پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | روزگاری که گذشت/97

روزگاری که گذشت/97





۲۷ تیر ۱۳۹۵، ۲۳:۵۴

روزگاری که گذشت
عبدالحسین صنعتی زاده
بخش نود و هفت
[صنعتی زاده عاشق دختر می شود؛ اما در ادامه راه احساس می کند که فاصله عقیدتی بین او و آن دختر زیاد است. تصمیم می گیرد که با دختر صحبت و تکلیف خود را روشن کند…]
بیشتر احتیاطم بر این بود که چگونه مختصر سرمایه کسب و کار خود را به مصرف مخارج عروسی و زن گرفتن که معلوم نیست با این اختلاف سلیقه و از همه بدتر آن که هنوز قیافه اش را ندیده ام برسانم و اگر قیافه دختر خانم را نپسندیدم آن وقت چه باید بکنم سرمایه ام را از دست داده و زنی را هم که گرفته ام باب دلم نبوده باشد عاقبت فکر به این جا کشید در جایی تنها یعنی من باشم و او و ثالثی در میان نباشد. همه حرف ها را روی دایره ریخته و تکلیف خود را روشن سازم در خانه ای که منزل داشتم ممکن نمی گردید این ملاقات انجام یابد. زیرا (هـ. م) حاضر نمی شد با مرد نامحرمی در خانه ای ملاقات کند و بر فرض هم این کار امکان پذیر بود آن وقت تنها نبودیم و باز ساکنین خانه ما را تنها نمی گذارند بهترین راهی که به نظرم رسید این بود که از او خواهش کنم به عنوان رسیدگی به حساب های کمیسیون که مقداری پارچه خریده بودند به مغازه آمده و در آن جا این مشکل را حل کرده و هر گفتگویی هم که داریم بی ملاحظه به میان آوریم.
همان روزی که قرار بود (هـ. م) به مغازه بیاید گماشته را دنبال انجام کاری فرستادم. با انتظار آمدن کسی که خواب را شب ها از سرم به در برده و حلاوت زندگی روزم را تاراج کرده بود نشسته و دقیقه شماری می کردم و با خود عهد کردم باید به هر نحو شده آن روز روی محبوب را ببینم و به خود می گفتم آخر چند قسم قیافه را می شود در مخیله خود به جای قیافه اصلی تصور کرد و از آن چه بیم داشتم این بود که مبادا در موقعی که می خواهم لحظه ای به آزادی با (هـ. م) صحبت کنم واردی یا یک نفر از مشتریان سررسیده و مانع خیالم گردد.
قلبم می زد و از این که فرصتی در آن لحظه از دست برود نگران بودم. بالاخره کسی را که شب ها برایش بیدار خوابی ها کشیده و از آهنگ صدایش رعشه بر بدنم می افتاد با چادر و نقاب سیاه وارد شد. چنان سراسیمه شده و دست و پایم را گم کرده بودم که نمی دانستم چه بکنم.
پس از احوال پرسی مختصری به خیالم گذشت برای آن که اشخاص مراجعه کننده مزاحمم نشوند بهتر است درب مغازه را بسته و با فراغت خاطر تمام صحبت های لازم را بدارم. متاسفانه نمی دانستم که تا چه اندازه این کار جاهلانه ام موجب دردسر و زحمت خواهد شد و از همه جا بی‌خبر درب را پیش کردم و چون حرف های ما تمام راجع به این که چگونه و به چه ترتیبی زندگانی را شروع کنیم بود و چنان سرگرم صحبت بودیم و نمی دانستم همسایه های بد خیال در کنار سرم چه دسته گلی به آب داده و تا چه حد نسبت به من عداوت به خرج داده اند. آنقدر این ملاقات معصومانه و از هر اندیشه سوئی مبرا بود که به تصور کسی نمی آمد و همین بس با آن که چندین ماه با (هـ. م) روبه رو شده و با هم مدتی هم صحبت شده بودیم هنوز او را به رویت ندیده بودم و آرزویم این بود که برای یک دفعه ببینمش و هرچه در این ملاقات می خواستم از او خواهش کنم که رویش را به من نشان دهد حیا مانع می شد و نمی توانستم چنین تقاضایی را از کسی که باید سال ها با من شریک زندگانی باشد بنمایم. گاهی به خودم سرزنش می دادم که چرا تا آن حد خجول هستم.
با آن که از هر موضوع و مطلبی صحبت می داشتیم اما از این که در ضمن صحبت ها بگویم خودت را به من نشان بده شرم می کردم. پیوسته کوشش می کردم سخنان خود را به نوعی که مقصودم را به او بفهمانم ادا کنم. اما این کار میسر نمی گردید و ای بسا او هم مقصود مرا احساس می کرد؛ اما این طور تشخیص داده بود که هرچه روی خود را از من بپوشاند دلیلی بیشتر برعفت و حیثیت او می باشد.

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

مطالب مرتبط

سکوت مرگبار طبیعت

دانشمندان هشدار می‌دهند

سکوت مرگبار طبیعت

تانکرهای عراقی متهم تخلیهٔ ضایعات نفتی

بعد از گذشت چند هفته از تخلیهٔ ضایعات نفتی در محدودهٔ دیلم و گناوه، هنوز عاملان آن معرفی نشده‌اند

تانکرهای عراقی متهم تخلیهٔ ضایعات نفتی

حفاظت از یوزپلنگ و زیستگاهش امکانپذیر است

گفت‌وگو با مهدی تیموری رئیس سابق پارک ملی گلستان پس از ۲۶ سال تجربهٔ حفاظت در زیستگاه‌ها

حفاظت از یوزپلنگ و زیستگاهش امکانپذیر است

ارزیابی مصوبهٔ «ممنوعیت توزیع رایگان کیسه‌های پلاستیکی»

ارزیابی مصوبهٔ «ممنوعیت توزیع رایگان کیسه‌های پلاستیکی»

دلفین‌های خلیج‌فارس تنها هستند

بررسی سرنوشت دلفین‌های ایران به مناسبت «روز جهانی دلفین»

دلفین‌های خلیج‌فارس تنها هستند

۱۲۵ میلیون هکتار از عرصه‌های منابع طبیعی در قلمرو فرسایش آبی است

۱۲۵ میلیون هکتار از عرصه‌های منابع طبیعی در قلمرو فرسایش آبی است

تسویه‌حساب شخصی جان درختان جنگل را گرفت؟

بعد از قطع بیش از ۷۰ درخت در بهشهر، مردم محلی نگران تکرار این اتفاق هستند

تسویه‌حساب شخصی جان درختان جنگل را گرفت؟

پشت پرده قطع ۷۰ درخت جنگلی و حمله به نیروهای منابع طبیعی

پشت پرده قطع ۷۰ درخت جنگلی و حمله به نیروهای منابع طبیعی

واقعیت تخریب جنگل‌ها

گفت‌وگوهای رسانه ای دربارهٔ پاکتراشی عرصه‌های جنگلی کمتر بر تخریب یک اکوسیستم تمرکز دارند

واقعیت تخریب جنگل‌ها

معدنکاری؛ تیغی دولبه دربرابر جوامع محلی

معدنکاری؛ تیغی دولبه دربرابر جوامع محلی

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *