پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | «زنجیربافی» هنری که از یادها رفت

دربارهٔ هنری که قدمتش به عهد صفوی برمی‌گردد

«زنجیربافی» هنری که از یادها رفت

همسویی هنر «زنجیربافی» با زندگی مخاطبان تنها راه نجات آن است





«زنجیربافی» هنری که از یادها رفت

۱ شهریور ۱۴۰۲، ۱۱:۰۱

صنایع‌دستی فقط میراث گذشتگان ما نیست. هر چند بهترین راه شناخت فرهنگ و تمدن مناطق مختلف کشور همین صنایع‌دستی است، اما نگاهی کلی‌تر نشان می‌دهد صنایع‌دستی امروز یک فعالیت اقتصادی است که به کاهش بیکاری، رونق اقتصادی و فعال‌سازی صنعت گردشگری کمک قابل‌توجهی می‌کند. آشنایی با صنایع‌دستی که امروز کمتر نشانی از آن می‌بینیم یا نامی از آن به گوش‌مان می‌خورد، می‌تواند تلنگری برای احیای صنایع‌دستی ازیادرفته و به‌روز کردن آن راهی برای اشتغال‌زایی باشد.

«زنجیربافی» هم در دستهٔ همین صنایع‌دستی از یاد رفته قرار دارد. هنری که قدمت آن به بیش از پنج قرن پیش و عهد صفوی باز می‌گردد؛ همان زمانی که آهن راه خودش را به صنایع‌دستی باز کرد و هنرمندان ذوق و سلیقهٔ خود را با رام کردن این فلز سخت نشان دادند. «زنجیربافی» کار آسانی نبود، اما هنرمندان اردکانی که سرآمد هنرمندان این رشته بودند، زنجیری به طول دو متر بافته بودند که علاوه‌بر دوام، به‌قدری ظریف بود که در یک پوستهٔ گردو جا می‌شد.
خاستگاه «زنجیربافی»
به‌دنبال هنر «زنجیربافی» به اردکان یزد می‌رسیم. استانی که نه فقط در صنایع بافندگی و انواع پارچه‌های دست‌بافته‌ دنیایی دارد و حرف بسیاری برای گفتن، در «زنجیربافی» هم هنرمندان صاحب‌نامی داشته که سال‌هاست عطای این رشته را به لقایش بخشیده‌اند. پیشکسوتانی که معتقدند «زنجیربافی» در همان روزگاری که برای خودش برو و بیایی داشت هم رشتهٔ بسیار سختی بود، چه برسد به این زمانه که کسی به‌دنبال کار سخت نمی‌رود و هنرمندان هم از این کار دست کشیده‌اند و بازار از این هنر خالی شده‌است.
پژوهش‌ها نشان می‌دهد زنجیرسازی اردکان یکی از هنرهای شاخص این شهر بوده است و مردمان خلاق و خوش‌ذوق این دیار در خلق این هنر دستی به‌قدری ظرافت به خرج داده بودند که زنجیر اردکانی آوازه‌ای جهانی پیدا کرده بود. هنر «زنجیربافی» در برخی محله‌های اردکان موروثی بود، به‌نحوی که اکنون نیز در میان نام خانوادگی‌ برخی خانواده‌های قدیمی، اسامی زنجیری یا زنجیریان به چشم می‌خورد. به گفتهٔ «نادر پیری اردکانی»، پژوهشگر حوزهٔ میراث و از محققان اردکانی، «زنجیربافی» بیشتر در دست محله‌های بازار نو، تیران یا زین‌الدین در اردکان بوده است و بر همین اساس به‌صورت تقریباً موروثی از نسلی به نسل بعد منتقل می‌شد.

پژوهش‌ها نشان می‌دهد زنجیرسازی اردکان یکی از هنرهای شاخص این شهر بوده است و مردمان خلاق و خوش‌ذوق این دیار در خلق این هنر دستی به‌قدری ظرافت به خرج داده بودند که زنجیر اردکانی آوازه‌ای جهانی پیدا کرده بود

قدمت «زنجیربافی»
حلقه‌های ریز و چکش‌خوردهٔ زنجیر که قدرت انعطاف بالا و استحکام بسیار خوبی دارند، به دست هنرمندان در یکدیگر پیچیده می‌شود که حاصل زنجیری ظریف و بادوام است که از آن به‌عنوان زنجیر اردکانی یاد می‌شود. زنجیر اردکانی در دوران صفویه کاملاً شناخته‌ شده بود و حتی در ادبیات صوفیانه نیز راه پیدا کرده ‌بود. در زمان قاجار نیز یکی از مشخصه‌های لوطیان و اصحاب صوفیه، داشتن زنجیر اردکانی اصیل بود و زنجیر اردکانی همواره در دستان آنان به بازی گرفته می‌شد. یکی از نمونه‌های عینی از زبانزد بودن «زنجیربافی» اردکان را باید در کتاب «کلیدر» نوشتهٔ «محمود دولت‌آبادی» مشاهده کرد که دربارهٔ این دست‌ساخته، در توصیف یک ساربان قوچانی که در حال رماندن اسب‌هایش است، می‌گوید: «… با یک زنجیر اردکانی کارهایش را انجام داده است.»
کاربرد «زنجیربافی»
زنجیر اردکانی روزگاری برای خود ارج و قربی داشت و به خاطر ظرافت، دوام و استحکامش، در امور مختلف از ساربانی شتر و رماندن اسب‌ها گرفته تا کشکول‌های خانقاه‌نشینان و مهار اسباب و وسایل و… مورد استفاده قرار می‌گرفت. عده‌ای نیز در گذشته از این زنجیرها برای ثابت کردن قدرت خود در محله استفاده می‌کردند و با پیچاندن این زنجیر دور دست یا چرخاندن آن، حریف طلب می‌کردند و این زنجیر درواقع ابزار قدرت‌نمایی آنان در کوچه و محله بود که البته این از جایگاه این هنر نمی‌کاهد. زنجیر اردکانی در تقسیم‌بندی صنایع‌دستی، زیرمجموعهٔ مصنوعات فلزی و از نظر کارکرد و بعد معناشناسانه، دارای برداشت‌های گوناگونی است. گاه می‌شود آن را یک اثر سنتی ظریف دانست و گاه می‌توان در قالب یک اثر با کارکرد معناگرایانه یا مذهبی استفاده کرد و گاه نیز به‌عنوان یک وسیلهٔ دفاع شخصی از آن نام برد. گفته می‌شود، یکی از استفاده‌های وسیع از زنجیر اردکانی در کشکول‌های درویشان بود و در یک نمونه کشکول‌ها که در موزه‌ٔ «متروپولیتن» در نیویورک نگهداری می‌شود، شواهد امر و تکنیک ساخت زنجیر آن شباهت زیادی با زنجیر اردکانی دارد.
«مهدی راستجو» یکی از همین هنرمندان است که می‌گوید «زنجیربافی» اردکان تغییر نوع داده و از زنجیر جوش به زنجیر پیچ تبدیل شده است. زنجیر پیچ به‌دلیل اینکه به‌صورت فشرده بافته می‌شود، از استقامت زیادی برخوردار است، هر چند که در ساخت زنجیر، اولین و مهمترین نکته، انتخاب مواد اولیهٔ مناسب برای کار است.
رقابت با همتایان چینی
هنر صنعت «زنجیر‌بافی» در اردکان به‌عنوان یک اثر هنری شاخص، میراثی ماندگار از مردمان سختکوش این دیار کویری است؛ مردمانی که بسیاری از اصول بعید و کارهای ناشدنی را با همت، خلاقیت، ذوق زیبایی‌شناسی هموار کرده‌اند. آمار نشان می‌دهد به تعداد انگشتان یک دست در حوزهٔ «زنجیربافی» در یزد مشغول فعالیت هستند. فعالیتی که بیشتر جنبهٔ علاقه و تعلق‌خاطر دارد، تا گرداندن اقتصاد. آموزش هم در این میانه بدون مخاطب مانده است. زنجیر اردکانی در‌حالی‌که می‌توانست پس از اینکه کاربردهای قدیمی خود را از دست داد، در بازار بدلیجات به‌خوبی جای خود را باز کند، این‌بار مغلوب ضعف آموزش، ضعف بسته‌بندی و قدرت رقبای چینی شده است و البته می‌توان گفت کسی همتی برای جایگزینی این زنجیر به‌جای زنجیرهای چینی در بازار بدلیجات نکرده‌است.

 

بازمصرف؛ مسئله این است

معاون صنایع‌دستی ادارهٔ میرا‌ فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری یزد معتقد است که هر یک از شهرستان‌های استان هنر بومی خودش را دارد و در این بین سهم اردکان «زنجیربافی» است. «عبدالمجید عربی» به «پیام ما» می‌گوید: «این هنر برای خودش بازاری داشته و با کم شدن تقاضا، تعداد هنرمندان هم کم شده است.»
او در ادامه راه‌اندازی بازار تقاضا برای این هنر را مهمترین راه زنده‌نگه‌داشتن آن مطرح می‌کند، زیرا صنایع‌دستی با توجه به تقاضایی که در هر برههٔ زمانی داشته، رونق و مخاطب داشته‌است. عربی تأکید می‌کند که اگر صنایع‌دستی خودش را با زمانه هماهنگ و همسو نکند، راهی جز فراموشی نخواهد داشت. از دیدگاه او کاربری جدید با خلاقیت هنرمندان این حوزه و ایجاد بازار مصرف ایجاد می‌شود. حالا ادارهٔ میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری یزد در تلاش است با برگزاری دورهٔ آموزشی برای هنرمندان و صاحبان ایده و خلاقیت، راهی برای کاربری جدید هنر «زنجیربافی» در زندگی امروز پیدا کند. او مثالی هم دربارهٔ خورجین می‌آورد و می‌گوید: «شهرستان اشکذر در یزد برای بافت خورجین ثبت ملی شده است، درحالی‌که خورجین دیگر کاربری ندارد. هنرمندان با پارچهٔ خورجین، پادری و وسایل دیگری طراحی کردند تا باز هم هنرمندان خورجین‌باف به کار خود ادامه دهند.» اتفاقی که باید در حوزهٔ «زنجیربافی» هم رخ دهد تا این هنر را از فراموشی نجات دهد.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *