پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | سراب تکثیر در اسارت یوز

سراب تکثیر در اسارت یوز





سراب تکثیر  در اسارت یوز

۱ خرداد ۱۴۰۱، ۰:۱۶

پخش زنده نشست بررسی مرگ توله یوزپلنگ‌های ایران که ساعت 12 شنبه مورخ 31 اردیبهشت از صفحه اینستاگرام خانه ملت پخش شد، صحبت‌هایی را از جانب برخی کارشناسان حاضر در جلسه به دنبال داشت که به راستی تکان‌دهنده است و جای انتقاد دارد. به عنوان مثال یک کارشناس حوزه بوم‌شناسی در حالی از ضرورت تکثیر در اسارت یوزپلنگ و از دست رفتن تمامی زیستگاه‌ها برای این زیرگونه صحبت می‌کند که کماکان هیچ آمار جمعیتی دقیقی از یوزهای آسیایی در اختیار نیست. سال‌هاست که عنوان می‌شود روش‌های تخمین جمعیت مورد استفاده از دقت کافی برخوردار نیستند و به همین علت هم نمی‌توان بر چنین آماری تکیه کرد بلکه تنها می‌توان از آن ایده گرفت. چنانچه هیچگاه نمی‌توان با قطعیت اعلام کرد که تنها دو یوز نر در یزد یا فقط دو یوز ماده در طبیعت ایران وجود دارد؛ درست است که چند سالی است که تنها دو فرد یوز نر در یزد دیده شده‌اند اما به این معنا نیست که به طور قطع یقین ماده‌ای در آن زیستگاه وجود ندارد. ممکن است در یزد ماده باشد و ممکن است که حتی نباشد. تنها چیزی که پیش از این مسلم بود، زادآوری خوب یوزها در زیستگاه‌های شمالی بوده که آن هم در شرایط کنونی به‌واسطه پروژه تکثیر در اسارت سمنان در هاله‌ای از ابهام قرار گرفته چرا که مشخص نیست دخالت انسان در طبیعت چقدر بر این زادآوری‌ها تاثیرگذار بوده.
این کارشناس حامی طرح تکثیر در حالی از اولویت حفاظت زیستگاه نام می‌برد که از زمان آغاز به کار پروسه تکثیر در اسارت سمنان تاکنون تغییری در وضعیت محیط‌بانان مناطق یوزخیز کشور حاصل نشده است و مدیران مناطق حفاظت شده برای تصمیم‌‌گیری‌ درست نیازمند داده‌های به موقع، قابل اعتماد و به‌روز هستند. اما با وجود اینکه در دستورالعمل‌های اتحادیه جهانی حفاظت (آی‌یو‌سی‌ان) اشاره شده که به ازای هر ۱۰ الی ۵۰ کیلومترمربع باید یک محیط‌بان باشد که بتواند پایش را انجام دهد، تعداد محیط‌بان‌های ما در حال حاضر شاید یک‌دهم یا حتی یک‌سی‌ام و در بعضی جاها حتی یک‌پنجاه‌ام شرایط استاندارد باشد.
او در عین حال به اضافه شدن 3 توله یوزپلنگ به جمعیت یوزهای شناسنامه‌دار اشاره می‌کند و آن را 25 درصد جمعیت تلقی می‌کند اما گویا فراموش شده که دو توله از این معادله حذف شده و وضعیت توله یوز سوم هم نه تنها نامشخص است، بلکه حتی در صورت زنده ماندن نیز نمی‌تواند به جمعیت‌های آزاد اضافه شود که بتوان آن را عضوی موثر از یک جمعیت در آستانه انقراض قلمداد کرد.
اشاره به اسب‌های پرزوالسکی هم یک نقطه ابهام دیگر است چرا که آن‌ها نیز به‌واسطه سال‌ها نگهداری در اسارت، به‌شدت در برابر بیماری‌ها و مشکلات ناشناخته آسیب‌پذیر شدند و حتی تبادل آنها بین باغ‌وحش‌های اروپا، آمریکا و شوروی سابق هم نتوانست مشکل را به‌طور کامل مرتفع کند.
کارشناس طرفدار طرح تکثیر در اسارت یوز در عین حال به موفقیت حفاظت از یوز در آفریقای جنوبی اشاره کرده و آن را با یوزهای آسیایی مقایسه می‌کند اما در آفریقای جنوبی یوزهای آزاد خیلی به‌ندرت دیده می‌شوند و اغلب یوزها در جایگاه‌های فنس‌کشی شده هستند. اگر بنا بر الگوبرداری از آفریقای جنوبی برای حفاظت یوزها باشد، نخستین مشکل هزینه ایجاد و نگهداری از فنس‌ها خواهد بود و مورد دیگر این است که یکی از مهم‌ترین درآمدها مخصوصا برای فنس‌های نیمه‌اسارتی که در آفریقای جنوبی خصوصی اداره می‌شوند یا حتی خیلی از فنس‌های دولتی و پارک‌های ملی و مناطق حفاظت‌شده حاصل از درآمد فروش حیوانات است و این نه‌تنها در مورد یوزپلنگ بلکه در مورد خیلی از حیوانات دیگر هم وجود دارد و بدیهی است که انجام این کار در ایران مقدور نیست. با در نظر گرفتن همه این شرایط اگر بخواهیم عاقلانه، منطقی و با دیدگاه علمی به قضایا نگاه کنیم؛ درمی‌یابیم که شرایط یوزهای ایران متفاوت است؛ بنابراین نسخه گرفتن بر اساس تجارب خارجی و بدون نظر کارشناسان اتحادیه جهانی حفاظت (IUCN) برای آینده این میراث ملی و ذخیره ژنتیکی می‌تواند یک حسرت ملی به جا بگذارد.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *