پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | متروپل و استیلای قدرت بر فضا

متروپل و استیلای قدرت بر فضا





متروپل و استیلای قدرت بر فضا

۱۹ خرداد ۱۴۰۱، ۰:۰۰

متروپل ِ برجا ایستاده و استوار یا مترو پل ِ فرو ریخته! این مرا یا همان تگ‌لاین طلایی می‌اندازد: بودن یا نبودن ؛ مسئله این است. به راستی کدام یک مهمتر بودند و یا هستند؛ آنقدری که متروپلِ فروریخته مورد توجه قرار گرفت اگر هنوز پابرجا بود و به حیات نباتی و نیم بند خود ادامه می‌داد به هیچ وجه تا این اندازه مورد توجه واقع نمی‌شد. اگرچه شرایط نامطلوب خوزستان و نارضایتی شهروندان آن را می‌توان یکی از اصلی‌ترین دلایل توجه به این فاجعه دانست اما متروپل را می‌توان برایند تمام آن چیزهایی برشمرد که در تمام این سال‌ها مردم خوزستان و ازجمله آبادان به آن معترض بوده‌اند و شاید از همه بیشتر رانت ؛که بحران کارخانه نیشکر را رقم زد‌، که خشک کردن هورالعظیم را موجب شد، که سایر پدیده‌های مشابه را به وجود آورد‌.

به بیان دیگر متروپل نماد جریانی شد که در تمام سال‌ها گروهی را به مدد استفاده از امتیازات انحصاری و بی‌حد و حصر به آقایی رساند تا از این طریق بتوانند اختیار تمام و کمال زندگی مردم را به دست آورند و مجموعه‌ای از بحران‌های محیطی و محیط زیستی را سبب شوند. جریانی متشکل از قدرت و سرمایه؛ و در کنار تمام این جریانات ناکارآمدی نظام اداری و نظارتی به علت عدم تخصص و دانش کافی مزیدی بر علت شد. نه این نوشتار مجال بررسی و نقد علت و معلول جریانات و سیستم مرتبط با آن است و نه تخصص نگارنده کفایت بررسی دقیق چنین پدیداری را دارد. اما تنها در جایگاه یک معمار و طراح شهری می‌توانم از منظر حرفه‌ای، نیم‌نگاهی بر فاکتورهای اصلی این فاجعه بیندازم.
اول از همه سازمان نظام مهندسی و ساختمان کشور؛ که اگرچه در ظاهر امر در این حادثه نقش کمتری و البته به عقیده من منفعلانه‌ای را برعهده داشته است، ولیکن ضعف و ناتوانی آن در مقابله با دخالت ارگان‌ها و سازمان‌های غیرتخصصی و نیز جریان‌های مالی و سرمایه‌داری نه تنها باری از دوش آن کم نمی‌کند بلکه به دلیل آن که متولی امر ساخت و ساز مهندسی در کشور است بیش از همه در این ماجرا نقش دارد. پس از آن هم این مسئولیت بر عهده معاونت معماری و شهرسازی شهرداری است.
به عقیده نگارنده حداقل از دو منظر می‌توان ضعف نهادهای نامبرده را مورد بحث قرارداد. یکم: ساختار اداری حاکم بر آنها، دوم: مغشوش بودن وظیفه و رسالت اصلی آن‌ها.
تا پیش از سال 1374 که سازمان نظام مهندسی و ساختمان کشور تاسیس شد سازمان نظام معماری و ساختمان وظایف آن‌را عهده‌دار بود. سازمانی که همانطور که از اسمش برمی‌آید نگاهی کیفی و انسان‌گرایانه‌تری بر مسئله ساخت و ساز داشت. چرا که اساسا حرفه معماری پرداختن به انسان و کیفیت فضای روزمره اوست. اما به دلایل سیاسی و ارایه تعابیر غلط از حرفه و فن معماری که سابقه‌ای به قدمت ایران را در خود دارد؛ این سازمان منحل و اختیار این امر را تمام و کمال به مهندسان سازه واگذار کردند و در نتیجه نظام معماری و ساختمان جای خود را به نظام مهندسی و ساختمان داد. با هیئت رئیسه‌ای متشکل از ۱۴ مهندس عمران و ۷ مهندس آرشیتکت و البته ۴-۵ نفر از رشته‌های دیگر. اگرچه در ابتدا هدف از تاسیس این سازمان را جمع کردن تمام مهندسان مرتبط با ساختمان در زیر یک سقف بیان کردند اما رفته رفته مشخص شد که موضوع چیز دیگری است. ساختمانی که کیفیت به معنای عام کلمه و زندگی و حیات انسان‌ها به طور خاص باید نقش اصلی را در آن ایفا کند تحت استیلای مالکان سرمایه‌دار و البته خودفروشی برخی مهندسان به کالایی سرمایه‌ای تبدیل شد و مهندسان معمار پایین‌ترین دست را در آن پیدا کردند. در چنین شرایطی بیش از آن‌که کیفیت بنا -هم مادی و هم غیرمادی – تعیین‌کننده ارزش ملک باشد، متراژ فضای زیرساخت و مصالح به کاررفته در ظاهر بنا قیمت آن را مشخص می‌کند. نگاهی که در بسیاری مواقع برخی از کارفرمایان را برآن می‌دارد حتی از قطر ستون‌ها کم کرده تا فضای خالص بیشتری را در اختیار خریداران قرار دهند. بر این اساس بی‌دلیل نیست که در چنین تفکری معماران نه تنها مفید و ارزنده محسوب نمی‌شوند بلکه از دید کارفرمایان و برخی مهندسان سازه مزاحم به حساب می‌آیند و نقش آنان تا حد یک نقشه‌کش و یا ارائه دهنده Presenter تقلیل می‌یابد. مقصر چنین دیدگاهی بیش از همه سازمان نظام مهندسی کشور است. چرا که با چیدمان هیئت رئیسه به ترتیبی که پیش از آن گفته شد خود مبین چنین دیدگاهی در راس تفکر مهندسی کشور است.نگاهی که صراحتا اعلام می‌دارد کیفیت فضای کار و زندگی مردم بسیار پایین‌تر از اقتصاد ساختمان و قیمت تمام شده آن در بازار است. نگاهی که حتی در نظام سرمایه‌داری امروز دیگر جایگاهی ندارد.
اجرایی نشدن قانون مجریان دارای صلاحیت پس از سال‌ها و نیز مبحث مدیریت و نگهداری ساختمان از دیگر مسائلی است که تنها به دلیل مافیای قدرتمند ساخت‌ و ساز غیرحرفه‌ای در کشور سازمان نظام مهندسی را از عمل کردن به آن ناتوان و درمانده کرده است. مساله‌ای که اتفاقا متروپل را به این خاک نشاند.
از آن سو معاونت معماری و شهرسازی شهرداری قرار دارد که سال‌ها تمام توان و هم و غم خود را برای اجرایی کردن مقوله نمای ایرانی-اسلامی گذاشته بی‌آن‌که تعریفی روشن و دقیق در مورد آن داشته باشد و متوجه باشد که محدود کردن ساختمان و کلیت آن تنها در نما و نماسازی چه آسیب بزرگی بر پیکره معماری و شهرسازی کشور وارد می‌سازد.
چطور ممکن است در شرایطی که تمامی کلانشهرهای ما به کاریکاتوری از شهرهای سرمایه‌داری مبدل شده‌اند و شهروندان در آن کمترین حقی ندارند تنها با یک پوسته‌ به ظاهر سنتی به بلاد اسلامی مبدل شوند. کدام یک از اقدامات شهرداری در حوزه معماری و شهرسازی کمترین اعتنایی به مبانی اسلامی داشته‌اند که امروز کسی بخواهد مدعی اسلامی بودن معماری و شهرسازی ما شود (البته از نگاه کارشناسانه و حرفه‌ای) به عقیده نگارنده در اینجا هم مسئله نه خود ساختمان و هویت ایرانی -اسلامی آن است بلکه اقتصاد و البته در این مورد به خصوص بهره‌مند شدن از رانت قدرت است که سازنده و مالک را بر آن می‌دارد تا با پرداختن بیشتر به مساله نمای ایدئولوژیک امتیازاتی را به دست آورد‌. از گرفتن مجوز اشکوب اضافه روی سازه‌ای نامناسب تا تخریب باغات و قطع درختان و یا امتیاز گرفتن لقب کارآفرین برتر همچون عبدالباقی‌ها. گناه دیگر شهرداری را باید در تزریق هویت در شهر به جای آموزش درست و تشویق‌های اصولی مرتبط با آن دانست. مساله‌ای که نه تنها پیش‌رونده نبوده بلکه خود آفتی شده بر هویت درخشان ایرانی – اسلامی که طی صدها سال در این سرزمین شکل گرفته و به تعالی رسیده است.
اما کلام آخر آن که متروپل را می‌توان سمبلی دانست از استیلای قدرت و جریان سرمایه‌داری بر شهرهای ما که همه چیز را فدای منفعت بیشتر و البته کنترل به جای امنیت می‌کند و دیگر فرقی ندارد در این میانه قربانی چه و یا که باشد‌. هوا، منظر، آب، امنیت و آسایش یا جان انسان‌‌ها‌. ولی این پدیده ریشه‌اش نه در زدوبند صرف مالک با مهندس ناظر و یا ارتباطات پشت پرده سیاسی -اقتصادی است بلکه همانطور که بر شمردیم نتیجه یک سیاست‌گذاری غلط پس از پایان جنگ ۸ ساله است که متاسفانه متروپل را می‌توان نه اولین در نوع خود بلکه پرسروصداترین دستاورد آن و زنگ هشداری برای صدها نمونه مشابه دیگر دانست که صدای سست شدن پایه آن‌ها به گوش می‌رسد‌.
اصلاح نظام مهندسی ساختمان و احیای نظام معماری در کنار تدقیق اصول و مبانی نظری و البته مبحث ارزش افزوده ساختمان از سویی و هماهنگی شهرداری با سازمان‌های ذی‌صلاح و استفاده از نیروهای متخصص و حرفه‌ای و پرهیز از سیاسی‌بازی و کوتاه کردن دست مافیا از امنیت و آسایش شهرها را می‌توان از جمله اقداماتی دانست که می‌تواند از بروز فجایعی همچون متروپل‌ پیشگیری کند.

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *