پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | «علی مردان آل طه» مؤسس دانشگاه های آزاد اسلامی زرند و کوهبنان در گفت و گو با پیام ما: زندگانی یعنی خدمت به جامعه

«علی مردان آل طه» مؤسس دانشگاه های آزاد اسلامی زرند و کوهبنان در گفت و گو با پیام ما: زندگانی یعنی خدمت به جامعه





۱۴ شهریور ۱۳۹۵، ۲۳:۵۸

«علی مردان آل طه» مؤسس دانشگاه های آزاد اسلامی زرند و کوهبنان
در گفت و گو با پیام ما:
زندگانی یعنی خدمت به جامعه

علیمردان آل طه در سال 1312 در کوهبنان متولد شد. دوران تحصیلات ابتدایی را در کوهبنان سپری کرده است. تحصیلات متوسطه را در یزد به پایان رساند و پس از اخذ دیپلم از دانشسرای مقدماتی یزد، سال 1330 وارد خدمت فرهنگ شد و سه سال در بهاباد تدریس کرد و سپس در کرمان ادامه خدمت فرهنگی داد. مسوولیت هایی از قبیل راهنمای تعلیماتی، مشاوره و مدیریت اداره تربیت معلم کرمان را بر عهده داشته است. خدمات فرهنگی وی از سال 1332 با سه سال آموزگاری در مدارس بهاباد یزد شروع شد و سال 1339 به کوهبنان منتقل شد. ساختمان دبیرستان کوهبنان را در زمین اهدایی خود با کمک آقای مهندس دلاور امیری و هزینه شخصی احداث نمود. سال 1344 مامور به تحصیل در دانشسرای عالی تهران شد و با اخذ لیسانس در رشته علوم تربیتی و فوق لیسانس در رشته راهنمایی و مشاوره جهت خدمت به کرمان برگشت در دانشسرای راهنمایی مشغول گردید.
وی در سال 1360 بازنشسته شد. پس از تاسیس دانشگاه آزاد زرند در سال 1369 به عنوان رییس دانشگاه از وی دعوت به عمل آمد و مدت 13 سال در این سمت به خدمت فرهنگی مشغول بود. به همت وی مجوز تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی کوهبنان در سال 1384 اخذ گردید. بخش زیادی از زمین دانشگاه آزاد اسلامی کوهبنان نیز توسط این معلم نیکوکار و همسرش اهدا شده است.
گفت و گویی با این پیشکسوت عرصه فرهنگ انجام داده ام که مطالعه آن را به خوانندگان صفحه«کرمون» پیشنهاد می کنم؛

همیشه به کوهبنان علاقه مند بودم. کوهبنان به نسبت جمعیت خود، شخصیت های علمی، فرهنگی و پژوهشی زیادی دارد. من دوران دبستان را در کوهبنان، دبیرستان را در یزد و دوران مقدماتی دانشسرا را نیز در همان شه گذراندم. معلمی را از بهاباد یزد شروع کردم. سه، چهار سال آن جا بودم. بعد به یزد منتقل شدم. سپس به کوهبنان برگشتم. زمانی که ما در کوهبنان بودیم تصمیم به تأسیس یک دبیرستان گرفتیم. زمین این دبیرستان را خودم اهدا کردم. ساخت استادیوم ورزشی نیز یکی دیگر از کارهایی بود که در زادگاهم انجام گرفت. ساختمان را نیز بر اساس حقوق مان احداث کردیم و دبیرستان ایجاد شد. گفتند دبیرستان دخترانه و پسرانه از هم جدا باشد. هیچ کدام از دانش آموزان آن دبیرستان بدون شغل نماندند.این خاطره خوبی برای من است.
کوهبنانی ها عزت نفس دارند
محرومیت ها و محدودیت ها باعث تلاش بیش تر مردم این منطقه شده است.
خاطرم هست، یک سال از طرف یونسکو به مناطق محروم گندم دادند. بخشی از این گندم ها به کوهبنان هم داده شد. آن روزها کوهبنان یک دهستان در بخش راور بود. بخشدار راور به کوهبنان آمد تا گندم ها را تقسیم کند. یکی از آقایانی که در جلسه بود گفت گدا پروری نمی کنیم. ما پروژه داریم. هر کسی کار کند از این گندم ها به او می دهیم. برنامه هایی شروع شد. کارهای فرهنگی برای ساختن مدرسه، شیر و خورشید و استادیوم ورزشی آغاز شد. هر کسی هم در حد توان خود کمک کرد. با همان پروژه هایی که می گفتند بسیاری چیزها درست شد.
ماموریت برای تحصیل
چند سال در کوهبنان معلم بودم. در همان سال ها در رشته علوم تربیتی مامور به تدریس شدم. برای تحصیل در این رشته به تهران رفتم. پس از پایان تحصیلات به کرمان برگشتم. مسوول تربیت معلم کرمان شدم. بعد از یک سال دوباره مامور به تحصیل شدم. این بار در رشته مشاوره و راهنمایی.
مشاوره و راهنمایی رشته جالبی بود. روی این رشته سرمایه گذاری و مطالعه زیادی صورت گرفت. این رشته، مخصوص دوره نوجوانی بود و از اول راهنمایی شروع می شد. مبنا هم این بود که باید از نوجوان در مقابل انحرافات حمایت شود.
ده ها ساعت وقت صرف می کردیم تا فواید مشاوره و راهنمایی را برای مسوولان مدارس شرح دهیم و آن ها را توجیه کنیم که این رشته به چه کاری می آید. در هر مدرسه هم یک مشاور بود. اتاق داشت. پرونده های دانش آموزان را در اختیار داشت. با پدر و مادرها مصاحبه می شد. شغل پدر و مادر، میزان سوادف سطح فرهنگی، تعداد فرزندان، این که دانش آموز، فرزند چندم خانواده است و بسیاری اطلاعات دیگر در پرونده ها موجود بود. متاسفانه قدر این رشته و خدمات آن دانسته نشد. در زمینه انتخاب رشته هم به نوجوانان کمک می شد. این دوره راهنمایی تمام ریزه کاری های بچه ها از جمله دیر آمدن، درس نخواندن و… را زیر نظر داشت.
اگر مشاور نمی توانست مشکل دانش آموز را حل کند. مرکزی وجود داشت به نام مرکز مشاوره که در آن جا پزشک، پزشک یار، مددکار اجتماعی و روان شناس داشت که به آن جا ارجاع داده می شد. در آن زمان ما هیج دانش آموز معتادی نداشتیم. چون دوره نوجوانی به خوبی طی شده بود.
اهمیت اخلاق و تربیت
بسیاری از دانش آموزان من در حال حاضر دروان بازنشستگی خود را می گذرانند. دو سال قبل یکی از دانش آموزان قدیم خودم را دیدم که خیلی پیر شده بود. گفتم چرا افتاده شده ای؟ گفت: کتک های شما را اگر شیر می خورد پیر می شد. (البته شوخی می کرد. چون من اصلا اهل کتک زدن نبودم.)
برای من بیش تر اخلاق و تربیت و رعایت اصول انسانی دانش آموزان مهم بود. تحصیل در درجه بعدی اهمیت قرار داشت. بسیاری از دانش آموزان من به مدارج بالای علمی رسیده اند. برخی از آنان در ایران و خارج از ایران از جمله شخصیت های تاثیرگذار هستند. به عنوان مثال دانش آموزانی دارم که در دانشگاه های اروپا کرسی تدریس دارند.
تاسیس دانشگاه های آزاد اسلامی زرند و کوهبنان
زمانی که حجت الاسلام طباطبایی ریاست دانشگاه آزاد اسلامی کرمان را عهده دار بود، قصد داشتیم که در زرند نیز یک واحد دانشگاه راه اندازی نماییم. به فرماندار زرند مراجعه کردم که موفقیتی حاصل نشد. در اردیبهشت ماه1369 آقای مجید انصاری- نماینده مردم زرند در مجلس شورای اسلامی- و دیگر مسوولان شهرستان موافقت تاسیس دانشگاه را گرفتند.
آقای دکتر جاسبی برای دانشگاه طرح نوشتند و دستور تاسیس را صادر کردند. دانشگاه در شروع کار در یک مدرسه راه اندازی شد. دو کلاس و یک دفتر داشتیم. زیربنای ساختمان 200 متر مربع بود. در تیرماه سال1370 هم یک اتومبیل پاترول به دانشگاه دادند. دانشگاه هم مهمانسرا نداشت. وقتی که برای انجام کاری می رفتیم، شب ها در همان پاترول می خوابیدیم.
روز برگزاری کنکور بود. آن روز آب شرب موجود در لوله ها شور شده بود. والدین به همراه فرزندان شان از سراسر ایران آمده بودند. چون در آن سال ها این طور نبود که بسیاری از شهرها دانشگاه داشته باشند. والدین و داوطلبان کنکور به زرند آمده بودند و چون جایی برای استراحت نداشتند، در پارک خوابیده بودند. ما شب به جست و جو پرداختیم. با برخی از مدارس هماهنگ کردیم تا این جمعیت بتوانند از مدارس به عنوان مکانی برای استراحت استفاده کنند. مخزن ها را از آب شیرین پر کردیم. به هر صورتی که بود کنکور را برگزار کردیم.
در بدو تاسیس دانشگاه آزاد زرند تنها دو رشته زمین شناسی و روان شناسی تدریس می شد. رشته زمین شناسی نیاز به تجهیزات داشت. میکروسکوپ و… می خواستیم. آقای مجید انصاری(نماینده زرند) گفت نامه بنویس که برای آقای هاشمی رفسنجانی(رییس جمهور وقت) ببرم. ما هم نامه ای تدوین کردیم و در آن درخواست 100هزار دلار بودجه کردیم. آقای هاشمی رفسنجانی هم به آقای میرزاده (معاون اجرایی رییس جمهور) دستور کتبی دادند که این بودجه در اختیار دانشگاه آزاد زرند قرار بگیرد. تجهیزات باید از ژاپن خریداری می شد. برای این خرید باید کارت بازرگانی می گرفتیم. مسوولا ن امر گفتند که کارت بازرگانی را فقط به رییس دانشگاه می دهیم نه به رییس واحدها. پافشاری کردیم و کارت را گرفتیم و با یک شرکت واردات قرارداد بستیم. ساختمانی را اجاره کردیم و تجهیزات را در آن قرار دادیم.
در ابتدای کار هیات علمی استخدامی نداشتیم. برای همین از استادان دانشگاه باهنر کرمان کمک می گرفتیم.
همان طور که گفتم تنها 2 رشته تحصیلی داشتیم. به تدریج رشته های متعددی به دانشگاه راه یافت. در حال حاضر رشته های مختلف در مقاطع کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد و 3 رشته دکتری در این دانشگاه وجود دارد. روز اول با 180 دانشجو شروع کردیم. اما در سال 1381 که مسوولیت دانشگاه را واگذار کردم، 3 هزار و 500 دانشجو در حال تحصیل بودند. سال 81 بابک آل طه رییس دانشگاه زرند شد. بعد از بازنشستگی از دانشگاه آزاد اسلامی زرند به کوهبنان رفتم و دانشگاه آزاد کوهبنان را راه اندازی کردم.
باید تعهداتی داده می شد. فردی داوطلب شد و 25 میلیون تومان به دانشگاه اهدا کرد. شروع به ساختمان سازی کردیم. 700 متر مربع ساختمان را با 30 میلیون تومان به اتمام رساندیم.
هدف از انسانیت
باید با خود اندیشید که هدف از انسانیت زندگی است یا زنده ماندن؟ تعریف این دو با هم فرق می کند. زندگانی یعنی خدمت به جامعه اما زنده ماندن یعنی تلاش برای رفع نیازهای شخصی! حال برخی حالت اول را برای خود انتخاب می کنند و دوست دارند زندگی کنند. عده دیگری نیز پس از رفع نیازهای شخصی از پا می نشینند. من زندگی را انتخاب کرده ام و تا زنده ام با عشق و علاقه خدمت می کنم.
با رییس دانشگاه شدن فرزندم خیلی موافق نیستم. اما وقتی می بینم در حال خدمت است و کاستی های گذشته را جبران می کند، راضی می شوم. البته برای این کار از وجود خود مایه می گذارد. طبیعتاً هر کسی که فرزندش را دوست دارد، آسایش او را می خواهد. خب حالا که در حال خدمت است، آرزو دارم خداوند به او سلامتی و توان خدمت بدهد. من هم برای او فقط دعا می کنم. کار دیگری نمی توانم انجام بدهم.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

حمزه رضایی

جناب طه مرد بزرگ و اندیشمند...استاد ما در دانشسرای راهنمایی کرمان بود همچو مردانی در عرصه علم و دانش حکم کیمیا را دارد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *