پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | کرمان بر پشت اسب

کرمان بر پشت اسب





۱۰ دی ۱۳۹۵، ۲۳:۰۰

کرمان بر پشت اسب
بخش 24
سفرنامه«سراسر ایران بر پشت اسب» نوشته الا سایکس خواهر «سرپرسی سایکس» است. ترجمه این سفرنامه محمد علی مختاری اردکانی است، الا به همراه برادرش به جهانگردی پرداخت و اوقات زیادی را در ایران گذراند. یکی از مقاصد این سفر کرمان بود و صفحات قابل ملاحظه ای از این سفرنامه به کرمان گزیده ای از اختصاص یافته است. صفحه کرمون خلاصه این بخش را با عنوان «کرمان بر پشت اسب» به صورت دنباله دار به شما علاقه مندان تقدیم می کند؛
این جا در این ناحیه دلگیر، دخمه هایی است که پارسیان مردگان خود را روباز در آن قرار می دهند که همیشه روی تپه های تیز می سازند. یکی شکل مستطیل داشت با دیوار پشتیبانی و در کوچکی در یک طرف که کلاً قله تپه ای را احاطه کرده بود و بدین طریق هر نوع مشاهده آنچه در درون بود، غیرممکن می ساخت. نزدیک جاده سنگ فرش با سنگ های بزرگ که از طریق آن جنازه ها را از شهر بیرون می آورند، ساختمان دو طبق خشتی بود که جشن ارواح برای مردگان برگزار می کنند.
در شرق خانه ما دشت کوچکی در کوهی قرار داشت با انبوهی از خانه های خراب که خیلی از آن ها هنوز قسمت اعظم کف موزائیکی اصلی خود و کتیبه های پرنقش و نگار گچ بری را که دیوارهای کاهگلی را تزیین می کرد حفظ کرده بودند.
در میان این حومه یک ساختمان با گنبد کوچکی قرار داشت با نام کوه سنگ مرکب از سنگ های نامنظم و ملاط با دیوارهای بسیار قطور، این ساختمان تا حدی مرا به یاد پانتئون می انداخت. چون روزنه بزرگی در سقف گنبدی اش داشت با کاشی های زیبا. در سال پیش، اما این کاشی ها را شهردار کرمان کنده بود تا با آن ها خانه خود را تزیین کند.
حدود ده روز بعد از ورودمان به کرمان باراکوفسزکی در پای قلعه های کهنه قدم می زدیم و بعضی از خرابه های خشتی را بررسی می کردیم که به زعم ایرانیان جایگاه اجنه ، عفریت ها و دیوهاست. مهمان ما تکه کاشی زیبایی پیدا کرد و گفت کاشی لعابدار است. در تهران یک استکان و نعلبکی کوچک از این ظرف باستانی به من نشان داده بودند؛ اما چنان از لحاظ شکل و رنگ نازیبا بود که خودم علاقه ای به داشتن نمونه آن ها نداشتم. اما، این نمونه متفاوت بود- طرحی قهوه ای با رگه های طلایی در زمینه سفید یک سنگ، چیزی که حتی به چشم بی فرهنگ و هنرنشناس لذتبخش بود.
ساخت این کاشی لعابدار با لعاب خاص هنری فراموش شده و بیش از شش قرن است که این متاع ساخته شده است. آبی، قهوه ای، قرمز، ارغوانی رنگ هایی بودند که اصولاً در این کاشی ها به کار می رفتند که وقتی به سوی نور برگردانند، نمایش قوس و قزحی فلزی شگفت انگیزی دارند.
از تماشای قطعات بیش مار این متاع زیبا که در اطراف ما قرار داشت، تخیل فوق العاده ما برانگیخته شد و وقتی کرمانی ها فهمیدند که ما کاشی می خریم، کاشی های زیادی به کنسولگری آوردند. گرچه معمولاً با کمال تأسف شکسته بود. تکه هایی از نوعی کتیبه با طرحی در زمینه قهوه ای طلایی به دست آوردیم که نوارهای آبی فیروزه ای برجسته داشت. قطعاتی از شبکه کاری از سفال و کاشی های آبی فیروزه ای قشنگ با نقش پرنده یا خرگوش ترسیم شده با خطوط طلایی روی آن ها، ممکن است زمانی جزیی از تزئینات کاخ های اندرونی شاهان باشد در حالی که بعضی از تکه های خرد شده و بسیار زیبا با کلمه «الله» از قرار معلوم زمانی به مسجد تعلق داشت.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر