پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | توصیه‌های دانشگاهیان برای حاکمان

«پیام ما» به‌ بهانه اظهارات ابراهیم رئیسی در‌باره «رسالت روشنفکری» برخی هشدارهای روشنفکران درباره دلایل اعتراضات را بازخوانی می‌کند

توصیه‌های دانشگاهیان برای حاکمان

ابراهیم رئیسی حوزه را مرکز شناخت قول‌الله و دانشگاه را مرکز شناخت فعل‌الله دانست و گفت: روشنفکر واقعی مخاطرات را شناسایی و با شجاعت هشدارهای لازم را می‌دهد





توصیه‌های دانشگاهیان برای حاکمان

۲۸ آذر ۱۴۰۱، ۹:۲۰

ابراهیم رئیسی دیروز سخنران اصلی ششمین همایش بزرگداشت سالروز وحدت حوزه و دانشگاه بود. همایشی که به‌مناسبت گرامیداشت شهید مفتح در محل مدرسه عالی شهید مطهری برگزار شد و رئیس دولت سیزدهم که این مناسبت را بهانه خوبی برای بازنگری در اهداف، روش‌ها و بایدها و نبایدهای علم‌آموزی و معرفت‌افزایی در حوزه و دانشگاه توصیف کرده، از «علم و پیشرفت»، «تربیت انسان‌های فرهیخته» و «مسئله شناسی و حل مسئله» به‌عنوان سه ماموریت و رسالت اصلی حوزه و دانشگاه نام برده است. رئیسی که حوزه و دانشگاه را «دو بازوی علمی کشور» می‌داند که وظیفه‌شان «شناسایی و تدوین نظام مسائل جامعه برای رفع مشکلات و مسائل موجود بر اساس اصول علمی محکم و غنی اسلامی و ارائه راهکار بر این اساس» است، معتقد است حوزه «مرکز شناخت و آموختن قول‌الله» است و دانشگاه نیز «مرکز شناخت و آموختن فعل‌الله». او که همچنین در این سخنرانی تعریفی از «روشنفکر واقعی» به‌دست داده، گفته «روشنفکر واقعی مخاطرات را شناسایی و با شجاعت هشدارهای لازم را می‌دهد.»
اما آن‌چه روشنفکران ایرانی به‌ویژه در همین سه ماه گذشته که کشور دستخوش اعتراضات بوده، در این رابطه مطرح کرده‌اند در همین چارچوب بوده‌است.‌‌ آیا آن چند صد استاد دانشگاه و پژوهشگر و نویسنده‌ای که اوایل مهرماه، با امضای بیانیه‌ای نسبت‌به برخورد با دانشجویان و استادان دانشگاه و بازداشت چند ده نفر از این روشنفکران امروز و فردای ایران به مسئولان کشور هشدار داده و ابراز تاسف کردند که «یک‌بار دیگر شاهد آن هستیم که شنیده‌نشدن صدای بخش بزرگی از جامعه در ساختار حاکمیت و تداوم رویه‌ها و تصمیم‌های نادرست منجر به جریحه‌دار شدن وجدان جمعی، ریخته‌شدنِ خون افراد جامعه و عزادار شدن ملتِ ایران شده»، مصداق آن‌چه رئیسی به‌عنوان «رسالت روشنفکران ایرانی» مورد تاکید قرار داده، نبود؟ بیانیه‌ای که وقتی هنوز چند هفته‌ای بیشتر از اعتراضات سراسری ایرانیان با شعار «زن، زندگی، آزادی» نگذشته بود، در فضای رسانه‌ای داخل کشور همرسان شد و حالا پس از بیش از دو ماه از آن زمان، هنوز نه‌تنها خواست امضاکنندگان در راستای آزادی بازداشت‌شدگان برآورده نشده، بلکه این رویه برخورد با اصحاب اندیشه و فرهنگ در کشور کماکان ادامه دارد. روشنفکرانی که در بند پایانی آن بیانیه تاکید داشتند «فراگیرشدنِ بی‌تفاوتی و سکوت در فضای دانشگاه به‌دلیل ترس از هزینه‌های ابراز نظر و آرمان‌خواهی و ظلم‌ستیزی را خلاف ارزش‌های انسانی و اخلاقی و دینی» می‌دانند و «ضمن دعوتِ همه همکاران به ابراز نظر و موضع‌گیری در دفاع از ظلم‌ستیزی و عدالت‌خواهی و آزادی‌خواهی»، خواستار این بودند که دانشگاهیان در این رابطه عمل کنند. آن‌چه در ادامه این مقدمه به‌نسبت مفصل می‌خوانید، سرخط برخی نظرات و هشدارهایی است که روشنفکران و اصحاب اندیشه و فرهنگ تنها در همین چند روز و چند هفته گذشته مطرح کرده و البته ظاهراً شنیده نشده است.

 

مقصود فراستخواه؛ جامعه‌شناس در گفت‌وگو با «پیام ما»
*جامعه ما اندرزنامه‌ای بوده. از دوران کهن ایران بوده تا به امروز. ایران از پراندرزترین کشورهاست. به جای اندرز، به ساختارهای گفت‌و‌گویی مؤثر نیاز داریم. ساختار قانون‌مندی برای شنیدن صدای جوانان رویاها و آرزوهایشان وجود ندارد.
* وقتی گروه‌های مرجع را حذف کردیم، طبیعی‌ است که امروز سلبریتی‌ها جور گروه‌های مرجع و متفکران و نخبگان علمی و سیاسی را بکشند. سلبریتی‌ها نیز جزو سرمایه‌های کشورند ولی کارشان چیز دیگری است، اما چون احزاب و گروه‌های مرجع تضعیف شده، به ناچار سلبریتی جورش را می‌کشد. فشار نهادهای مدنی بدون نیاز به خشونت موجب تغییر و اصلاح قوانین به نفع جامعه می‌شود و این به پایداری کمک می‌کند. اما جلوی اینها را می‌گیریم و خشم‌های فرو خورده ‌را انباشت می‌کنیم تا در یک لحظه‌ حساس این‌ انواع خشم‌های اجتماعی علیه وضعیت مستقر ائتلاف می‌کنند.

احمد میدری در میزگرد بازخوانی اندیشه‌های مجید تهرانیان: اگر شما ندانید جامعه ایران در دهه ۵۰ چه مسیری را طی کرده، کاملاً محتمل است که همان اشتباهات با همان برداشت‌ها، تصورات و گاهی توهمات پیش برود. امروز هم جامعه ما کبریت و احساس را با هم دارد و وضعیت نامعلومی است که با یک تحولات غیرمترقبه روبه‌رو هستیم

* کنشگر مرزی باید بتواند با سطوح بالای حکومت گفت‌و‌گو کند. با جامعه و با حکومت گفت‌وگو کند تا بسیاری از مسائل حل شود. اسباب اعتراضات رفع شود و رضایت عمومی ایجاد بشود. مسئله آب حل شود. ما کارشناسان خوب زیست‌بوم داریم که حتی در درون سیستم کار کردند اما صدای‌شان را نشنیدیم.
* دهه سی امکان گفت‌وگو و شنیده شدن صدای جامعه فراهم نشد و نتیجه‌اش این بود که از دهه چهل و پنجاه مبارزه چریکی و پارتیزانی و رادیکالیسم سیاسی الگوی جوانان آن دوره شد.
* تمام فرصت‌های قبلی را از دست دادیم و همه برای یک لحظه تلنبار شد. دی‌ ۹۶‌، آبان ۹۸‌، اینها آن لحظات بودند که باید متوجه می‌شدند و حرف جامعه را می‌شنیدند که این طور تلنبار نشود و به اینجا نرسیم. اما صداها را امنیتی کردیم. دیر شده بود اما باز می‌شد آب رفته را به جو برگرداند.
غلامرضا ظریفیان؛ استاد تاریخ دانشگاه تهران در گفت‌وگو با «پیام ما»
*دو طرف گفت‌وگو یعنی جامعه و حاکمیت_ بپذیرند که مشکل جدی، بغرنج و پیچیده در جامعه وجود دارد. چه آن‌که عدم پذیرش این پیش‌فرض اولیه گفت‌وگو، به‌ویژه از جانب حاکمیت، مانع از شکل‌گیری فضای گفت‌وگوی واقعی خواهد بود و طبیعتاً نتیجه‌ای نیز حاصل نخواهد شد
*باید بدانیم چطور این مشکل و بحرانی را که در مواجهه نخست، کلیت و عواقب سختش را پذیرفته‌ایم، ببینیم و تفسیر کنیم؛ تا وقتی که مسئله را تک‌ساحتی ببینیم و بگوییم اگرچه مشکلاتی در کشور وجود دارد اما علت‌العلل بروز این فضا و دلیل اصلی در گرفتن اعتراضات، دخالت‌ها و دسیسه‌های خارجی است، نمی‌توانیم به حل مشکل و عبور از بحران امیدوار باشیم.
*آن‌چه برای معترضان مهم است، موضوع گفت‌وگو را تعیین می‌کند. به نظر می‌رسد در ۳ عرصه اساسی نیاز به گفت‌وگو داریم که عبارتند از «سبک زندگی»، «توسعه و مسائل اقتصادی» و «حق تعیین سرنوشت و حق انتخاب‌گری شهروندان». به عبارت دیگر جامعه باید به این باور برسد که به‌راستی از حق تعیین سرنوشت و حق انتخاب برخوردار است. حال آن‌که برخی فیلترهای ناضرور که خودمان ایجاد کردیم، این مسئله را به چالش کشیده و لازم است این فیلترها را کنار بگذاریم.
*از آن‌جا که در مقام طرح مسئله هستم، نمی‌توانم امید نداشته باشم اما وضعیت جامعه ما به‌نحوی است که نمی‌توان بیش از این فرصت طلایی گفت‌وگو را از دست بدهیم؛ بلکه باید با فوریت، با عزمی راسخ وارد میدان گفت‌وگو شویم و با شجاعت در این مسیر به‌سوی اصلاحات اساسی گام برداریم.
شیوا علی‌نقیان؛ مردم‌شناس در گفت‌وگو با «پیام ما»
*نگاه و واکنش دختران جوان نسبت به حجاب و سایر سیاست‌های جنسیتی در روزهای گذشته شاید برای اصحاب علوم اجتماعی به اندازه دیگران پدیده عجیب و شگفت‌انگیزی نباشد، زیرا می‌توان آن را در امتداد همان اینفراپالیتیک زنان در تعامل با خیابان، خانواده و دولت دید.
*منظور از اینفراپالیتیک شیوه‌‌های غیررسمی است که گروه‌های زیردست به کار می‌‌برند تا شرایط سخت حاکم بر خود را تحمل‌پذیرتر کرده و مخالفت خود با آنها را اعلام کنند. آنها رفتارهایی که خواست نهادهای قدرت است را به گونه‌ای انجام می‌‌دهند که معنای مورد نیاز خودشان را تامین کند. حتی ممکن است عمل در ظاهر یکسان معنای متفاوتی داشته باشد.
*این رفتارها که دست‌کم در دو دهه گذشته شیوه غالب تعامل زنان شهرنشین با نهادهای رسمی بوده است امروز صراحت بیشتری پیدا کرده و از مقاومت‌های خرد به مبارزه مدنی تغییر شکل داده است.
محمدرضا تاجیک؛ استاد دانشگاه شهیدبهشتی در گفت‌وگو با خبرآنلاین
*میانه‌روی در هر شرایطی معنای واحدی ندارد و گاهی می‌تواند ارتجاعی جلوه کند. نمی‌توان بر هر واژه‌ای معنای واحد و ثابتی در نظر گرفت و می‌تواند در هر شرایطی معنا یا معانی متفاوتی متبادر کند.
* راهی جز بازگشت به نظر مردم وجود ندارد. چگونگی دوران پسااعتراضات اخیر، بستگی به نوع مواجهه امروز با اعتراضات دارد که اگر مطالبات مردم به صورت واقعی شنیده شود، شاید بتوان امید داشت در دوران پس از اعتراضات شاهد حرکت حاکمیت به سمت میانه‌روی باشیم و در غیر این صورت وضعیت موجود ادامه خواهد داشت.
هادی خانیکی؛ استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی در میزگرد بازخوانی اندیشه‌های مجید تهرانیان، اعتمادآنلاین
*«مجید تهرانیان» مسئله یک تحول بزرگ مذهبی در ایران را پیش‌بینی کرده بود…مطالعه تهرانیان مهم است زیرا تک‌ساحتی نیست، به مسائل شجاعانه ورود پیدا می‌کند و به دور از ملاحظات نتایج را ترویج می‌دهد.
*گفت‌وگو هم مسئله است و هم راه‌حل؛ گفت‌وگو دشوار است زیرا دچار فهم‌های غلط و فهم‌های قطبی از گفت‌وگو هستیم.
*با توجه به مدلی که تهرانیان در نسبت بین ارتباطات و توسعه مطرح می‌کند مشابهت‌های زیادی بین امروز و دیروز می‌بینم؛ مسئله مشترک بین مطالعات تهرانیان و امروز ایران این است که ایران در معرض گذار فشرده‌ای قرار گرفته و در آن واحد باید به تغییرات همزمان سیاسی، اقتصادی و ارتباطی پاسخ بدهد.
*تهرانیان می‌گوید سیاسی و غیرسیاسی شدن آمرانه دانشگاه، آن را از رسالت خودش دور می‌کند.
احمد میدری؛ اقتصاددان در میزگرد بازخوانی اندیشه‌های مجید تهرانیان، اعتمادآنلاین
*باید ببینیم کار مجید تهرانیان کجا ناتمام بوده، چرا نمی‌توانسته توصیه‌هایش را انتقال دهد و چرا این صدا شنیده نشد؛ تهرانیان معتقد است که برنامه‌ریزی باید ابررشته‌ای باشد و باید نوعی تلفیق همگن بین اقتصاد، سیاست و فرهنگ صورت بگیرد. تهرانیان فرایند توسعه را به هیچ‌وجه یک فرایند هموار نمی‌داند.
*حرف‌های مجید تهرانیان برای امروز کاربرد دارد و ما باید نگاه‌مان را به توسعه و برنامه‌ریزی عوض کنیم.
*اگر شما ندانید جامعه ایران در دهه ۵۰ چه مسیری را طی کرده، کاملاً محتمل است که همان اشتباهات با همان برداشت‌ها، تصورات و گاهی توهمات پیش برود.
*امروز هم جامعه ما کبریت و احساس را با هم دارد و وضعیت نامعلومی است که با یک تحولات غیرمترقبه روبه‌رو هستیم.
ما نیازمند این هستیم که جامعه سازماندهی شود و دولت نمی‌تواند جامعه را سازماندهی کند.
*عرصه مهمی که در بین روشنفکران و دانشگاهیان ما ناشناخته مانده، زیست افرادی است که در بالای سیستم قرار می‌گیرند.
*ایدئولوژی را روشنفکران ایجاد می‌کنند، اما برنده بازی روشنفکران نیستند؛ روحانیت و اصناف بازار برنده انقلاب ۵۷ هستند.
*خیلی از مشکلاتی که امروز داریم به خاطر محدود کردن مشارکت سیاسی است؛ هر جا مشارکت سیاسی مدیریت نمی‌شود تبدیل به زوال سیاسی می‌شود.
*ما جامعه‌ای ازهم‌گسیخته هستیم که سازمان‌های اجتماعی نداریم.
محمد فاضلی؛ جامعه‌شناس، میزگرد بازخوانی اندیشه‌های مجید تهرانیان، اعتمادآنلاین
*شما اگر در دستگاه اجرایی ایران کار کرده باشید، «فئودالیسم بوروکراتیک» را که تهرانیان به آن اشاره کرده، عمیقاً می‌فهمید.
*وقتی تهرانیان می‌گوید ما نسلی از رهبران سیاسی میانسال نداریم، منظورش این نیست که یک نسلی نداریم که در رسانه میانسال باشند و حرف بزنند؛ یک نسلی از رهبران میانسال نداریم که اصلاً با جامعه ارتباط بگیرد.
*توسعه مسیر همواری نیست و هر عرصه‌اش در خرد و کلان، تعارضات و تناقضاتی ایجاد می‌کند که اگر به آن نپردازیم دچار بحران‌های جدی می‌شویم.
*تهرانیان دهه ۵۰ درباره‌ تخریب محیط‌ زیست بر اثر توسعه هشدار می‌دهد و مکتوب می‌کند؛ اگر می‌خواهیم تاریخ را تکرار نکنیم، باید کتاب تهرانیان را خواند حتی اگر منتقدش باشیم.
*تهرانیان می‌گوید تا وقتی شما جامعه سازماندهی‌شده را به رسمیت نشناسید، ناگزیر زور و تهدید به کار می‌برید و وقتی حکومت چنین چیزی را به کار برد، مردم هم دست به تهدید و زور می‌زنند.
*برای مسئول حکومتی رسانه نوعی بُت شده است، یک بُت که آنقدر اختیار دارد که مسئله ایجاد کند؛ این جمله تهرانیان را باید جدی گرفت: «لیکن رسانه‌ها به‌تنهایی نه سرچشمه دردند و نه سرآغاز درمان.»
*حتی اگر دیکتاتوری هم بخواهد کارآمد باشد، باید سازماندهی داشته باشد.
*یکی از مهم‌ترین راهکارهای کتاب تهرانیان این است که نباید عناصر ارتباطی جامعه با هم قطع باشد. بوق‌انگاری رسانه و قطع کردن نظام ارتباطی و به رسمیت نشناختن سازماندهی، بحرانی را که الان کف آن گیر کرده‌ایم پدید می‌آورد.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر