پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | هنر؛ شرکت در جشنی جاودانه

هنر؛ شرکت در جشنی جاودانه





۲۳ دی ۱۳۹۴، ۱۸:۱۷

نگاهی به مجموعه نقاشی های مینا پور کمال زاده
هنر؛ شرکت در جشنی جاودانه
مصطفی شیروانی
در آثار این مجموعه شاهد نوعی روایت مبهم از نقش زن در فضای خصوصی ذهنی خود هستیم، آنگونه که در تمامی آثار چهره ها مات و گهگاه فیگورها بدون سر به تصویر کشیده شده اند.
تمامیت آثار حال و هوای رمز گونه و مجهولی به خود گرفته است. به این معنا که رنگها سرد توام با ماسیدگی اغراق آمیز با لکه رنگی گرم در همنشینی یکدیگر قرار گرفته اند که بیانگر موقعیتی خاص از بیانی مجهول هستند ؛ فیگورها همگی در قاب تصویر یکه و تنها به بیانگری رمزآلودی جلوه می کنند،نورها اغلب نقطه ای، و تاکیدی بر درونیت اشخاصی دارند که مخاطب هیچ شناختی نسبت به آنان ندارد،رنگها بلا استثنا چرک اند و قابل توجه است که در پسزمینه ها ناظر درب و پنجره هایی در فضاسازی هستیم که همگی بازند و خبر از دنیای مجهولی می دهند که هیچگاه دست مخاطب به آن نخواهد رسید و در نتیجه کشفی هم از دنیای آن سوی دربها اتفاق نخواهد افتاد و اینجا خیال پردازی است که به واسطه فضاسازی،تحریک شده و به بیان اغراق آمیز نقاش کمک بسزایی کرده و چه بسا نقطه قوتی باشد که اما و اگرهای ذهنی مخاطب را بر می انگیزاند و او را در تعلیقی وهم آلود احاطه می کند.
زمانی که اثری هنری در برابر دیدگان قرار میگیرد جدای از مبحث تکنیک و ارائه کار شاید بار اصلی بر عهده محتوا ( چه چیز را بیان کردن )است،در این آثار رازهای درونی هنرمند نهفته شده اند که حال تا حدودی برای ناظر پرده برداری می شوند که در دنیای شخصی او چه اتفاقی در حال وقوع است ؛
چرا تک فیگورهایی بدون چهره با رنگهایی چرک همراه با ماسیدگی و فضایی وهم آلود و درب و پنجره هایی در پسزمینه که باز هستند و عدم شناخت از آنسوی دربها ؛همگی خبراز دنیایی میدهند که این اشخاص در آن احاطه شده اند و در کسالت رعب انگیزی بسر می برند که همگی شکوه و اعتراضی به فشارهای روانی و تضادهای اجتماعی است که بر روح و جسم زن (زنان) خدشه وارد می کنند.
آثار در قابهای مربع جلوه گری می کنند که در مبحث ترکیب بندی ما شاهد خطوط عمودی و افقی
تند و خشنی هستیم که وقتی در کنار یکدیگر قرار میگیرند کادرهایی را از مربع های متقاطع تشکیل می دهند که زمانی در همنشینی این آشفتگی رنگمایه ها قرار می گیرند صلابتی خاص به کلیت روایت می بخشند، روایتی از نا امیدیها و تنهاییهای زن (زنان) به ظهور رسیده است و تمامی این سردیها و چرک بودن رنگ ها تاکیدی مضاعف بر جایگاه زن در محیطی را بیان می کند که هنرمند به باور به آن دست یازیده است و با تاملی عمیق در میا بیم که چرا این پس زمینه ها خاکستری و رنگها کدر و مات، و فضاها نا مانوس جلوه می کنند که به راستی دور از دنیای واقعیت نیست.
دور از نظر قرار نگیرد از آنجایی که مربع بیش از هر شکل دیگر به عنوان جهانی ترین صورت و شکل نمادها مورد استفاده قرار گرفته است و افلاطون بر این عقیده بوده که مربع نماینده هماهنگی
و عالیترین فضیلت است،ترکیب فرمها در اینجا به طور صحیح در جای خود نشسته است.از زاویه ای دیگر شاهد اغراق در رنگ و فرم آثار هستیم و با آگاهی به این اصل که در یک اثر هنری اغراق زمانی اتفاق می افتد که بیان و برخورد عاطفی، تصویر هنری را پرتوان می نماید؛ این رخداد در این آثار به وضوح نمایان است و نقاش با برخورد احساسی خود به این بیان هنری رسیده است. شاید بهتر باشد به سبب اینکه آثار این مجموعه در هاله ای از اوهام قرار گرفته اند و هر کدام به گونه ای معانی خاصی از یک فضای خصوصی که از دیدگان همگان پنهان است را روایت می کند از شیوه تاویل به عنوان بهترین روش برای تحلیل این آثار سود جست.
تاویل این امکان را می دهد که اثر هنری تجربه شود و رابطه ای میان مخاطب و اثر بر قرار می سازد. در تاویل نوعی بازی را میان مورد آشنا و ناآشنا،میان دانستن و ندانستن آغاز می کنیم و اثر به روی مخاطب گشوده می شود،اما معمای آن همچنان باقیست.این نوع دیدگاه در مورد آثار این نمایشگاه صدق می کند و خرسندیم که هنرمند در معرفی محتوا به مخاطبین تیزبینی به خرج داده و توضیح خاصی که منجر به تزریق فکری از پیش تعیین شده ای را به مخاطب تحمیل نکرده و در فهم آثار، ضمیر و جهان بینی افراد را سهیم کرده است.
خطوط از دنیایی نهانی خبر می دهند و تحت هیچ شرایطی در قاب کنترل نمی شوند و از هر سوی که نظاره کنیم گویی برای بیان ماهیت خود تلاشی مضاعف و طغیانی را در سر می پرورانند.
از آنجایی که آفرینش هر اثر هنری مبتنی بر گذر از سه مرحله است که به ترتیب مرحله دریافت، تحلیل و آفرینش هستند، و از سویی دیگر هنر با یکی از ساحتهای سه گانه شناسایی در انسان سروکار دارد و آن ساحت حق الیقین است و هنرمند به وسیله ادراک ذاتی خود به بیان تصویری دست پیدا می کند در رابطه با آفرینش این آثار باید گفت ایده ها بسیار شخصی بوده و برای فهم آنها توسط مخاطب همانگونه که نقاش خود تصمیم گرفته ( پیشتر اشاره مختصری به آن شد ) بهتر است از روش هرمنوتیک سخن به میان آورد که در حقیقت همان روش تاویل است که نوعی منطق و برداشت آزاد را با خود حمل می کند.
در هرمنوتیک مدرن نیز براین اعتقاد پا فشاری می شود که در نظر گرفتن نیت هنرمند سبب آشفتگی و اشتباهات فراوان می شود،بنابراین وقتی ادراک با نیت خالق اثر را از نظر دور کنیم و به تاویل اثر توسط مخاطب ارزش بدهیم نقش بزرگی بر عهده مخاطب خواهد بود و بیان فکری تاویل کننده ارزشمند می شود و از طرفی اثر در دوره های متفاوت و بنا به تاویل های گوناگون معانی تازه ای را پیدا می کند.
امید است که ایده های ناب و متفاوت مجال تولد در دنیای هنر را بیابند.
گوستاو فلوبر می گوید: هنر شرکت در جشنی جاودانه است.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *