پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | چرمشیر در کرمان برگزاری کارگاه نمایشنامه نویسی با حضور محمدچرمشیر در کرمان

چرمشیر در کرمان برگزاری کارگاه نمایشنامه نویسی با حضور محمدچرمشیر در کرمان





۲۱ مرداد ۱۳۹۵، ۱:۲۵

چرمشیر در کرمان
برگزاری کارگاه نمایشنامه نویسی با حضور محمدچرمشیر در کرمان

14مرداد ماه 95 در هفته ای که گذشت کارگاه نمایشنامه نویسی با حضور محمدچرمشیر نمایشنامه نویس معروف کشورمان به همت موسسه مکتب هزار و یکشب با مدیریت سکینه عرب نژاد برگزار گردید که اتفاق بزرگ و بی سابقه ای در کرمان است.
محمدچرمشیر نمایشنامه‌‍‌ نویس و مدرس تیاتر، در سال 1339 در شهر تهران متولد شد، پس از سپری کردن تحصیلات متوسطه در سال 1358، در رشته ادبیات نمایشنامه‌نویسی در دانشگاه تهران آغاز به تحصیل کرد، دورانی که به دلیل بسته شدن دانشگاه‌ها در انقلاب فرهنگی به درازا انجامید. او پس از فراغت از تحصیل( 1366)، وارد حرفه‌ی معلمی شد و از همان سال‌ها بود که نوشتن را آغاز نمود.
چرمشیر برای اولین بار، با نمایشنامه «خداحافظ» خود را به جامعه تئاتر معرفی کرد، این نمایش در سال 1364 در دانشگاه اجرا شد و سپس آذر 66 توسط حسین جعفری در تالار قشقایی به صحنه رفت.
وی هرچند خیلی سریع توانست جایگاه ویژه‌ای در تئاتر ایران پیدا کند، اما از او می توان به عنوان پرکار‌ترین و پر‌اثر‌ترین نمایشنامه‌نویس ایرانی هم یاد کرد که تا کنون در زمینه‌های مختلف نمایشنامه نویسی، فیلمنامه‌نویسی فعالیت داشته و نیز در زمینه اقتباس و بازخوانی نمایشنامه‌ها‌ی خارجی، شاهکارهای ادبیات و رمان‌های جهان برای اجرا در صحنه تجربه‌های بسیار کرده است.
آثار چرمشیر نه تنها توسط نام‌های شناخته شده بسیاری مورد استفاده قرار گرفته ، بلکه دانشجویان تئاتر نیز همواره اثار او را به روی صحنه‌ می برند؛ این آثار از مرزهای داخلی فراتر و فراتر رفته و به زبان‌های ایتالیایی، انگلیسی، فرانسوی، ترکی و ژاپنی ترجمه‌ و چاپ شده‌‌ و در کشورهای آلمان، انگلیس، فرانسه، بنگلادش، هند، چین تایپه اجرا گردیده اند.
از میان آثار معروف او می‌توان به نمایشنامه‌های «در مصر برف نمی بارد»،«پروانه و یوغ»، «می بوسمت و اشک»، «کبوتری ناگهان»، «روایت عاشقانه از مرگ در ماه اردی بهشت»، «روزگار نازنین طلعت مهربان»، «بحرالغرائب»، «روز رستاخیز»، «دیر راهبان»، «کالیگولا شاعر خشونت»، «شیش و بش»؛ نمایشنامه‌های عروسکیِ «پدر عزیزم»، «با سکوت در خوابی کوتاه»، «ساز سحرآمیز» و«شاهزاده اندوه» و اقتباس‌هایی چون نمایشنامه‌های «پژهان‌های مردی که خانه‌اش ویران بود» یا «نفرین» ( اقتباس از «گوئرنیکا» نوشته آرابال، )، «مضحکه‌نامه دن‌کیشوت لامانچایی» (هم اثری اقتباس شده از»دن‌کیشوت» نوشته سروانتس)، «می‌بوسمت و اشک» (اقتباس شده از نامه‌های «واتسلاو هاول به همسرش الگا») اشاره کرد.
او که سال‌هاست به عنوان مدرس در دانشگاه مشغول تدریس است، 54 نمایشنامه چاپ شده و بسیاری آثار چاپ نشده دارد.
چرمشیر به خاطر کمبود وقت مجبور به برگزاری سه جلسه فشرده نمایشنامه نویسی در کرمان شد که به گفته وی همین سه جلسه در پایتخت به مدت 12 جلسه برگزار می گردد. 3 جلسه ای که به اندازه 12 جلسه پربار و عمیق بود و انصافا چیزی کم نگذاشت.
چرمشیر اینگونه آغاز می کند که در سن 14 سالگی تلاش شدیدی برای نوشتن داشتم و خیلی اهل درس و دانشگاه نبودم. در سن 56 سالگی بسیار خوشحالم که آن موقع ها دانشگاه تیاتر را خیلی درک نمی کردم. چون تیاتر یک سری دانسته ها برایش رخ می دهد. آن روزها که تیاتر بلد نبودم(در حال حاضر هم چیری بلد نیستم) متوجه نکته ای شدم و آن این بود که مبناها و بنیادهای تیاتر نه اینکه بر دانسته های ماست بلکه از ندانسته های ماست. ندانسته هایی که می خواهیم آن را به عنوان یک بسته پیشنهادی ارائه کنیم. برای من تیاتر همیشه مثل یک پیشنهاد است که کم کم از همه جا جمع می شود و من عقیده بر این دارم که با کنار هم گذاشتنشان تیاتر شکل می گیرد. الباقی را هم می گذارم به عهده بقیه. حال اینکه چه چیزی را نمی فهمیدم؛ چیزی را که نمی فهمیدم این بود که ما بیان می کنیم که از تیاتر چیزی بلدیم همگی جمع شوند و ببینند و همه اینها چیزهایی است که من دوست ندارم. دوست ندارم این نحوه برخورد با تیاتر و هنر را. معلم هستم و همیشه با همین پیشنهادها است که کار می کنم و برخورد می کنم و همیشه هم معتقم که هیچ چیزی نمی دانم. چیزهایی تجربه کردم؛ شکست هایی خوردم، پیروزی هایی داشتم که به عنوان تجربه می توانم پیشنهاد بدهم. اما چه چیزهایی را نمی دانیم و به یکدیگر پیشنهاد می دهیم.
وی در جواب این که ایده های خوب و ناب نوشتن را از کجا بیاوریم اینگونه توضیح می دهد: ما ایده های بسیاری داریم که احتمالا نمی دانیم چه جوری آن ها را گسترش دهیم، پرورش دهیم. ما باید یک خط بکشیم بین ایده و آنچه اتفاق می افتد. خیلی اوقات ایده ها باعث می شوند آنچه می خواهد اتفاق بیافتد و یا چرا می خواهیم کاری را انجام دهیم همه تحت الشعاع قرار بگیرند؛ برای همین است که داستان در نمی آید و جذاب نیست. ما باید قبل از هر چیزی به این نکته توجه کنیم که مخاطب می خواهد یک داستان و قصه بشنود پس داستانی بودن و قصه پردازی در درجه اول توجه قرار دارد که معمولا به آن هیچ توجه ای نمی شود. و این گونه است که ما مخاطبین خود را از دست داده ایم. کاری که باید کرد دقیقا این است: اجازه دهیم اتفاق ها روی هم پیش روند بدون هیچ توضیح اضافی حتی گفتن کلمه خلاصه… داستان را ساده روایت کنیم. همیشه تلاش کنید اول یک راوی صادق باشید. یک قصه گو. این ضررورت هایی که ما احساس می کنیم لازم است و با سلیقه خود در بین ماجرا می گنجانیم هستند که کار را خراب می کنند. در فهم ماجرا و اتفاقات اشکال ایجاد می کنند. ما اول باید پیام را بئون کم و کاست بفرستیم. ایده های ما باعث می شوند که سایه بیافتد روی کل داستان؛ و شنونده دیگر داستان را دنبال نمی کند. نویسنده ایده را پیدا می کند براساسش قصه را می نویسد، اما شنونده و مخاطب اول داستان و قصه را گوش می دهد بعد به دنبال ایده در آن می گردد. اول به دنبال قصه باشید.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *