پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | سفر یکی از خبرنگاران پیام‌ما به آینده/ یک قرن بعد

سفر یکی از خبرنگاران پیام‌ما به آینده/ یک قرن بعد





۲ اسفند ۱۳۹۴، ۱:۰۴

سفر یکی از خبرنگاران پیام‌ما به آینده
یک قرن بعد

یکی از دوستان روزنامه‌ی پیام ما اختراع عجیبی انجام داده،‌ وی قرصی تولید کرده که با خوردن آن می‌توانید در رویا آینده را ببینید و زندگی شخصی را مثلا در صد سال آینده تجربه کنید. خبرنگار از جان گذشته‌ی پیام‌ما هم بخاطر وظیفه‌ی ژورنالیستی خود قرصی را خورد و خودش را به خدای بزرگ سپرد.
با صدای جیغ زن و داد و فریادی که از کوچه می‌آمد از خواب پریدم، به طرف پنجره رفتم و با احتیاط از لای پرده پائین را نگاه کردم(می‌ترسیدم شاید جرمی در حال رخ دادن باشد و مجرم بخواهد شاهدان عینی را بکشد) دیدم که زن و مرد همسایه دوباره با جنگ و دعوا آمده‌اند وسط کوچه و هرچه کلمات رکیک از دوم دبستان یاد گرفته‌اند به هم و پدران همدیگر نسبت می‌دهند. پسرم هم از خواب بیدار شده بود و چشمهایش را با دست می‌مالید و قیافه‌اش مثل علامت سوالی شده بود گفت: بابایی چرا خانم همسایه به آقاشون هی میگه بی‌عرضه؟ تخم …؟
که توی حرفش پریدم و گفتم: تخم مرغ بابایی! شما کاری به حرف‌های همسایه‌ها نداشته باش،‌ بعضی ها وقتی عصبانی می‌شوند به زبان دیگری حرف می‌زنند که نامش هست زبان عصبانیت. تخم مرغ در زبان عصبانی‌ها یعنی بی ادب. احتمالا آقای همسایه هنوز نتونسته کار جدیدی پیدا کند و بعد از تعدیل نیرو شدن از اون شرکت قبلی هم ۱۰ ماه حقوق معوقه دارد در نتیجه مشکلات اقتصادی به خانمش فشار آورده و امشب دیگه کاسه‌ی صبرش لبریز شده.
بچه‌ام گفت: بابایی ترو خدا برو بخواب تو هم داری خارجی حرف می‌زنی من که هیچی نفهمیدم چی گفتی؟
تازه فهمیدم که دارم به بچه چه حرف‌هایی می‌زنم گفتم بابایی برو بخواب فردا صبح باید بری مدرسه و از اینجا تا مدرسه‌ی شما هم حداقل ۴۰ دقیقه با دوچرخه باید بریم.
– بابایی چرا دوچرخه مگه فردا نوبت ما نیست که با ماشین بریم؟
– نه بابایی فردا روز زوج هست اما بخاطر بنزین غیراستاندارد هوا خیلی آلوده اس شاید اصلا مثل هفته‌ی قبل مدرسه تعطیل باشه به هرحال برو بخواب تا فردا خدا بزرگ.
به هر مصیبتی که بود بچه را به اتاقش فرستادم و برگشتم و تلویزیون را روشن کردم و با صدای کم شبکه‌ی خبر رو گرفتم.
با سلام هم اکنون ساعت ۱ دقیقه‌ی بامداد بیست چهارم بهمن‌ماه سال یکهزار و چهارصد و نود و چهار است و با اخبار این ساعت در خدمت شما بینندگان عزیز هستیم :
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دیروز در صحن علنی مجلس گفت: پس از روی کار آمدن مجلس اصولگرایان در انتخابات سال ۹۴ روحانی مجبور شد وزرای فرهنگ و ارشاد را یکی پس از دیگری بعد از استیضاح مجلس به خانه بفرستد و وزیری را تعیین کند که مورد قبول مجلس آن زمان باشد اما من خوشبختانه از آن دست وزرا نیستم و حتی مجوز یک نشریه از ابتدای وزارت بنده صادر نشده‌است. حالا که بحث تاریخ شده باید این راهم اضافه کنم که اصلاحاتی که در ساختار شبکه‌ی اینترنت در ایران انجام شده کافی نبوده‌است و هرچند فقط دانشجویان و دفاتر مطالعاتی اجازه‌ی دسترسی به اینترنت دارند اما هنوز هم عده‌ای از سودجویان با استفاده‌ از مودم بی‌سیم قصد اینترنت رسانی به خانه‌های اطراف داشته‌اند و عده‌ی دیگری نیز دائما تلاش می‌کنند که کتاب‌های ممنوعه را بین مردم گسترش بدهند که خوشبختانه پیشگیری‌های لازم انجام شده و به زودی با همکاری و رای مجلس حمل هر گونه کتاب نیازمند مجوز رسمی اداره‌ی ارشاد خواهد بود.
وی در ادامه از فراگیر شدن یک روزنامه گفت و اضافه کرد در حال حاضر این نشریه‌ی وزین در زمینه‌های فرهنگی، آموزشی، داستانی و سیاسی فعالیت می‌کند و نیازی به روزنامه‌ی دیگر احساس نمی‌شود،‌وی افزود …
حوصله‌ی افزودن وی را نداشتم و شبکه‌را عوض کردم، در شبکه‌ی یک عده‌ای در برنامه‌ی میزگرد شبانگاهی دور میز مستطیلی نشسته‌ بودند و از تاریخ و ادبیات معاصر می‌گفتند، آن‌که ریش پروفسوری داشت گفت: همه چیز از سیاست نشات می‌گیرد اگر به آرشیو نشریات صد سال پیش رجوع کنید در روزنامه‌های آن زمان می‌بینید که عده‌ی زیادی از ژورنالیست‌ها اصرار می‌کردند که تمام مردم در انتخابات شرکت کنند و به لیست‌های اصلاح‌طلبان رای بدهند در آن زمان عده‌ای وجود داشتند به نام اصلاح طلبان که نظراتی در مقابل اصولگرایان درباره‌ی آزادی ‌های فردی و نشریات و غیره داشتند که خوب همانطور که همه‌ی ما می‌دانیم مردم آنچنان وقعی به گفته‌ها و نوشته‌های ایشان نمی‌گذارند و افرادی مثل نامزدهایی که باکمترین درصد از آرا در دوره‌ی قبل به مجلس رفته بودند بازهم با آرای اقلیت کوچکی از مردم به مجلس می‌روند و از همان زمان بازنگری‌ها در قوانین مطبوعات و کتاب و سینما شروع می‌شود و نرم افزاری که آن زمان بسیاری از مردم پیام‌رسانی و نقل و انتقال اطلاعات را در آن نرم افزار انجام می‌دادند بخاطر سو استفاده‌ی عده‌ای دچار مسائلی می‌شود و مجلس صلاح را در این می‌بیند که آن نرم‌افزار را فیلتر کند و این آغازی بوده برای فیلتر کردن تمام اینترنت و انتقال ریاست کل سازمان سینمایی ایران به آقای ده‌نمکی و پس از آن هم همانطور که همه‌ می‌دانند دوباره‌ آقای احمدی ‌نژاد کاندید ریاست جمهوری می‌شوند و در سال ۹۶ …
ناگهان مجری برنامه خشمگین روی میز می‌کوبد که آقای محترم شما باید درباره‌ی تاریخ صحبت کنید این چه حرف‌هایی هست که شما می‌گویید؟ متاسفانه وقتی اساتیدی مثل شما اندکی اخلاق ندارند و حرف‌هایی را می‌زنند که قرار نبوده بزنند از دیگران چه توقعی باید داشت؟
یاد زندگی خودم افتادم و نگران شدم که مبادا سرنوشت من هم به این استاد شبیه باشد تلویزیون را خاموش کردم و دوباره به سمت پنجره رفتم که ببینم آخر کار همسایه و زنش چه شد که دیدم خانم با چمدانی سوار آژانس شد و مرد هم نشست روی پله جلوی در و سیگاری روشن کرد، با خودم گفتم بیچاره اگر همسرت مهریه‌اش را بخواهد باید تا آخر عمر ماهی ربع و یا خمس سکه بدهی( آخر به تازگی سکه به ۷۰ میلیون تومان رسیده)
ناگهان ماشین آژانس به سر کوچه هنوز نرسیده بود که آتش گرفت و راننده و زن همسایه هراسان از ماشین بیرون پریدند و کوچه پر از نور فریادهای بدادم برسید راننده شد و مردمی هم سعی می‌کردند با خاک و سطل آب جلوی سوختن ماشین تولید داخل را بگیرند که صدای از پشت سرم گفت:
بابایی بد بخت شدم یعنی چی؟ چرا اون آقاهه داد می‌زنه کاش خودم سوخته بودم. خبرنگار پیام ما به هر مصیبتی که بود از رویای آینده بیرون آمد وشروع کرد به فریاد زدن که آقا این قرص مشکل داره، هرچی هست از قرص هست، این قرص خراب شده حتما.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *