پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | باز تولید کلیشه‌ «مافیای‌کودکان کار» در رسانه

باز تولید کلیشه‌ «مافیای‌کودکان کار» در رسانه

«وقتی حواست به منطقه‌ات نیست. من باید شر به پا کنم.»، «دیگه نمیری سمت خونه تا این سگ دونی رئیس دار شه!» این جملات تنها بخشی از دیالوگ‌های سریال «ملکه‌گدایان» است که به تازگی پخش آن در شبکه نمایش خانگی به پایان رسید.





۲ خرداد ۱۴۰۰، ۲۲:۳۴

«وقتی حواست به منطقه‌ات نیست. من باید شر به پا کنم.»، «دیگه نمیری سمت خونه تا این سگ دونی رئیس دار شه!» این جملات تنها بخشی از دیالوگ‌های سریال «ملکه‌گدایان» است که به تازگی پخش آن در شبکه نمایش خانگی به پایان رسید. با اندک تامل می‌توان دریافت که میان دید جامعه نسبت به پدیده‌های اجتماعی همچون کار کودکان با دید رسانه و همچنین سیاست‌های دولت برای برخورد با این پدیده‌ها، رابطه مستقیمی وجود دارد. سریال‌ها و فیلم‌ها به مثابه دریچه‌ای هستند که مردم از آن به پدیده‌ها می‌نگردند، اما سریال‌هایی نظیر ملکه گدایان، متأسفانه بسیاری از کلیشه‌های موجود را بازتولید می‌کنند که در نتیجه این کلیشه‌ها، تفکر وجود باندهای مافیایی کودکان کار در اذهان عمومی مستحکم‌­تر می‌شود. برای مثال در سریال مذکور، گروه­‌های مختلف «فری قصاب»، «کوکب»، «افرا» و… جزئی از یک باند بزرگتر فردی به نام «ملکه» هستند که از کودکان کار برای سودجویی بهره می‌‌برند. در حالی که بخش عظیمی از کودکانی که کار می‌کنند بر اساس تحقیقات میدانی سازمان‌های مردم‌نهاد، تنها نان‌آوران کوچکی برای خانواده‌های‌شان هستند. چنین تصاویری نه تنها کامل و صحیح نیستند بلکه به پدیده کودکان کار به عنوان یک آسیب اجتماعی نگاه نمی‌کنند. تصاویر منفی چنین سریال‌‌هایی با اندک مواردی که مردم هر از چندگاهی در خیابان‌ها می‌بینند: مانند سوارشدن جمعی کودکان کار در یک وانت باهم درآمیخته می‌شود و آنان را به سمت این استدلال سوق می‌دهد که کودکان کار متخلفند و باید با آن‌ها برخورد قانونی و گاه برخورد خشن کرد. در نتیجه شکل گیری چنین تفکری، سیاست‌های نادرست و خشنی مانند پاکسازی، جمع‌آوری یا سازماندهی و .. مشروعیت لازم خود را پیدا می‌کند. درحالی‌که تجربه فعالیت با کودکان کار نشان می‌دهد که آن‌ها از آنجا‌ که در حاشیه شهرها یا مناطق دورتر زندگی می‌کنند، وانتی کرایه کرده و هزینه آن را بین خود سرشکن می‌کنند. فرد بزرگسالی هم که به همراه آنان است نه تنها سرکرده باند نیست بلکه بزرگسالی از آشنایان یا اقوام است که به‌عنوان مراقب از دور بر کار بچه‌ها نظارت می‌کند تا آنان بازیگوشی نکنند، مورد آزار قرار نگیرند و اگر آنان از سوی پلیس یا نهادهای مربوطه دستگیر شدند ، به خانواده‌های آنان اطلاع دهد.در صحنه‌ دیگر از این سریال می‌بینم که یکی از کودکان کار، شخصیت اصلی سریال «البرز» را در آغوش می‌کشد و از جیب او پول برمی‌دارد. چنین صحنه‌ای برای مخاطب این ذهنیت را ایجاد می‌کند که نه تنها محبت این کودکان دروغین است بلکه آنان «جیب‌بر» یا «دزد» نیز هستند. تصاویری که این سریال‌ها نشان می‌دهند؛ مانند: جیب‌بر، دزد، توزیع‌کننده مواد و … باعث می‌شود که این کودکان به عنوان مجرم به جامعه شناسانده شوند، این تصاویر هم تبعاتی جز برخورد بد جامعه با این کودکان و طرد آن‌ها ندارد. درحالی‌که کودکان کار خود قربانی بسیاری از جرائم و آزارهای خیابانی هستند. سوالی که در اینجا مطرح می‌شود آن است که اگر چنین باندهای مافیایی قدرتمندی وجود دارند، چرا در طی این سال‌ها ملکه یا ملکه­‌هایشان دستگیر یا حتی مجازات نشده‌اند و کار کودک هم ریشه کن نشده است؟

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

رضا حمزه ای

نگاه نو و جذابیه نسبت به مقوله ای که مدتهاست توی رسانه ها رواج پیدا کرده...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *