بیرون آمدن اجساد قربانیان از زیر آوار متروپل در آبادان داستان زندگی آنها را ملموس و حادثه را غمانگیزتر کرده است
ارتفاع پست
۷ خرداد ۱۴۰۱، ۰:۰۰
«بچهها آب …» این جمله در بسیاری از فیلمهایی که «قاسم آلکثیر»، خبرنگار، در استوریهایش از محل حادثه متروپل در آبادان منتشر کرده تکرار میشود. مردمی که بین امدادگران و داوطلبان آب توزیع میکنند. جملهای که یادآور این دیالوگ فیلم «ارتفاع پست» است. همانجا که «نرگس» که «لیلا حاتمی» نقشش را بازی میکند میگوید: «تو خیال میکنی قاسم برای خوشگذرونی و عیاشی داره میره اونور آب؟ اونوقت که وقت خوشگذرونیش بود تو آبادان کنار جاده آب میفروخت… حمالی میکرد … به خدا ما چیز زیادی نخواستیم… گفتیم بریم تو یه جزیرهای که سرمون تو لاک خودمون باشه …» داستان «قاسم» ارتفاع پست واقعیت بود همانقدر که داستان «مریم قربانی» و همسرش »رامین معصومی» و کافه مری واقعیت است. همانقدر که قصه بقیه آنها که برای ساختن رویایی روانه خیابان امیری آبادان شده بودند ولی زیر آوار ماندند واقعی است.
«بچهها آب … ». شاید به چشم ما که از دریچه دوربینهای دیگران به آوار «متروپل» در خیابان امیری آبادان مینگریم آنها عدهای هستند که مرتب در دست و پای امدادگران و تیمهای عملیات نجات میلولند. تا در خوزستان زندگی نکرده باشی نمیدانی نوشیدن آب در آن گرما چه بهشتی درونت رقم میزند. همان آبی که سالهاست آبادانیها طعمش را نچشیدهاند. همان آبی که به دهها نقطه دیگر ایران منتقل شد تا آنجا را آباد کند ولی بر آبادانی آبادان حرام بود. کلاه ایمنی ندارند. متخصص آواربرداری نیستند. کار گروهی نمیدانند. دستشان خالی است. نورافکن ندارند تا تاریکی شب را برای نجات عزیزانشان از دست ندهند. آنها هنوز فقط یک چیز دارند؛ «امید». امید زنده بودن بسیاری که هنوز حتی مسئولان حاضر نیستند تخمین درستی از تعدادشان بدهند. امید زنده بودن مردمی که برخلاف مسئولان هنوز تلاش میکنند زنده از زیر آوار بیرونشان بیاورند. امیدی برای ادامه زندگی؛ همین.
«بچهها آب …». شاید به چشم من و شما که داریم استوریهای اینستاگرام حاضران در خیابان امیری آبادان را میبینیم سنج و دمام زدن فقط نوای سوگواری باشد. شاید من و شما گمان ببریم که برای نجات آنها که زیر آوار ماندهاند لازم است سکوت برقرار باشد تا صدای نالهاشان، صدای نفسشان، صدای تکان دادن بدنشان را بشنویم. نه، آبادانیها به افسانههایشان و اسطورههایشان پناه بردهاند. سنج و دمام را آنها که کنار دریا زندگی میکنند میفهمند. وقتی عزیزشان را دریا گرفته باشد کنار دریا میروند آنقدر سنج و دمام میزنند تا دریا جسدش را پس بدهد. آبادانیها آنقدر سنج و دم زدند تا آوار «مریم» و «رامین» را پس داد. نه زنده. جسدشان را. آبادانیها سنج و دمام میزدند و عکس عروسی «مریم» و «رامین» را بالاسرشان میگردند و همان زمان ما در شبکههای اجتماعی عکس بوسه «نوید محمدزاده» بر همسرش «فرشته..» را دیدیم. خشکمان زد. فرش قرمز کن تا آرامستان آبادان که پایانبخش قصه «کافه مری» بود فاصله بسیار داشت. تازه داشت کافه مری پا خور میشد. دوست رامین قصه کافه مری را گفته است؛ «رامین قبلاً مغازه عکاسی داشت. دو سال قبل با مریم ازدواج کرد. از ۴ ماه پیش آمد در طبقه اول این برج کافه را زد. به عشق مریم اسم کافه را گذاشت مری. تازه داشت رونق میگرفت که … ».
«بچهها آب …». بچههای آبادان و بچههای ۵۲ تیم عملیاتی هلالاحمر. بچههای تیمهای اورژانس و بچههای دیگری که همه جمع شدهاند تا بدون آنکه گوششان را به شایعهها بدهند، بدون آنکه بدانند در سومین روز پس از حادثه، تهرانیها در ورزشگاه ۱۰۰هزارنفری آزادی، بدون آن محدودیتهایی که موقع بازیهای فوتبال میگذارند، زن و مرد جمع شدند تا یک سرود را بشنوند، دارند آخرین تلاشهایشان را میکنند تا شاید کسی دیگر از زیر آوار متروپل زنده بیرون آید. بچههایی که از ظهر دوم خرداد تا به حال خواب به چشمانشان نیامده است. بچههایی که هنوز دلشان میخواهد «خرمشهر» عروس خلیج فارس باشد و «آبادان» دروازه توسعه ایران ولی سهمشان از مرداد ۱۳۶۷ تا به حال بیکاری، بیآبی، ریزگرد، رانت، منطقه آزاد که فقط ماشینهای آنچنانی پلاک اروندی در آن جولان بدهد و همین نوای سنج و دمام بشنوند.
مدتهاست که قصههای آبادان از قهرمانانش خالی شده است. نه از «دریاقلی سورانی یانچشمهای» که با دوچرخهاش رکاب زد تا مانع از محاصره آبادان شود هست و نه از هیچ قهرمان دیگری که برای نجات شهر در تکاپوست. مدتهاست قصههای آبادان قصه قربانی شدن مردمان این شهر است. قصه «قاسم» ارتفاع پست و حالا قصه کافه مری
«بچهها آب … ». دیگر کسی با آب نمیتواند عطش اعتراض «یونس عساکره» را سیراب کند. آن زمان که شهردار وقت پایتخت، خرمشهر را منطقه ۲۳ تهران نامید و پول روانهاش کرد چطور سهم «یونس عساکره» از دکهاش هجوم ماموران شهرداری خرمشهر بود ولی کسی کاری به «حسین عبدالباقی» و ساختمانسازیهایش نداشت. «یونس عساکره» ۲۳ اسفند ۱۳۹۳ خودش را جلوی شهرداری خرمشهر سوزاند و با ۷۰درصد سوختگی جان باخت. قصه «یونس عساکره» را نه ابراهیم حاتمیکیا و نه هیچ فیلمساز دیگری تبدیل به فیلم نکرد و حالا ما فیلمهای بسیاری از آواری که دوم خرداد ۱۴۰۱ بر سر مردم آبادان فروریخت را به تماشا نشستهایم.
«بچهها آب… ». تا به حال چند نفر از مسئولان ارشد کشور چند روز پی در پی را در خوزستان سپری کردهبودند؟ شاید «احمد وحیدی»، وزیر کشور، نخستین مسئولی باشد ک در روزهای خرداد و زیرآوار ریزگرد، ۴ روز زندگی مدیریتیاش را در خوزستان آبادان سپری کرده است. حتی آن سال که «محمود احمدینژاد» در جمع مردم آبادان و خرمشهر خطاب به «پرویز فتاح»، وزیر وقت نیرو، گفت : «اگه آب آشامیدنی سالم تو لوله خونههاتون نیومد همین پرویز فتاح رو میکنم تو لوله» فقط در حد چندین ساعت در این دو شهر مستقر بود و نفهمید بعد از پایان جنگ ۸ ساله چه بر سر این دو شهر آمده است. مردم این دو شهر مدتهاست که مجبورند آبهای بستهبندی را برای آشامیدن بخرند.
حالا دیگر مدتهاست که قصههای آبادان از قهرمانانش خالی شده است. نه از «دریاقلی سورانی یانچشمهای» که با دوچرخهاش رکاب زد تا مانع از محاصره آبادان شود هست و نه از هیچ قهرمان دیگری که برای نجات شهر در تکاپوست.
مدتهاست قصههای آبادان قصه قربانی شدن مردمان این شهر است. قصه «قاسم» ارتفاع پست و حالا قصه کافه مری. قصه «مریم کعبی» که شناگر بود و نجاتغریق. قصه «مریم قربانی» با شوهرش، که کنجی برای آسودن مردم در آن کافه را ساخته بودند. قصه اعضای خانواده «محمد جلیلیان» که دامادش همه چیزش را فروخت تا بتواند یک بستنیفروشی در متروپل راهاندازی کند. قصه «محسن نصیری» که موتورش را مقابل متروپل پارک کرد و دیگر پیدا نشد. قصه دهها کارگری که در پی لقمهای نان در طبقات مختلف متروپل کار میکردند و شاید حتی بیمه هم
نشده بودند.
برچسب ها:
مطالب مرتبط
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی
- مقاصد جذاب و معروف برای کمپ زدن در طبیعت
- 8 نمایندگی تعمیر پکیج ایران رادیاتور در تهران + اطلاعات تماس
- اسپیکر بلوتوثی ارزان و باکیفیت: کدام مدلها را بخریم
- کیفیت و زیبایی را با خدمات دندانپزشکی دکترتو کلینیک تجربه کنید بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید