مرگ پایان کبوتر نیست
۱۳ دی ۱۳۹۵، ۲۰:۴۶
مرگ پایان کبوتر نیست
متاسفانه آنچه که باید باور کرد و ظاهرا گریزی هم از آن نیست، رفتن های پی درپی هنرمندان و اهل فرهنگ است. آنها که جایگزینی ندارند و گاه آنچنان بی هنگام ما را ترک می کنند که جز اندوه و حسرت بی حد چیزی برجای نمی ماند. دنیا فنی زاده؛ هنرمندی که با دستان جادویی اش برای چند نسل خاطره ساخت، جعفر والی بزرگ که از بزرگ ترین های تاتر و سینمای ماست و در انبوهی از آثار پرافتخار هنرهای نمایشی و تصویری درخشید و پوران فرخزاد؛ انسانی صادق و صمیمی که نامش یادآور بزرگی در شعر و فرهنگ است. رفتن این سه در کمتر از یک هفته، تاسف بار است.
اگر بگوییم چند سالی است تنها به دلیل همین رفتن های تکان دهنده و پرشمار، سال خوبی برای فرهنگ و هنر نبود، پر بیراه نگفته ایم. روحشان شاد.
شنیدن خبر مرگ دو جوان هنرمند و عزیز ، که یکی از آن ها هنرآموز تئاتر هنرستان هنرهای زیبا بود (حسین پژوهش) اندوهی بزرگ تر برای جامعه تاتر کرمان به جای گذاشت.
قطعاً تصورنبودن این هنرمندان که هر کدام به نوعی خاطره ساز خوب بخش بزرگی از زنذگی ما قلبمان را به درد می آورد. هنرمندانی نجیب، با اخلاق، انسان و باسواد که نبودشان برای هنر این مرز و بوم جبران ناپذیر است. خدماتی که که این عزیزان به هنر این مملکت داشتند جاودان و ماندگار خواهد بود. و به قول سیاوش کسرایی من مرگ هیچ عزیزی را باور نمی کنم.
طی نیم قرن گذشته هنرمندان بزرگی به هنر و فرهنگ ایران اعتبار داده اند بزرگانی که در حوزه کاری خود جزو سرآمدان هستند. به طور قطع جای خالی این بزرگان محسوس و شاید غیر قابل جبران باشد. کاش به جای این افسوس ها و حسرت خوردن های مرسوم شرایطی فراهم شود که در حضورشان و بودنشان ارزش آدم ها را بدانیم اما متأسفانه در نبود آدم ها بیشتر یادشان را گرامی می داریم تا اینکه در بودنشان قدردان وجودشان باشیم. برسد. به ناچار این دلتنگی و احساس را می گذاریم و به سرعت پرتاب می شویم به آخرین دیدار، آخرین شب تولدش در مرداد ماه سال 1395 یعنی تقریباً 40 روز قبل از اینکه سینما ، تئاتر و جامعه هنری ایران او را از دست بدهد. آن شب استاد داوود رشیدی کسی را نمی شناخت و دیگر عکس العملی در مقابل شعرها و آوازهایی که برایش می خواندیم، نداشت. به نظر می آمد تنها لبخند تلخ او بر گوشه لبانش پیش درآمدی بود برای وداع همیشگی او با دوستدارانش.
این روزها حسرت خوردن عادتمان شده، خوب آموخته ایم حسرت بخوریم، دلمان به درد بیاید و با همین احوال نالان و رنجور به زندگی مان ادامه دهیم!
بیهیچ شک و شبههای شناخته شدهترین شخصیت کارتونی سینما و تلویزیون ما است. کلاه قرمزی ابتدا یک مورچه عروسکی بوده که سال 60 توسط مسعود صادقیان طراحی شد و در برنامهای به نام چتر حضور یافت. بعد از آن ایرج طهماسب از آن در برنامه سقائک و شانهبهسر دانا استفاده کرد. دستی به سر و شکلش کشید و با حذف شاخکها و چسباندن یک بینی آن را جذابتر کرد. ستاره بخت کلاه قرمزی سال 71 و در برنامه جغجغه و فرفره درخشید.
او چند سال در انبار خاک میخورد تا این که طهماسب تصمیم گرفت یک بار دیگر از آن استفاده کند؛ برای همین مرضیه محبوب تغییرات اولیه را روی آن ایجاد کرد. او ابتدا قرار بود مهمان یک قسمت باشد اما حضورش به قدری دلچسب بود که پای ثابت برنامه شد. دو سال بعد طهماسب دست او را گرفت و آن را به برنامه صندوق پست آورد. درخشش کلاه قرمزی در این برنامه به اوج رسید و پایش به سینما باز شد.
شخصیت کلاه قرمزی به گونهای بود که همه میتوانستند با او همدل باشند. بچهای بازیگوش، ساده و خوش قلب که حتی دروغ گفتنش هم معصومانه بود. غلط حرف زدنش روی مخ نمیرفت و حتی آقای مرجی گفتنش تکیه کلام شد. صدای خاص حمید جبلی هم خیلی زود شناسنامهاش شد. سال 73 و در اوج محبوبیت کلاه قرمزی طهماسب آن را به سینما آورد. فیلم کلاهقرمزی و پسرخاله حسابی ترکاند و نامش را به عنوان یکی از پرفروشهای سینما ثبت کرد. سال 81 جلد دوم فیلم با عنوان کلاه قرمزی و سروناز روی پرده آمد و باز هم در گشیه موفق بود. کلاه قرمزی و بچه ننه با شخصیتهای جدید سال 91 اکران شد و با وجود فروش میلیاردی نتواست دل مخاطبانش را ببرد. مجموعه کلاه قرمزی با سر و شکلی متفاوت از نوروز 88 روی آنتن رفته و به یکی از بهترین ویژه برنامههای تلویزیون تبدیل شده.
نمایشهای عروسکی در تمام دنیا هنوز هم طرفداران خاص خود را دارد. تلویزیون بیشتر از هر رسانه دیگری در زنده نگه داشتن این هنر نقش داشته است. تعریف مخاطب از برنامههای عروسکی همیشه دشوار است؛ زیرا این برنامهها طیف گستردهای از مخاطبان را شامل میشود.
تصویر نگاهی به برترین آثار عروسکی تلویزیونی جهان
مهم نیست چند ساله باشید، در کدام دانشگاه تحصیل کرده یا متعلق به کدام طبقه باشید، نمایشهای عروسکی همه را به خود جذب میکند و لبخند را بر لبها مینشاند. اغلب برنامههای عروسکی دنیا مضمون سرگرمی و آموزش را توأم باهم دارند. از سوی دیگر شخصیتهای عروسکی در مقابل دیگر ستارههای تلویزیونی ماندگارتر هستند؛ عروسکها نمیمیرند و پیر نمیشوند در نتیجه تا زمانی که حرفی برای گفتن داشته باشند، روی آنتن میمانند.شاید شانس برای ما دهه 60 ها بیشتر بوده که با نمایش های عروسکی بهترین دوران خود را در کودکی بگذرانیم عروسک هایی که با آن ها اشک ریختیم خندیدیم و زندگی کردیم عروسک هایی که شاید الان دیگر حتی نامشان را از یاد برده باشیم.
زی زی گولو، سنجد، چاق و لاغر، مجیددلبندم، خونه مادربزرگه، مدرسه موش ها؛ این ها تنها تعداد کمی از خاطره سازان کودکیمان هستند که هیچ گاه به ذهنمان نرسید که جانشان در دستان خالقان سازندگان گردانندگان و صداپیشگانشان است.
مطالب مرتبط
نظر کاربران
نظری برای این پست ثبت نشده است.
تبلیغات
وب گردی
- روغن صنعتی مایعی جادویی برای افزایش عمر مفید ماشین آلات
- ۱۰ ماده غذایی که به شما در سفر به سوی کاهش وزن کمک میکنند
- چاپ ترافارد؛ هر آنچه که باید درباره این نوع چاپ دستی بدانید
- اقدامات لازم برای اسباب کشی و جابجایی منزل
- بسته بندی مواد پودری با دستگاه ساشه: شغل پردرآمد این روزها
- طبع روغن زیتون در طب سنتی چیست؟ معرفی 4 خواص روغن زیتون
- خرید ساک دستی تبلیغاتی چه مزایایی برای هر برند دارد؟
- تعریف درست هوش مصنوعی (AI) چیست؟
- 10 ایده شغل دوم با سرمایه اولیه کم برای کارمندان
- مقایسه تعرفه پنلهای پیامکی و تبلیغاتی بیشتر
بیشترین نظر کاربران
معمای ریاست محیط زیست در کابینه رئیسی
بیشترین بازنشر
ستاندن حیات از غزه
پربازدیدها
1
به نام حیوانات به کام باغوحشداران
2
«بمو» را تکهتکه کردند
3
سوداگران گنج پل تاریخی ۳۰۰ ساله در بابل را تخریب کردند
4
محیطبانها با رد زنی چرخهای موتورسیکلت به شکارچیان رسیدند
5
کبوتر نماد مناسبی برای صلح است؟
دیدگاهتان را بنویسید