پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | سیاست؛ هنری زنانه

سیاست؛ هنری زنانه





۵ اسفند ۱۳۹۴، ۰:۱۵

سیاست؛ هنری زنانه

علی بهرامی
جامعه شناس و تحلیلگر سیاسی

تاریخ نگاری سرزمین ما به شدت مردانه است. همواره نوشته اند که فلان مرد امده است و فلان رفته . زنان در این نوشته ها اگر نقشی داشته اند نقشی حاشیه ای بوده است. اما تاریخ را بیش از انکه تاریخ نگاران بنویسند هنرمندان ثبت کرده اند. هنر قلمروی است که در ان فریب و دغل کمتر است. حوزه ای که امکانات فراوانی دارد برای در امان ماندن از خشم صاحبان قدرت. یکی از مهمترین و تاویل پذیر ترین کتاب ها در این زمینه هزار و یک شب است . هزار و یک شب بیش از انکه داستانی برای سرگرمی باشد ، کتابی است برای اموختن و به ما یاد اور می شود که سیاست علی رغم همه ی جار و جنجال های مردانه هنری زنانه است.
شهریار ، سلطانی که تاج وتخت را از پدر به ارث برده هر شب دختری را به عقد خود در می اورد و در سحرگاهان سر او را از بدن جدا می کند .
همه در مقابلش ساکت هستند همه ی مردان سیاست مدار و صاحب قدرت ، اما نمیشود ساکت ماند چراکه او دارد یک به یک دختران جوان را میکشد پس جنگ و قیام نزدیک است اما دختر وزیر طرحی دیگر دارد .
از پدرش می خواهد که او را به عقد شهریار در ارد . شاید یک ذهن مردانه توقع داشته باشد شهرزاد قصه ی ما شب هنگام تیغ از نیام بیرون کشد و در یک لحظه بر قلب شهریار فرو کند و ماجرا به گونه ای حماسی ختم شود ، اما او می داند رسم مهار قدرت اینگونه نیست ، بینش عمیقی که شاید بعد از هزاران سال تازه مردان سیاست مدار کشور ما، ان هم نه جملگی ، به ان رسیده باشند .
شهرزاد با خود تیغ نمیبرد . زهر هم در جامه خود پنهان نمیکند و حتی قصد ندارد برای شهریار سخنرانی کند و حتی ناله و نفرینی هم در کار نیست . این روش ها از ان مردان بیحوصله، کوتاه بین و خشونت طلب است .
او خود را برای هزار و یک ،شب اماده کرده است.او با قدرت ستمگری که دشمن زنان ، مادران و دختران است خویشی می کند . مقصدش نه از بین بردن او که از بین بردن جهل و خشونت اوست . چراکه می داند دشمن ، نه خود قدرت ، که خشونت ان است ، که جنون ان است . حتما شهرزاد از دیدار با قاتل دختران شهر ، با قاتل دوستانش لذت نمیبرده اما سیاست چنین میدانی است . تو باید خود را برای فدا کردن اماده کنی ، ان هم نه برای فدا کاری دردی لحظه، برای حضوری مداوم و تحملی جاودان، برای فرو خوردن خشمت، برای تحمل کردن و مهمتر از ان دست نکشیدن از هدف . شهرزاد هر شب پس از دیدار برای شهریار قصه ای تعریف می کند . قصه ای که نه نامی از اوست و نه مستقیم به او مربوط می شود . او برای حفظ جان خود تدبیر دیگری نیز می اندیشد . هر شب قصه را در لحظه ی حساسش و در اوج تعلیق رها می کند تا شهریار هم در تمام طول روز به روایت او فک کند و هم از کشتن او موقتا دست بکشد .
این کار هنر می خواهد. یک، اینکه انقدر هنرمند باشی که قصه ات شهریار را مقهور کند و دیگر انکه آنقدر دانا باشی که قصه ات بینشی در شنونده ات ایجاد کند.
شهرزاد ، هزار یک شب تحمل می کند تا در سحرگاه هزارو یکمین شب شهریار با انکه شهریار است اما دیگر شهریار نیست. او دیگر قصد کشتن هیچ زنی را ندارد او عاشق شهرزاد است ، فرزندانی مشترک با او دارد .
فرزندانی که میراث دار سیاستی زنانه خواهند بود فرزندان قصه و حکمت ، فرزندان عشق و دانایی.
این مفهوم سیاست است. سالیان دراز طول کشیده تا سیاست مردانه ی ما تا حدودی ان را درک کند . بفهمد سیاست به معنای تیغ کشیدن نیست ، به معنای فحش و سیلی نیست از طرفی به معنای تسلیم شدن هم نیست. سیاست ابزاری برای رسیدن به هدف است با کمترین هزینه برای خود و جامعه ای که نمایندگی اش را بر عهده داریم . سیاست بیش از هر چیز هنری زنانه است، اگر چه بیشتر در دست مردان بوده است.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بیشترین بازنشر