پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | اشعاری علیه دیپلماسی تاریخ؛ضبط خواهد کرد

اشعاری علیه دیپلماسی تاریخ؛ضبط خواهد کرد





۶ بهمن ۱۳۹۴، ۸:۲۰

اشعاری علیه دیپلماسی
تاریخ؛ضبط خواهد کرد
یاسر سیستانی نژاد
ما ایرانیان علیرغم همه خوبی ها و شایستگی هایی که داریم و به خاطر همین خوبی ها و شایستگی ها خودمان را زبانزد اهل جهان می دانیم و از خودمان تحت عنوان مهربان ترین، نجیب ترین، شریف ترین و … ترین مردم جهان نام می بریم، صفات ناپسندی هم داریم که قاطبه این ملت شریف و نجیب و … به آن مبتلا هستیم. یکی از این صفات مذموم «متخصص بودن در همه امور» از جمله امور سیاسی، اقتصادی، ورزشی، اجتماعی، پزشکی و … است.
کمتر کسی را در این کشور می توان یافت که در پاسخ به تخصصی ترین پرسش ها اظهار نظر نکند. تازه کسانی هم که اندک فراستی دارند، برای این که اشتباهات احتمالی خود را پیشاپیش توجیه کنند، بادی به غبغب می اندازند و در ابتدای کلام شان می گویند:«البته من در این زمینه تخصصی ندارم اما…» و پس از واژه«اما» یک فصل مفصل در رابطه با موضوع مورد نظر با قاطعیت اظهار نظر می کنند و دیدگاه هایی را بیان می کنند که متخصصان امر در دانشگاه های بزرگ جهان نیز از بیان قاطع آن وحشت دارند.
به ویژه در امور سیاسی، کم دانش ترین افراد بزرگ ترین نظریات را می دهند و فضایی را ایجاد می کنند که جمع کردن آن بسیار مشکل است. به صرف این که یک نفر در جمعی از محبوبیت یا مقبولیت نسبی برخوردار است که نمی تواند در خصوص رشته هایی که تخصص ندارد برای دیگران نسخه بپیچد. آیا یک مهندس حاذق که از همگنان خود در مسائل فنی یک سر و گردن بالاتر است می تواند طبابت کند؟ آیا یک معلم خوب که محبوب دانش آموزان خود می باشد قادر است درباره مکانیک خودرو، دانش آموزان خود را راه بنماید؟
مرحوم آیت الله العظمی بروجردی در هنگامه ملی شدن صنعت نفت در سال های آغازین دهه 30 سکوت اختیار می کنند و در پاسخ به کسانی که از ایشان خواسته بودند تا نظرشان را در این باره بیان کنند فرموده بودند:«من در قضایایی که وارد نباشم[تخصص نداشته باشم] و آغاز و پایان آن را ندانم و نتوانم پیش بینی کنم وارد نمی شوم. این قضیه ملی شدن نفت را نمی دانم چیست؟ چه خواهد شد و آینده دست چه کسی خواهد بود. البته روحانیت به هیچ وجه نباید با این حرکت مخالفت کند که اگر با این حرکت مردمی مخالفت کند و این حرکت ناکام بماند در تاریخ ایران ضبط می شود که روحانیت سبب این کار شد، لذا به آقای بهبهانی و علمای تهران نوشتم که مخالفت نکنند.»
این سیره مرجع بلامنازع جهان تشیع در دوران معاصر است. آیت الله با آن همه محبوبیت و مقبولیت فرامرزی و خیل مریدان و مقلدان و شاگردانی که داشت اگر لب تر می کرد می توانست حرکت عظیم ملی شدن صنعت نفت را تسریع ببخشد یا به کلی متوقف سازد و در صورت تمایل برای جذب بیشتر مردم به نظر خود از دین و عواطف مذهبی آنان نیز بهره بگیرد؛ اما فقط به خاطر این که «در این قضیه وارد نبود» از اظهار نظر درباره آن خودداری کرد و عنان تصمیم گیری را به مردم و سیاسیون واگذاشت. گر چه این بدان معنا نیست که آن مرجع بزرگ فاقد نظر شخصی در این زمینه بوده؛ اما دلیل عدم موضع گیری ایشان این بود که نظر خود را در حد بیان و هدایت مردم نمی دانست. اکنون قریب شصت سال از آن سال ها می گذرد. اما… اما ما ایرانیان هنوز یک چیز را فرا نگرفته ایم. فرانگرفته ایم که درست اظهار نظر کنیم. فرانگرفته ایم برای دفاع یا رد موضوعی که بلد نیستیم، رگ های گردن مان را کنترل کنیم تا زیاده از حد«به حجت، قوی» نگردند. فرا نگرفته ایم که دین و مذهب بازیچه دست هوا و هوس ما نیستند که خرج منافع شخصی خودمان بکنیم.
سال هاست که طبقه جدید مداحان در جامعه شکل گرفته است و به مناسبت های مختلف از بلندگوهای فلان مسجد و فلان حسینیه فریاد زنده باد و مرده باد له و علیه یک جناح سیاسی بلند می شود؛ اما آیا مداحی که اندک مقبولیت و محبوبیت برای خود متصور است به این موضوع اندیشیده که آیا تخصص لازم برای اظهارنظرهای گوناگون را دارد یا خیر؟
کسی نگفته و نمی گوید یک مداح، حق فکر کردن و یا گرایش سیاسی و فعالیت سیاسی را ندارد. اما آیا یک مداح، حق دارد که در مراسم های مذهبی عقاید درست و غلط و موافق و مخالف خود را بر سر مخاطبان خود بکوبد؟
پرسش های من در مورد سخنانی است که مداحی به نام «سیدرضا نریمانی» در اعتراض به بازگشایی سفارت انگلستان در تهران ایراد کرده و مدعی شده است سفارتخانه انگلستان در واقع جاسوسخانه است که دولت در بازگشایی آن بی تدبیری به خرج داده است.البته «محسن طاهری» رییس خانه مداحان در گفت و گو با سایت «خبر آنلاین» مورخه 28 شهریور 1394 در واکنش به اظهارات این مداح تصریح کرده است که:«کار مداحان برخورد با بازگشایی سفارت انگلیس نیست… اگر صاحب نظر هستیم و جایگاهی داریم به عنوان نظریه شخصی می توانیم اعتراضیه هم به مسوول مربوطه بنویسیم… اما این که جمعیتی را درگیر آن بکنیم درست نیست.»
با همه ابهاماتی که در اظهار نظر این مداح وجود دارد ، یک قضیه کاملاً روشن است که جای خالی نقد منصفانه، واقع گرایانه در جامعه ما خالی است.
ای کاش سید رضا نریمانی ها یک بار دیگر سخنان آیت الله العظمی بروجردی را بخوانند و بفهمند که داشتن اندک محبوبیت، شهرت و جمع دوستان نباید انسان مؤمن و با تقوا را دچار جو گرفتگی و خروج از مدار انصاف کند و با حرکت مردمی- که حمایت از دیپلماسی کنونی می باشد- مخالفت نکنند. چون نام آن ها به عنوان مخالف در تاریخ ایران ضبط می شود.
خوب است این گونه مداحان به جای حفظ کردن اشعار نا مفهوم که نه در شأن مجالس مذهبی است و نه مورد انتظار شرکت کنندگان در جلسات مذهبی، نگاهی گذرا به قرآن کریم بیندازند و آیه شریفه «لا تقف ما لیس لک به علم، ان السمع و البصر و الفواد کل اولئک مسوولاً» از باورها و گفتارهایی که بدان ها علم نداری پیروی نکن. زیرا گوش و چشم و دل از همه این ها سوال خواهد شد. ( اسراء36) را سرلوحه اظهارات خود قرار دهند.

وی این سخنان را در قالب شعری هشت بیتی به شنوندگان خود ارائه داده و در آن سیاست خارجی دولت را زیر سوال برده است؛
سکوت بی جهت گاهی فساد است / وبال نامه صبح معاد است
اگرچه نام امسال همدلی شد/ ولی گه همدلی در انتقاد است
به دور دام ها پرواز کردید/ سقوط خویش را آغاز کردید
به این تدبیر بی تدبیرتان باز/ به کشور پای روبه باز کردید
به آلمان خانه، به روس خانه/ که بیزام من از منحوس خانه
سفارتخانه لندن کدام است/سفارتخانه یا جاسوسخانه؟
ببند این قفل را یا باز کن شیخ/ دری را بر دم ما باز کن شیخ
سفارتخانه را نه با کلیدت/گذرگاه رفح را باز کن شیخ
که این ابیات سؤالاتی را به ذهن متبادر می کند:
1- سراینده اشعار و مداح مورد نظر طبق کدام شواهد، سیاست خارجی کشورمان در قبال کشورهای اروپایی را دام می پندارد؟
2- چرا از دولت قانونی یک کشور بزرگ اروپایی تحت عنوان روباه نام می برد و این تعبیر با کجای ادبیات مذهبی ما سازگار است و دستور صریح قرآنی « لا تسبّوا» در کجای این بیت رعایت شده است؟
3- شاعر و مداح، بازگشایی سفارت انگلستان را بی تدبیری می دانند. آیا دستگاه دیپلماسی کشور، دولت، مجلس، شورای نگهبان و دیگر نهادهای حکومتی تخصص سیاسی و درایت بین المللی شان کمتر از این مداح و سراینده اشعار است؟ این مداح محترم طبق کدام تحقیق و با نظر کدام گروه کارشناسی هیأت شان عملکرد دیپلماتیک کشورمان را بی تدبیری می داند.
4- خواهشمندم سراینده محترم بیت«به آلمان خانه، به روس خانه/که بیزارم من از منحوس خانه» را برای خوانندگان معنی کنند. چون نگارنده هر چه قدر فکر کردم نتوانستم مفهومی از آن استخراج کنم. گویی تنگی قافیه، شاعر را به سرودن این بیت واداشته است.
5- در پایان هم سراینده این اشعار به کنایه از رییس جمهور تحت عنوان «شیخ» نام می برد و می خواهد که «ببند این قفل را یا باز کن شیخ/دری را بر دم ما باز کن شیخ» که با هم از ترجمان و معنای این بیت باز ماندم و نفهمیدم که رییس جمهور، قفل چه چیزی را باید باز و بسته کند و «دری را بر دم ما باز کن!» به چه معناست و «در» چگونه بر «دم» باز می شود؟

به اشتراک بگذارید:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *