هم بود. چون استاد آهنگر کرمانی کمتر زمانی در حال کار دیده می شود. اما در رفسنجان وضعیت متفاوت است. این بار به بازار سنتی رفسنجان، سری زدم. بازار را تمام کردم. از خیابان گذشتم و به کوچه ای پا گذاشتم که روزگاری ادامه همین بازار بوده است. اما با خیابانی که در دوره مدرن احداث شده، بخشی از بازار در آن سوی خیابان قرار می گیرد. درست مثل بازار میدان قلعه و بازار قلعه محمود خودمان. با این تفاوت که بخشی که در آن سوی خیابان افتاده، دیگر بازار نیست. سقف آن به تدریج سایه اش را از سر بازار کم کرده و اندک اندک تبدیل به کوچه شده است. در این کوچه آهنگری های سنتی مشغول کارند. به اولین آهنگری که می رسم، جوانی را می بینم که لباس کار به تن دارد. جلوتر نمی روم. با هم صحبت می کنیم. بر خلاف آهنگر سنتی کرمانی، این یکی از کار و درآمدش راضی است. دلیلش هم تا حد زیادی مشخص است. رفسنجان؛ شهری زراعتی است. هنوز هم کشاورزی حرف اول را می زند و پسته این شهر در کنار سیرجان و زرند و … مهم ترین محصول غیر نفتی ایران است. و آهنگر قصه ما علاوه بر رفسنجان از شهرستان های دیگر استان از جمله سیرجان و شهربابک هم مشتری دارد.
علی صادقی آن قدر روی درآمد آهنگری سنتی حساب کرده که اقتصاد خانواده اش را روی پایه آن قرار بدهد. او جزو معدود آهنگران سنتی رفسنجان است که پیشه پدری خود را دنبال کرده است. گفت و گویی کوتاه با او داشته ام که شاید برای خوانندگان صفحه «کرمون» قابل توجه باشد؛
صادقی می گوید که پدر و پدر بزرگ و برادرم آهنگر بوده اند. خودم هم از سیزده سالگی به این کار مشغولم. اما برادرانم از هفت، هشت سالگی کارشان را شروع کرده اند. از شروع کار آهنگری در خانواده ما نزدیک شصت سال می گذرد. در حال حاضر، پدرم کار نمی کند. اما برادرم چند تا مغازه پایین تر آهنگری دارد. در آمد این کار بد نیست. می توان با درآمد آن خانواده ای را اداره کرد. بیش تر درآمد من از طریق ساخت بیل و کلنگ است. کشاورزان رفسنجان به این ابزارها نیاز دارند. برای باغ ها تله هم درست می کنم. مشتریانم از رفسنجان، شهربابک و سیرجان به من مراجعه می کنند.
هم مدرسه می رفتم و هم در آهنگری کار می کردم. آهنگری های سنتی در بافت قدیم رفسنجان قرار دارند. همین مغازه قدمتش بیش از 150 سال است. قبلا هم تا آخر همین بازار، سرپوشیده بود که به تدریج تخریب شده است.
دستمزد ساخت یک تله 100 هزار تومان است. یک تله را یک روزه می سازم. ماهانه حدود ده تله تقاضا هست. ما نان بازوی مان را می خوریم. نان پتک های سنگینی را که روی آهن می زنیم. کار خیلی سختی است. همه جوانان از این کار فرار می کنند. دو تا چکش می زنند و فرار می کنند.
بچه های امروزی دیگر از این کارها نمی کنند. من هم که در این کار مانده ام، به خاطر این است که نان آهنگری خورده ام. بچه ها معمولا به کار پدرشان علاقه مند می شوند. اگر یک پدر پشت میز نشین باشد، بچه ها هم الگو می گیرند و دوست دارند پشت میز نشین شوند. من از بچگی می دیدم که پدرم چکش زن است، من هم یاد گرفتم و چکش زن شدم.
دانش آموز درس خوانی بودم. در دانشگاه دولتی شیراز هم قبول شدم. اما نرفتم. کار را ترجیح دادم. سریع به مغازه آمدم و کارم را ادامه دادم.
صادقی در انتقاد از وضعیت حمایتی شغل خود می گئیذ که آهنگری سنتی؛ پشتیبان ندارد. بیمه درست و حسابی ندارد. بیمه ما با بیمه چاقوسازان یکی است. در حالی که کار ما با چاقو سازی زمین تا آسمان تفاوت دارد. اداره میراث فرهنگی دوست دارد که که آهنگری سنتی سر پا باشد. دوست دارد که این دکان باشد. اما آن طور که باید و شاید حمایت مان نمی کند. هوای مان را ندارد.

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *