سایت خبری پیام ما آنلاین | رویکرد دوگانه درباره میانکاله

سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور توضیح دهد

رویکرد دوگانه درباره میانکاله

بر مبنای کدام استعدادیابی 90 هکتار از بهترین خاک‌های کشور برای پتروشیمی‌ تخصیص یافت؟





۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱، ۰:۰۰

یکی از نگرانی‌های طرح شده پس از لشکرکشی روسیه به اوکراین، ایجاد اختلال در بازارهای جهانی مواد غذایی به ویژه گندم بود. روسیه و اوکراین یکی از بزرگترین تولید و صادرکنندگان گندم جهان هستند به‌طوری که در سال 2020 روسیه با سهم 18.4 درصدی و اوکراین با سهم 7 درصدی از صادرات گندم، رتبه‌های نخست و پنجم جهانی را در امر صادرات این محصول استراتژیک به خود اختصاص داده‌اند. جدای از شرایط آب‌و‌هوایی که پتانسیل تولید محصول استراتژیک گندم را در این دو کشور مهیا می‌کند، مهم‌ترین گزاره اثربخش بر تولید گندم در این ناحیه از کره زمین، ویژگی‌های ممتاز «خاک» است.

 

شکل‌گیری و تکامل خاک‌های حاصلخیزی که اوکراین و روسیه را به سرزمین‌های «خاک سیاه» معروف کرده، شاید مهم‌ترین برتری زیربناهای تولید محصولات کشاورزی به‌ویژه گندم در این دو کشور باشد. «خاک سیاه» (چِرنوزِم)، ک این ویژگی متمایز و منحصر به فرد را به دو کشور روسیه و اوکراین بخشیده و آنها را به قطب‌های تولید غله جهان تبدیل کرده تا جایی که روس‌های عصر تزاری از این خاک‌های سیاه به عنوان «ثروت بی‌نظیر روسیه» نام می‌بردند، براساس ساختار طبقه‌بندی خاک ارائه شده از سوی وزارت کشاورزی ایالات متحده (USDA Soil Taxonomy)، که در کشور ما نیز به عنوان روش پذیرفته شده برای طبقه‌بندی خاک مورد استفاده قرار می‌گیرد، در رده مالی سول (Mollisols)، قرار می‌گیرند. شکل‌گیری مالی سول‌ها، نیازمند شرایط خاصی است و بر همین مبنا در سراسر سطح کره زمین ایجاد نمی‌شود و تکوین و تکامل آن به عرض‌های جغرافیایی خاصی محدود می‌شود.

بررسی‌های خاک‌شناسی نشان می‌دهد قطعه زمین 90 هکتاری «استعدادیابی شده» و «تخصیصی یافته» از سوی سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور و «واگذار شده» از سوی سازمان امور اراضی کشور برای احداث مجتمع پتروشیمی‌مازندران در حاشیه تالاب میانکاله در رده خاک‌های ارزشمند مالی سول قرار دارد

از مجموع بیش از 163 میلیون هکتار پهنه کشورمان، بیش از 93 میلیون هکتار (57 درصد کل پهنه کشور)، پوشیده از شش رده از 12رده خاک شناسایی شده در کره زمین است و 43 درصد باقی مانده سرزمین ما فاقد پوشش خاکی است. (البته برخی دیگر از مطالعات، پهنه‌های پوشیده از خاک کشور را 75.9 میلیون هکتار نیز گزارش کرده‌اند) مطالعات دقیق‌تر خاک‌شناسی انجام شده در کشور نیز بیانگر این است که خاک‌های ارزشمند مالی سول با مساحتی بالغ بر 3.7 میلیون هکتار، تنها 2.2 درصد از کل پهنه سرزمینی ما (معادل 3.96 درصد کل پهنه‌های خاکی)، را در بر می‌گیرد و این مقدار نیز صرفا محدود به باریکه جنوبی ساحل کاسپین و بخش‌هایی از نواحی کوهستانی البرز شمالی است.

نگاهی به تعداد پروژه‌های سدسازی، انتقال آب بین حوضه‌ای، صنایع سنگین، جاده سازی و … در کشور طی نیم قرن گذشته بیانگر این حقیقت آشکار است که «خاک»، به عنوان رهاشده‌ترین، ناشناخته‌ترین و بی‌ارزش‌ترین ثروت ملی و طبیعی این سرزمین، از هیچ جایگاه مشخصی برخوردار نبوده و اصولا هیچ متولی پاسخگویی ندارد

بررسی‌های خاک‌شناسی نشان می‌دهد قطعه زمین 90 هکتاری «استعداد یابی شده» و «تخصیصی یافته» از سوی سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور و «واگذار شده» از سوی سازمان امور اراضی کشور برای احداث مجتمع پتروشیمی‌مازندران در حاشیه تالاب میانکاله، با مراجعه به «نقشه منابع و استعداد خاک‌های ایران» (شادروان بنایی، 1380) در رده خاک‌های ارزشمند مالی سول قرار دارد. بررسی‌های میدانی و نگاهی به تصاویر و عکس‌های هوایی نیز به روشنی بیانگر این است که قطعه زمین «استعدادیابی» شده برای احداث مجتمع پتروشیمی‌مازندران (میانکاله)، محاط در اراضی کشاورزی است و همین مساله همسان بودن واحد اراضی تخصیصی برای پتروشیمی ‌با اراضی زیر کشت اطراف، فرآیند «استعداد یابی» انجام شده از سوی کارشناسان سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور را با چالش جدی مواجه می‌کند. با توضیحات ارائه شده در خصوص ویژگی‌های ممتاز و منحصربه‌فرد منابع خاک منطقه واگذار شده برای احداث این مجتمع پتروشیمی، پرسش اساسی مطرح شده این است که آیا در «کمیته استعدادیابی» سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور، برای بررسی استعداد و تخصیص اراضی به پروژه‌های صنعتی، از همه تخصص‌های لازم و مرتبط با امور منابع طبیعی و محیط زیست و از جمله تخصص خاک‌شناسی نیز بهره گرفته می‌شود یا نظر کارشناسی برای استعدادیابی و تخصیص زمین، بدون نگاه به خاک به عنوان ساختار اصلی تشکیل‌دهنده عرصه، تنها در انحصار متخصصان بهره‌برداری از جنگل و مرتع است؟ تجربه نشان داده که از آغازین سال‌های حرکت ایران به سوی صنعتی شدن، جایگاه «خاک» به عنوان مهم‌ترین رکن و پایه تشکیل‌دهنده منابع طبیعی و محیط زیست، در هیچ یک از پروژه‌های عمرانی کشور مورد توجه و حتی برآورد خسارت قرار نگرفته است. نگاهی به تعداد پروژه‌های سدسازی، انتقال آب بین حوضه‌ای، صنایع سنگین، جاده‌سازی و … در کشور طی نیم قرن گذشته بیانگر این حقیقت آشکار است که «خاک»، به عنوان رها شده ترین، ناشناخته‌ترین و بی‌ارزش‌ترین ثروت ملی و طبیعی این سرزمین، از هیچ جایگاه مشخصی برخوردار نبوده و اصولا هیچ متولی پاسخگویی ندارد. البته این مساله چندان محل تعجب نیست چرا که که حتی پوشش گیاهی عرصه‌های واگذار شده در روند استعدادیابی و تخصیص نیز با آنکه طی بیش از یکصد سال گذشته دارای متولی مشخص و شناخته شده‌ای هم هست چندان محل توجه قرار نمی‌گیرد که مصداق بارز آن را می‌توان در صدور «تخصیص واگذاری» برای تغییر کاربری همین 90 هکتار مرتع دارای «طرح مصوب مرتعداری» در ساختگاه مجتمع پتروشیمی‌مازندران(میانکاله)، به روشنی دریافت. تخصیص و واگذاری عرصه 90 هکتاری دارای خاک ارزشمند و طرح مصوب مرتعداری برای احداث مجتمع پتروشیمی‌در حاشیه تالاب میانکاله در حالی از سوی دو سازمان متولی منابع طبیعی و امور اراضی کشور مورد موافقت واقع شده که پیشتر سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور در همین مختصات جغرافیایی و با لحاظ کردن برخی گزاره‌های زیستی با احداث مجتمع پالایشگاهی مخالفت کرده بود. اتخاذ این رویکردهای دوگانه و متضاد از سوی یک سازمان با شرح ماموریت مشخص در گذر زمان، تنها پیامی‌که به جامعه صادر می‌کند، اعلام رخت بربستن نگاه‌های فنی و کارشناسی و البته انعطاف‌پذیری و همراهی در برابر سردمداران توسعه سنگ و ملاتی در کشور است.
پایان سخن اینکه مالی سول‌های واگذار شده برای احداث مجتمع پرحاشیه پتروشیمی ‌مازندران در حاشیه تالاب میانکاله، به عنوان ذخیره استراتژیک منابع خاک کشور باید مورد حفاظت ویژه قرار گیرد چرا که با اعمال برخی اقدامات اصلاحی جزیی می‌توان از این منابع خاکی دارای ویژگی‌های ممتاز برای تولید محصولات غذایی و تامین بخشی از امنیت غذایی کشور بهره جست.




به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *