پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | می‌خواهم زنده بمانم

می‌خواهم زنده بمانم





می‌خواهم زنده بمانم

۳ آذر ۱۴۰۲، ۲۱:۱۵

 

«برای قرن‌­ها، تهرانِ تاریخی به‌علت وابستگی به کشاورزی و باغداری همچنان میزبان مهربانِ گیاهان و جانوران بود تا توسعهٔ مهاجم رسید.» مستند «شهر زنده» با بیان چنین جمله‌­ای آغاز می‌­شود. این اثر را «لیلا فولادوند» و همسرش «محمدحسین نظری» با هدف نشان دادن تنوع زیستی کلانشهری همچون تهران تهیه و تولید کرده‌اند که بی‌­گمان زیستن در آن سراسر درگیری با انواع تنش‌­های محیطی بوده و امروز باور اینکه در میان سیمان و خاکستر و فاضلاب نیز موجودی زنده بماند، یک حقیقتِ کشف‌نشده است. این زوج فیلمساز، کارشان را بلدند و پیشتر با مجموعهٔ مستند «دست­‌های آلوده» نشان دادند که در کارشان جدی، آگاه و توانا هستند.

 از فیلمبرداری تا تدوین و حتی شناخت مناسب از طبیعت و دانش اکولوژیکی، نگاه آنان را به محیط اطراف خاص و دیدنی کرده است. این یک راز بقا در تهران امروزی ا­ست. تصاویر گویای همه‌چیز است؛ از حشرات تا پرندگان و از خزندگان تا پستانداران همگی در محیطی زیست می‌­کنند که شاید بسیاری از مخاطبان برایشان این سؤال به‌وجود آید که مگر تهران هم تنوع زیستی دارد؟ مستند می‌­تواند چنین پرسشی را به یک شوق جدید وصل کند و در جهت تلاش برای تولد یک فعال محیط­ زیست گام بردارد.

«شهر زنده» را می‌­توان برای دانش‌­آموزان و دانشجویان به نمایش گذاشت و البته برای مدیران امروزی که مقداری با محیط اطراف آشنا شوند. آنچه به‌عنوان نقد منفی می‌­توان به اثر وارد باشد، عجله برای رسیدن به تولید نهایی و پخشی است که امروز می‌­توان بدون پرداخت هزینه آن را از اینترنت تماشا کرد. همین عجله سبب شده است مخاطب در میان انبوهی از داده‌­ها کمی احساس گیجی کند. بی‌­شک مستند می‌­توانست با ریتم بهتری به پخش برسد، اما امان از سفارش‌­هایی که کار را زود می‌­خواهند؛ همین زود خواستن سبب می­‌شود تا خیلی از فیلم­‌ها بی‌­سرانجام باقی بمانند.

«شهر زنده» حرف و هدف خود را نگاه داشته و سازندگان تمام تلاش خود را کرده‌­اند تا اثری مطلوب به جامعه تحویل دهند. تهرانی که در میان سرب و گوگرد دست‌وپا زده و نفس ساکنان خود را به شماره انداخته، دارای زندگی است. اما چگونگی نشان دادن این زیست بسیار مهم است. تصاویر همچون کولاژ عمل می‌کنند و چندان مرتبط با یکدیگر نیستند. ازاین‌جهت که هرکدام از بخش‌­های کار، می‌تواند مستندی جداگانه باشد.

از سوی دیگر، گفتار متنی با صدای «منوچهر زنده‌­دل» روی تصویر آمده که طراوت بسیار خوبی به کار داده است؛ این از هوشمندی سازندگان است که برای اثر خود ارزش گذاشته و حاضر نشده‌­اند مستند همانند یک گزارش ژورنالیستی به نمایش برسد. تدوین کار هم توانسته تا حد بالایی ریتم کار را مناسب جلوه دهد. شاید در گمان بسیاری تنوع ­زیستی در تهران در شرق آن محدود باشد، اما با دیدن این مستند درمی‌­یابیم که اینگونه نیست و حیات ارزشمندی در پایتخت در جریان است. البته اگر خودخواهی­‌های انسانی بیش از این مانعی برای بقا نباشند.

این درحالی‌ا­ست که مستند از تنوع گیاهی غفلت کرده و آنچنان که باید به آن نپرداخته. تهران می‌­خواهد با همه­ٔ زیستمندانش زنده بماند. این را می‌­توان در «شهر زنده» درک کرد. اینکه برخی در پی مستندی زیبا هستند که رنج‌­ها را هم گفته باشد، شهر زنده گزینهٔ مناسبی است اما سازندگان به‌خوبی می‌­دانند که همه‌چیز در تصاویر زیبا خلاصه نشده است و عمقِ ناکارآمدی در شهری همچون تهران قابلیت بسیار خوبی برای تاریخ­‌نگاری اجتماعی دارد. کلام آخر اینکه «شهر زنده» از میان غبار تهران بیرون آمده و تمام محدودیت‌ها را به‌شکلی کنار زده است. اینگونه است که باید به این نکته اشاره کرد که مستند، با همهٔ­ نقدهایی که به آن وارد است، توانسته کیفیتی منحصربه‌فرد و تازه در کلیت خود به‌وجود آورد و سندی باشد برای نسل‌­های بعدی که بدانند زیستمندان تهرانی تمام تلاش خود را برای زنده ماندن انجام داده‌­اند.

 

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:

، ،





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *