پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | سینمای اکولوژی، سینمای پایداری

سینمای اکولوژی، سینمای پایداری





سینمای اکولوژی، سینمای پایداری

۲۶ مهر ۱۴۰۲، ۱۷:۲۱

آنچه از اکولوژی بگوید، مسیر را برای رسیدن به توسعهٔ پایدار به جامعه نشان خواهد داد. برای اجتماعی که از معنا تهی شده، پرداختن به سینمایی که فُرم آن وام گرفته از طبیعت باشد، کاستی­‌های بی‌­شمار اقتصادی را در گوش‌­های سنگین‌شده فریاد کشیده و کاملاً شفاف در پیشگاه چشم‌­هایی که نمی‌­خواهند با واقعیت روبه‌رو شوند، به نمایش در خواهد آمد.
اینک طبیعت­‌گرایی در نمای بصری، تصویر و تصوری است که از خط‌­خوردگی‌­های ژورنالیستی فاصله می‌گیرد و تنها روایت‌­های صادق را الگو قرار می‌­دهد. هرچند چنین کاری بسیار سخت است، اما برای رسیدن به محتوایی برگرفته از تحقیق و پژوهش، بهتر است به سراغِ خبرهای حقیقی رفت و برای پرداخت نهایی تنها به ذات هنری اندیشه کرد تا اینگونه اثری مستقل متولد شود. دوربینی که بدون سایه وارد روستایی دورافتاده می‌شود و از فقر و آوارگی و بی‌­آبی و از دست رفتن زمین‌­های کشاورزی تصویر ثبت می‌­کند، توانسته بدونِ دخالت افکار شبه­‌روشنفکری رایج نقدی ساختارمند در قابِ ژانر بیان کند. حالا یک دغدغه شکل‌ گرفته است که از مشاهده و پرسش­گری آمده و سؤال آن تا نسل‌­های آتی ذهن‌­ها را درگیر خود خواهد کرد. اینکه ژانری همچون مستند بتواند اجتماع، اقتصاد و محیط زیست را حولِ یک محور جمع کند، درکی درست از مشاهده می‌­خواهد و این مشاهده از چشم­‌هایی می‌­آید که داده‌­های محیطی را به‌صورت کاملاً ارگانیک به مرحلهٔ پرسش رسانده است و دیگر خبری از برداشت شخصی نیست.
در مباحث مختلف ادبی و فلسفی برداشت هرمنوتیک بسیار رایج است، اما رسیدن به چنین نگاهی که عمیق است و بدون قضاوت روایت می‌­شود، کار هر­کس و در یک زمان مشخص نبوده و نیست. برای مثال «افرا، یا روز می‌گذرد» نمایشنامه‌ای به قلمِ استاد «بهرام بیضایی» دارای چنین نگاهی است و یا در اغلب آثار استاد «عباس کیارستمی» می‌­توانیم مستندی اکولوژیک را ببینیم که دارای روایت یا قصه هم هستند. برای مثال می‌­توان بارها فیلم «باد ما را خواهد برد» را تماشا کرد. در فرمتِ چنین نگاهی آثار مستند کمی در جهان ساخته شده‌­اند. اثری که بتواند آوارگی هزاران کودک ساکن آفریقا یا آسیای شرق را به شایستگی به تصویر بنشاند تا ذهن‌­های به‌خواب‌رفته در جهان هم بدانند که می­‌شود فقط برای تصاحب زمین­‌های بکر مانده، میلیون‌دلاری خرج نکرد و آن کودکان تشنه و پا­برهنه را نیز هم فارغ از جلوه‌­گری دید. اما امان از رسانه‌هایی که در خدمت جریان‌­های قدرت هستند و اجازه نمی‌­دهند تصویر واقعی طبیعت به تمامی انسان‌­ها به‌شکل یکسان برسد. اینجاست که فیلمسازی اکولوژیک می‌­تواند در راستای به تصویر کشاندن حقیقت بدون هیچ روتوشی، نقش اصلی خود را به‌عنوان یک سازندهٔ مسئله­‌دار ایفا کند. در هیاهویی که این روزها در بین جنگ و خشونت خاورمیانه را دربرگرفته است، هستند روستاهایی که یک هفته در میان از آب آشامیدنی سالم برخوردار می‌­شوند. در مورد یک قارهٔ دیگر سخن نمی­‌گویم؛ همین­‌جا از صبح نیشابور تا غروبِ طلایی لرستان و کردستان بسیاری از جوامع محلی زیستن در یک محیطِ سرشار از تنش را تجربه می‌­کنند. همچنین، وجود تولیدات حیوانی و حتی گیاهی در همین سرزمین خودمان چنان با انواع آلودگی و سموم گوناگون در هم­ آمیخته است که زندگی در شهرها هم دیگر امن نیست. آلودگی هوا هم که در کلانشهرها سال‌هاست سلامتی شهروندان را به سرطان نزدیک و نزدیک‌­تر می‌­کند. همین موضوع می‌­تواند از سؤال‌­های بی‌­پاسخ عصر ما باشد که چرا محصولات گیاهی را با سمومی خطرناک آبیاری می‌­کنند؟ حجم بسیاری از آنتی‌بیوتیک‌ها در دامپروری‌­ها چه می‌­کند؟ و یا چرا درصد فلزات سنگین در لبنیات بالاتر از میانگین جهانی است؟ و سؤالات دیگری که تنها یک فیلمساز دغدغه‌­مند می‌­تواند با کمک دانش اکولوژی پاسخی درخور و بصری به آنها بدهد. اما پاسخ اکثر فیلمسازان داری یک اشتراک ابهام‌­آلود است؛ نمی‌­گذارند حقایق محیطی به تصویر کشیده شود. به‌راستی چقدر مستند داریم که تاکنون ساخته نشده است؟

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:

،





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر