پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | زخمی دیگر بر بستر بی‌جان هامون

زخمی دیگر بر بستر بی‌جان هامون





زخمی دیگر بر بستر بی‌جان هامون

۲۰ آذر ۱۴۰۲، ۲۱:۳۵

به‌تازگی رهبر امارت اسلامی با حکمی فوق‌العاده دستور ساخت یک سد بزرگ بر رودخانهٔ «خاشرود» واقع در ولایت نیمروز را داده است. براساس گزارش‌ها، با تکمیل این سد بیش از هشت هزار هکتار زمین زراعی در ولسوالی‌های گلستان، دلارام، خاشرود، غوری و چخانسور زیر کشت آبی می‌روند. اطلاعات اولیه از این سد به‌نقل از خبرگزاری‌های افغانستانی حاکی از ارتفاع ۵۰متری و ظرفیت شش میلیون مترمکعبی آن است که باتوجه به ارتفاع، ظرفیت این سد احتمالاً بیش از شش‌ میلیون مترمکعب باشد. برخی منابع نیز ظرفیت سد را ۶۰ میلیون مترمکعب بیان کرده‌اند. رودخانهٔ خاشرود سالانه به‌طور میانگین ۱۷۰ میلیون مترمکعب آورد طبیعی دارد و مقصد نهایی آن تالاب «هامون پوزک» است.

 

هامون پوزک که در گذشته «سواران» نامیده می‌شد، مستقیماً از رودخانه‌های پریان مشترک، خاش‌رود، خوسپاسرود و بخشی از فراه‌رود آبگیری می‌شود. بیشترین بخش این تالاب در استان نیمروز افغانستان است و از مجموع یک هزار ۴۸۴ کیلومترمربع مساحت آن، حدود ۳۳۰ کیلومترمربع آن در ایران قرار گرفته است. اکنون که رودخانهٔ پریان مشترک و سیستان به‌دلیل احداث سد کمال‌خان خشک شده‌اند، آب ورودی به هامون پوزک از طریق خاشرود از اهمیت بالایی برخوردار است و خشکی این رودخانه زخمی دیگر بر بستر بی‌جان هامون خواهد بود.

 

در سفر اخیر نمایندگان هیئت حاکم افغانستان، «ملا عبداللطیف منصور»، وزیر آب و انرژی افغانستان در مراسم افتتاحیهٔ نمایشگاه صنعت برق ایران نیز شرکت کرد و در حاشیهٔ این مراسم در جمع خبرنگاران بار دیگر موضوع خشکسالی را هم در افغانستان و هم در تمام آسیا پیش کشید و گفت: «شما می‌بینید که مردم در هلمند و نیمروز کوچ کردند. این یک امتحان بزرگ الهی است و در دست ما نیست، خدا کند که باران شود انشالله، این (مشکل) هم درست خواهد شد.»

 

این قبیل موضع‌گیری‌ها پیش‌تر نیز از جانب دیگر مسئولان افغانستان بیان شده و همواره مسئلهٔ خشکی هامون‌ها و عدم پایبندی به حقابهٔ ایران به «خشکسالی» و «نبود آب» نسبت داده شده است. به‌کارگیری گفتمان «کم‌آبی» از جانب افغانستان از یک‌سو دلیلی بر عدم تأمین حقابهٔ ایران و طبیعی دانستن از دست‌ رفتن پوشش گیاهی و خشکی عرصه‌ها در ایران است و از سوی دیگر، به زمینه‌سازی بستری جهت ساخت سازه‌های آبی بیشتر و استفادهٔ حداکثری از آب‌های سطحی تبدیل شده است. این درحالی‌است که طبق پژوهش منتشرشده در مجلهٔ «آب و تغییراقلیم»، عامل اصلی خشکسالی در پایین‌دست حوضهٔ آبریز هیرمند «اقدامات انسانی» از قبیل: سدهای ذخیره‌ای، بندهای انحرافی، کانال‌های انحراف آب و توسعهٔ کشاورزی است که اثرگذاری به‌مراتب بیشتری (۹۸ درصد) در مقابل تغییراقلیم و کاهش بارندگی (دو درصد) دارد. در واقع وضعیت بارش در حوضهٔ آبریز هیرمند نسبت به میانگین بلندمدت، تغییر چندانی نان نمی‌دهد. از سوی دیگر، در تصاویر و فیلم‌های ماهواره‌ای اردیبهشت‌ماه امسال از سد مخزنی «کجکی»، پرآب بودن مخزن این سد مشهود است و بسته‌‌بودن دریچه‌های خروجی و کنترل خروج آب از آن، پایین‌دست را با تنش شدید آبی مواجه کرد.

 

علاوه‌بر خبر ساخت سد جدید روی خاشرود، در اردیبهشت‌ماه نیز مقامات طالبان طی مراسمی، کانال‌های سد «بخش‌آباد» روی فراه‌رود را افتتاح کردند. فراه‌رود نیز یکی از سرشاخه‌های حوضهٔ آبریز هیرمند است که سالانه به‌طور میانگین یک‌هزار و ۲۵۰ میلیون مترمکعب آورد طبیعی دارد و پس از رودخانهٔ هیرمند، دومین سرشاخهٔ پرآب حوضه محسوب می‌شود که مقصد نهایی آن «هامون سابوری» است. معاون نخست‌وزیر افغانستان در این مراسم گفت: «ساخت سد بخش‌آباد یک پروژهٔ مهم و حیاتی برای استان فراه است و ما در تکمیل این پروژه در کنار مردم فراه هستیم. ما این قول را نه‌فقط در حرف، بلکه در عمل و با اخلاص فراوان انجام خواهیم داد. ما باید سال گذشته تلاش می‌کردیم تا امسال آب این سد را ذخیره کنیم و هدر نرود.»

 

دستگاه‌های متولی دیپلماسی آب کشور، نیازمند برنامه‌ها و اقدامات اثربخش دربارهٔ برنامه‌های آبی افغانستان هستند. این درحالی‌ست که برخی مقامات ایرانی با سخنان خود گفتمان‌های کم‌آبی در افغانستان را تأیید می‌کنند. برای نمونه، طبق گزارش رسانه‌های داخلی، در نشست مشترک وزارت نیرو و سازمان حفاظت محیط‌زیست با معاون نخست‌وزیر طالبان، صحبتی از سد بخش‌آباد به میان نیامد. در این شرایط منفعلانه، اقدامات دیپلماتیک مؤثر برای سد جدید خاشرود بسیار دور از ذهن است. مقامات ایران همواره به حقابهٔ ۸۲۰ میلیون مترمکعب در معاهدهٔ هیرمند استناد می‌کنند، اما این میزان (بر فرض رهاسازی توسط افغانستان) به‌تنهایی قادر به احیای تالاب‌های هامون نیست و منابع آب دیگر سرشاخه‌های این حوضه از جمله خاشرود، فراه‌رود، خوسپاس و هاروت نیز از اهمیت حیاتی برخوردارند. در حال حاضر، حیات و معیشت سیستان به احیای تالاب‌های هامون وابسته است و با تکمیل سازه‌های آبی در دیگر سرشاخه‌های هیرمند، چانه‌زنی جهت دریافت حقابهٔ محیط‌زیست، شرب و کشاورزی به‌مراتب دشوارتر و حیات در منطقهٔ سیستان و خراسان‌جنوبی غیرممکن‌تر خواهد شد.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

رضا

درود برشما امیدواریم مسئولین مربوطه اقدامات لازم را انجام دهند.

مصطفی

ممنون جناب کارشناس محترم امیدواریم مقامات ایرانی در این مورد موضع‌گیری اساسی کنند و به داد مناطق سیستان و خراسان جنوبی برسند.

مصطفی

ممنون جناب کارشناس محترم امیدواریم مقامات ایرانی در این مورد موضع‌گیری اساسی کنند و به داد مناطق سیستان و خراسان جنوبی برسند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *