پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | درس‌های میانکاله

رسانه‌های مستقل و سازمان‌های مردم‌نهاد بی‌طرف می‌توانند نقش میانجی تعارضات را داشته باشند

درس‌های میانکاله

اگر حفظ محیط زیست آن‌قدر که گفته و نوشته می‌شود مهم است چرا سازمان متولی آن این‌قدر نحیف و ناتوان است؟





درس‌های میانکاله

۱ اردیبهشت ۱۴۰۱، ۱:۱۶

احداث پتروشیمی در میانکاله مازندران موضوع روز رسانه‌های داخلی و خارجی است و طیف وسیعی از هنرمندان، نمایندگان مجلس،کنشگران محیط زیست تا امام جمعه و استاندار را به عنوان موافق و مخالف به میدان آورده است. بازار اتهام هم از دو سوی طرفین گرم است. در این میان جای تحلیل‌های منصفانه خالی است؛ اینکه اصل داستان چیست؟ در این شرایط پیچیده چه باید کرد؟ و چه درس‌هایی می‌توان از این رخداد گرفت.

داستان آنچه این روزها در رسانه‌ها در باره کلنگ‌زنی یک پروژه پتروشیمی در میانکاله آمده ظرفیت تدوین دست کم یک جلد کتاب و درس‌آموزی از آن را دارد؛ کتابی که در آن از ارتباط یک پروژه با سیاست، اقتصاد، صنعت، کشاورزی، قانون، وام بانکی، ارز، محیط‌ زیست، آمایش سرزمین، منابع طبیعی، دانشگاه، گاز، مرتع، سمن، سلبریتی و … باید مطلب نوشت.
در این مختصر به صورت فهرست وار به چند نکته اشاره می‌شود.
یک: میانکاله- در تعریف، پیش رفتگی بخش بزرگی از آب دریاها در خشکی را خلیج می‌گویند و برعکس پیش رفتگی کوچک و بزرگ خشکی در آب شبه جزیره نام دارد؛ و شگفت آنکه در جنوب شرقی دریای مازندران این دو به موازات هم قرار گرفته‌اند: خلیج گرگان و شبه جزیره میانکاله! مساحت مجموع این دو حدود یک‌صد هزار هکتار است.
میانکاله نام دهستانی در شهرستان بهشهر استان مازندران است و مرتع روستای حسین آباد که برای این پروژه اختصاص یافته در این دهستان قرار دارد.
دو: پناهگاه حیات وحش – سازمان حفاظت محیط زیست در اسفند سال 1348 شبه جزیره میانکاله و خلیج گرگان را منطقه حفاظت شده اعلام کرد. چهار سال بعد فقط میانکاله را منطقه حفاظتی اعلام کرد و در سال 1354 این منطقه را به پناهگاه حیات وحش میانکاله ارتقا داد. مساحت این پناهگاه 66900 هکتار اعلام شده است.
سه: مطالعه و طراحی- شنیده ها حاکی از این است که پناهگاه حیات وحش میانکاله پس از گذشت نیم قرن هنوز طرح مدیریت تصویب شده ندارد؟ در سوابق آمده که در سال 1399 جهت هماهنگی بین استانی اساسنامه‌ای برای راهبری مدیریت مشارکتی تهیه و ابلاغ شده است. پرسش این است که آیا اساسنامه می‌تواند فقدان طرح مدیریتی را جبران کند؟ و اساسا بدون داشتن طرح مدیریت چگونه می‌توان پی برد که مساحت این پناهگاه کاهش نیافته یا شاخص‌های دیگر آن در حد استاندارد است؟ به ویژه آنکه مشخص نیست بانک زمین چرا و چگونه به این منطقه وارد شده و بخشی از مساحت پناهگاه را از آن جدا کرده است؟ و چرا باید همه ساله اخبار نگران کننده‌ای مانند مرگ پرندگان، آتش سوزی، ورود فاضلاب و … به این پناهگاه در رسانه‌ها انتشار یابد؟
به راستی چرا این سازمان نمی‌تواند به درستی از این عرصه به نسبت کوچک حفاظت کند؟ و اگر حفظ محیط زیست آن‌قدر که گفته و نوشته می‌شود مهم است چرا سازمان متولی آن این‌قدر نحیف و ناتوان است؟
چهار: پتروشیمی میانکاله- می‌گویند این پروژه به اشتباه در رسانه‌ها پتروشیمی میانکاله نامیده شده و نام درست آن پتروشیمی امیرآباد است! غافل از اینکه امیرآباد نیز جزو دهستان میانکاله است!
گفتنی است که از همان آغاز اعلام حفاظتی شدن این منطقه در قبل از انقلاب، موضوع احداث پالایشگاه در این حوالی مطرح بوده و چه در آن سال‌ها و چه بعد از انقلاب اسلامی با مخالفت سازمان حفاظت محیط زیست روبه‌رو شده است.
اینک مدتی است به جای پالایشگاه، احداث پتروشیمی مطرح شده و باز هم سازمان حفاظت محیط زیست با آن مخالفت کرده است اما اسناد منتشر شده بیانگر این است که این مخالفت به صراحت، قاطعانه و در زمان خود صورت نگرفته است.
چرا باید کار ارزیابی محیط زیستی این‌قدر به درازا بکشد و سازمان محیط زیست در مقابل عمل انجام شده قرار داده شود؟ چرا سازمان منابع طبیعی بدون رویت و اطلاع از تصویب نهایی طرح و پایان ارزیابی محیط زیستی با واگذاری عرصه موافقت کرده است؟ و هیچ اعتنایی به ذی‌نفعان یعنی دامدارانی که این عرصه تعلیف‌گاه دام آنان بوده و از طرف آن سازمان برای آنها پروانه چرای دام صادر شده نکرده است؟
پنج: اجرا و نظارت- اسناد منتشر شده حاکی از آن است که در باره آغاز این پروژه توافق نامه‌ای در مجلس شورای اسلامی امضا شده است؛ به راستی چرا نهادی که وظیفه‌اش سیاست‌گذاری و نظارت است در امور اجرایی دخالت کرده است؟ این رویه حتی در شورای اسلامی روستاهای کوچک هم طبق مقررات ممنوع است! و اساسا چرا حل مسئله از طریق روال قانونی امکان پذیر نبوده و مسیرهای دیگری باید طی ‌شود؟
شش: اردوکشی- متاسفانه اردوکشی از دو سوی موافق و مخالف شدت گرفته است. این پدیده منحصر به همین یک مورد هم نیست. اگر در بسیاری از موارد مانند احداث سد فینسک این چالش بین دستگاه های دولتی و کنشگران وجود دارد در این مورد خاص وضعیت ویژه‌ای را شاهد هستیم و آن دیدگاه‌های متفاوت در ارکان و عناصر قوای سه گانه است؟
راستی کدام نهاد در کشور ما وظیفه داوری بین دیدگاه‌های مختلف کارشناسی، رفع تعارضات و میانجی‌گری بین طرفین و اطمینان بخشی به جامعه را عهده‌دار است؟ آیا رسانه‌های مستقل و سازمان‌های مردم نهاد بی‌طرف، آگاه، منصف و ملتزم به منافع ملی و جمعی می‌توانند چنین کارکردی داشته باشند؟

به اشتراک بگذارید:





نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *