پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | دور دور کردن نوکیسگان

دور دور کردن نوکیسگان





۱۱ بهمن ۱۳۹۴، ۱۳:۳۸

دور دور کردن نوکیسگان

ناصر فکوهی جامعه شناس برجسته کشور گفت: در اروپا خیلی کم می بینید که خانواده ها پول های فراوان و بی رویه را به فرزندان خود بدهند در حالی که در ایران این گونه نیست و خودنمایی در نسل دوم بسیار مشاهده می شود.
ناصر فکوهی استاد دانشگاه در برنامه پایش گفت: رفتار متعادل و عقلانی در بین مردم در برابر رابطه با خارج از کشور وجود ندارد. در طیف گسترده‌ای از کالاها خرید کالای خارجی لزوما به دلیل فخرفروشی نیست. متأسفانه برخی تولیدکنندگان به دلیل عملکردشان باعث بی اعتمادی مردم نسبت به تولیدات داخل شده‌اند.
وی گفت: اختلاف طبقاتی و اختلاف درامدی در کشور افزایش یافته است و این باعث شده اشرافیت‌گرایی و مصرف‌گرایی در کشور رواج پیدا کند. پدیده نوکیسه‌ها در ایران در وضعیت خطرناکی قرار گرفته و افرادی هستند که یک شبه میلیاردر شده‌اند. این افراد باعث رشد مصرف کالاهای لوکس در کشور شده‌اند. این استاد دانشگاه در ادامه سخنان خود با اشاره به اینکه نوکیسگی در کشور به بدترین حالت ممکن وجود دارد و به نسل بعد هم منتقل می‌شود اظهار داشت: پول اینقدر در جامعه اهمیت پیدا کرده که به یک دارو برای درمان بیماری تبدیل شده است! جدال سرمایه‌گذاری صنعتی و سرمایه‌گذاری پولی به اوج خود رسیده و همین باعث ورشکستگی کشورهای صنعتی شده است. شاهد رانندگی نوجوانان تهرانی با خودروهای میلیاردی هستیم که این نشان دهنده وضعیت خطرناک کشور است. این مسائل فقط مربوط به تهران نیست و در کرمان هم شاهد همین افسار گسیختگی و دریدگی سرمایه‌داری هستیم. وقتی که در استان کرمان اینچنین فقر بیداد می‌کند که والدینی هستند که کودکان شان را معتاد می‌کنند تا غذای کم‌تری بخورند، وقتی کار کودکان دیگر تبدیل به یک پدیده عادی در استان شده، دیگر گرداندن ماشین‌های چندصد میلیونی و نشان‌دادن گوشی‌های طلا و سالن مد درست کردن به اسم بازارچه‌‌ی خیریه واقعا مساله آزار دهنده‌ای است.من به عنوان فعال حقوق کودکان به تازگی از نفرت طبقاتی که در قلب طبقه فرو دست لانه کرده متعجب نمی‌شوم، در طول چندسالی که با این کودکان و نوجوانان در ارتباط بودم شاهد صحنه‌هایی بودم که از نوشتن آنها شرم دارم یکی از خاطرات قابل نقل کردنم را برای واضح شدن بحث مطرح می‌کنم روزی در پاسگاه نعمت آباد کلاس داشتم که یکی از بچه‌ها گریان و پریشان آمد و گفت پدر فتانه او را فروخت. فتانه دختری بود افغان که با پدرش در خانه‌ای بزرگ به‌همراه ۸ خانواده دیگر زندگی می‌کرد، که این کودک هم همسایه آنها بود،پدر فتانه کودکش را به چهارصد هزارتومان به یکی از خریداران دوره‌گرد آهن کهنه و پلاستیک و … فروخته بود و آن روز در آن شهر بزرگ حدس بزنید ما چه کشیدیم تا توانستیم این طفل معصوم را پیدا کنیم و از مرد افغانی که می‌گفت این بچه هفت ساله، زن من هست پس گرفتیم . در چنین وضعیتی آیا عجیب نیست پیدا شدن تفریحی به نام دور دور؟آیا شبکه‌ای مثل اینستاگرام جز خود پرستی و فخر فروشی نشان‌دهنده چیز دیگری‌است؟

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *