روزگاری که گذشت
۳۰ خرداد ۱۳۹۵، ۲۲:۲۶
روزگاری که گذشت
عبدالحسین صنعتی زاده
بخش هفتاد و هفت
اقتضای سن و رشد طبیعی سبب گردید که در صدد تهیه و تدارک ساختن خانه و زندگی مستقلی برای خود باشم و همچنین دکه کوچک خود را در سرای هندوها به دکانی تبدیل نمایم. در پهلوی خانه پدری خود زمین کوچکی معادل 500 متر خریده و با شوق و ذوق بسیار چند اتاق و آشپزخانه و احتیاجات دیگر را با خشت و آجر بنا کردم و اشجاری از قبیل درخت مو و انار و انجیر در آن غرس کرده و مطابق میل خود اتاق های آن خانه را مفروش کردم و برای اولین بار چند صندلی و میز و تخت خواب خریده و با کمی سعی و کوشش صاحب خانه و زندگی راحتی شدم و همچنین کف دکان کوچکی را که سرقفلی آن را در بازار گنجعلی خان خریده بودم و اکنون در اجاره رزاقی است.بر خلاف معمول که با سکو بود پایین آورده و آن را شبیه مغازه های تهران کردم و در این مغازه به جای آن که بر روی زمین بنشینم صندلی و میز گذارده و کتاب فروشی خود را به صورت تازه ای در آوردم. وضعیت داخلی این مغازه کوچک و کتاب های مرتب و منظمی که در قفسه ها گذارده شده سبب این بود که اشخاصی از مردمان سرشناس و منورالفکر آن جا را پاتوق خود قرار داده و صحبت هایی که این اشخاص می نمودند تمام از اوضاع جاری مملکت و مسائل سیاسی عالم و خلاصه مقالات جراید فارسی که در ایران و کلکته چاپ می شد بود.
خوشبختانه به خوبی اشخاص را می شناختم. از کسانی که اخلاق و رفتارشان معقول نبود پرهیز می کردم و اگر به ندرت گاهی صحبتی از قمار یا اعمالی که هر کس را به لب پرتگاه می کشاند و یا با دم شیر بازی کردن بود پرهیز داشتم. مادرم از این که من به سن رشد رسیده و باید متاهل شوم تا مبادا گرفتار دام هوسرانی گردم، گاهی صحبت می کرد. این مذاکرات در اوایل به رسم شوخی و بعد به صورت جدی در آمده بود.
در اوایل از استماع چنین حرف هایی شرمنده می شدم و سکوت می کردم. ولی کم کم گوشم به این حرف ها آشنا شد… روزی بر سبیل عادت، درب مغازه کتاب فروشی خود را گشوده و به نظم و ترتیب کتب مشغول شدم. اما نمی دانستم چرا بی جهت دل تنگ و افسرده ام. مثل این بود که برایم اتفاقی غیر مترقبه پیش آمده باشد.
آن چه می خواستم به وسیله ای این دل تنگی و اندوهی که پیدا شده بود را از دل خود بیرون کنم میسر نمی گردید تا عاقبت برای آن که از آن حالت نجات یابم درب مغازه را بسته و تعطیل کردم و بدون اراده به راه افتادم. از بازار گنجعلی خان به سوی چهارسوق و بعد هم به طرف بازار سراج ها می رفتم. غفلتا به پدرم تصادف کردم. بر خلاف همیشه که با خوش رویی و تبسم او را می دیدم افسردگی زیادی داشت. وقتی که مرا دید با چشمی اشک بار گفت: امروز صبح از میدان ارگ عبور می کردم در وسط میدان چند چادر سفری زده بودند. از عابری پرسیدم این چادرها را برای چه کسی زده اند. گفت: چون کارگزار معزول شده و با خانواده باید به تهران برود. برای آن ها این چادرها را زده اند. من هم به خاطرم آمد که کارگزار مبلغی به من مقروض است و بهتر این است که قبل از رفتنش یک یادآوری بنمایم. اما همین که مرا دید بدون مقدمه و این که بداند برای چه مقصودی به نزد او رفته ام شروع به فحاشی کرد و آن چه توانست و ممکنش بود بد گفت. اما من چون کر بودم به جز سکوت و صبر در مقابل او عکس العملی به خرج ندادم.
مشاهده آن وضعیت و احساس توهینی که به پدرم شده بود مرا از حال طبیعی خارج ساخت.
مطالب مرتبط
بارش برف و باران امروز ادامه دارد
۲۲ استان کشور تا پایان هفته بارش برف و باران سنگین را تجربه میکنند
انسداد راه دسترسی ۱۶۰ روستای لرستان
گزارش «پیام ما» از نشست بررسی کاربرد فناوریهای نوین در صنایع خلاق
اکوسیستم استارتاپی عامل آشتی کسبوکاری مردم و نوآوران
گروهی از زنان مکزیک جان خود را برای رساندن غذا به مهاجران به خطر میاندازند
مسافران قطار مرگ
دود نیشکرهای سوخته هوای خوزستان را آلوده کرد
چتر سیاه بر آسمان اهواز
کشمکش بین ارگانهای دولتی و تولیدکنندگان کمبود شیرخشک را تشدید کرد
مداخلهٔ بینتیجهٔ دولت در بازار شیرخشک
وزیر نیرو و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست با معاون رئیسالوزرای طالبان دیدار کردند
موضعگیری دوگانه دربارهٔ حقابهٔ هیرمند
فعالان جهانی هشدار میدهند
میراث «غزه» زیر بمباران
پیگیری برای ثبت یک میراث ناملموس ادامه دارد
فصل انارچینی
بیماران «آتروفی عضلانی نخاعی» معطل پاسکاری وزارت بهداشت برای تدوین پروتکلهای توزیع دارو هستند
توزیع قطرهچکانی داروهای بیماران SMA
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- ۱۰ ماده غذایی که به شما در سفر به سوی کاهش وزن کمک میکنند
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی
- مقاصد جذاب و معروف برای کمپ زدن در طبیعت بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید