پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | خواندن و به سفر رفتن

سفرنامه‌ها باعث علاقه‌مند شدن افراد به بازدید از یک مقصد خاص می‌شود

خواندن و به سفر رفتن

آرش نورآقایی، کارشناس گردشگری: از پتانسیل سفرنامه‌ها در جذب گردشگر یا معرفی جاذبه‌ها غافلیم





۲۷ آبان ۱۴۰۰، ۰:۰۰

کوله‌بار بستن و به سفر رفتن روزگاری کاری سخت و پرخطر بود. آنکه پا در مسیر می‌نهاد خطرات بسیاری را به جان می‌خرید اما وقتی پس از مدت‌ها سیرو‌سفر به خانه خود باز می‌گذشت، حرف‌های بسیاری برای گفتن داشت و مردمان دیار آن مسافر مشتاقانه گوش به داستان‌های عجیبش می‌سپاردند. روز به روز سفر راحت‌تر شده اما خاطرات سفر همچنان شنیدنی‌ است. در گذشته به دلیل مشقات آن دوران، سفر به قصد تفریح، شاید دور از ذهن بود اما اکنون ابزار سفر تغییر کرده و «دور»، «نزدیک» شده و خطر تا حدی جای خود را به هیجان و لذت داده است. از گذشته تا امروز سفر مسیری پیش پای انسان‌هایی بود که به دنبال دیدن و آشنایی با ناشناخته‌ها بودند و خاطرات مواجهه مسافران با دنیایی تازه همیشه شنیدنی بود؛ از زمانی که خاطرات سفر در شب‌نشینی‌های به دور آتش بیان می‌شد تا زمانی که کتاب‌ها داستان مسافران را سینه‌سینه نقل می‌کردند و امروز که شبکه‌های اجتماعی ما را با مسافران همراه می‌کند. این روایت‌ها وارد حوزه ادبیات و فرهنگ شدند و شاخه‌ ادبی ارزشمندی به نام سفرنامه را رقم زدند که پا را فراتر از یک خاطره‌گویی صرف نهادند. در این گزارش می‌خواهیم سری به دنیای سفرنامه‌ها بزنیم.

نصف‌العیش سفر با سفرنامه
این روزها سفر به یک تفریح دلپذیر تبدیل شده و علاقه‌مندهای زیادی پیدا کرده اما کرونا و محدودیت‌های زندگی گاهی مسافران را خانه‌نشین می‌کند. در این شرایط می‌شود سفرنامه به دست شد و همراه نویسنده مرزهای شهر و کشور را در نوردید و تجسمی نو از سفر را ساخت. در گرمای تابستان رهسپار ارتفاعات هیمالیا در لابه‌لای برگ‌های کتاب شد. با سفرنامه‌ها می‌شود تجربه‌های نزیسته را حس کرد. سفرنامه‌های تاریخی شما را به مشاهده و لمس کوچه پس‌کوچه‌های تاریخ می‌برد؛ جایی که انسان‌ها شکلی دیگر از زندگی را تجربه می‌کردند. مطالعه سفرنامه‌های مسافران خارجی از ایران می‌تواند جلوه بیرونی ایرانی بودن را به ما نمایش دهد تا خوب و بد خود که به آنها خو گرفته‌ایم را از چشمان ناظری بیرونی ببینیم و تامل کنیم.
جایگاه سفرنامه در صنعت گردشگری
یکی از عوامل انگیزه‌بخش برای سفر به یک مقصد اطلاعاتی است که در مورد آن داریم است. گاهی در یک فیلم یا یک رمان مقصدی مطرح می‌شود و اشتیاق مخاطب را برای بازدید از آن برمی‌انگیزد. هر چه مسافری احساس خوب بیشتری نسبت به یک مقصد داشته باشد، احتمال انتخاب آن مقصد برای سفر بیشتر است. در این میان سفرنامه‌ها یکی از عوامل ایجاد این انگیزه هستند و مخاطب گاهی می‌‌تواند همراه آنها سفری ذهنی داشته باشد. آرش نورآقایی، راهنمای گردشگری درباره جایگاه سفرنامه در چرخه گردشگری می‌گوید: «یکی از عوامل موثر و مهم در صنعت گردشگری محتوا است. محتوا است که مقصد را برای مسافر مشخص می‌کند و سفرنامه نوعی محتوای ارزشمند است که هم در کلیت و هم جزئیات آن باعث علاقه‌مند شدن افراد به بازدید از یک مقصد خاص می‌شود.» او نقش سفرنامه‌ها در معرفی ایران به جهان را هم پررنگ می‌داند: «در قرن 17 میلادی خارجیان به ایران آمدند و سفرنامه‌های خود را منتشر کردند و باعث شدند تصویری جذاب از ایران در خارج از مرزها شکل بگیرد و مسافر زیادی به سفر به ایران ترغیب شوند.»
سفر به تاریخ
سفر ذهنی با سفرنامه‌ها محدود به مکان نمی‌شود بلکه با سفرنامه‌ها می‌‌توان در زمان هم سفر کرد. نورآقایی در این مورد می‌گوید: «در برخی سفرنامه‌ها توصیفات خوبی از آیین‌ها، بناها و آثار طبیعی گذشته می‌شود که شاید در شرایط کنونی اثری از آنها وجود نداشته باشد. سفرنامه‌ها روایتگر بخشی از هویت از دست رفته هستند و این یکی از ارزش‌های آنهاست. این مورد می‌تواند برای بازسازی آن اتفاقات یا بناها انگیزه‌بخش باشد و می‌تواند رخدادی در خور تحسین را رقم بزند.»
جای پای سفرنامه‌نویسان
گاهی خواندن یک سفرنامه میان خواننده و شخصیت مسافر یا مسیر سفر یا مقصد با خواننده ارتباطی تنگاتنگ ایجاد می‌کند. نمونه‌هایی از این اتفاق در ایران وجود دارد که یکی از آنها که تبدیل به سفرنامه‌ای خواندنی شده، مربوط به سفر محمدرضا توکلی‌صبوری است. او هزار سال پس از ناصرخسرو مسیر سفر این جهانگرد بزرگ ایرانی را طی می‌کند و مشاهداتش را در قالب کتابی به چاپ می‌رساند. توکلی در مقدمه کتاب سفرنامه خود با نام سفر برگذشتنی می‌نویسد: «مرا سر آن نبود که سر خانه خویش بر صفحه کاغذ نهم و شرح سفر و راز دل با غیر بگویم و سپیدی‌اش بیالایم مبادا که ناگفتنی‌ها گفته آید؛ اما همه این خط‌ها نوشتم تا بدانند که من چه دیدم، چه شنیدم و چه کردم و ناصرخسرو چه. من داستان روزگار خویش نوشتم، همچنان که ناصرخسرو در سفرنامه‌اش داستان روزگار خود بنوشت. من این مسیر را گریستم و رفتم. من این کتاب را گریستم و نوشتم. من این کتاب را می‌گریم و می‌خوانم. همه بر احوال خویش. همه بر احوال خلق. من در لحظه به لحظه سفر سایه این مرد را بر همه وجودم حس کردم و در سایه او رفتم و نوشتم.»
نمونه دیگر از این اتفاق سفر گروه نشنال‌جئوگرافیک به ایران و عبور از کویر مرکزی ایران منطبق بر مسیر سون هدین، جهانگرد سوئدی بود. آرش نورآقایی در مورد استفاده از این پتانسیل در گردشگری می‌گوید: «سفرنامه‌های متعددی در ایران وجود دارد که پتانسیل تبدیل شدن به یک مسیر گردشگری را دارد تا مسافران علاقه‌مند از آنها عبور یا بازدید کنند. این مورد مسلما نمی‌توانند گردشگر انبوهی را درگیر کند اما افرادی که با این علایق وارد این مسیرها و مقاصد می‌شوند می توانند تبلیغ خوبی برای توسعه گردشگری انجام بدهند.»
جای خالی سفرنامه‌ها در توسعه گردشگری
نورآقایی معتقد است توجه به سفرنامه‌ها کم شده. «متاسفانه در حال حاضر توجهی به سفرنامه‌ها وجود ندارد. کسی به این گونه تولید محتوا اهمیت نمی‌دهد و از پتانسیل آنها در جذب گردشگر یا معرفی جاذبه‌ها غافل هستیم. این غفلت هم در تولید سفرنامه‌های جدید و هم در بازآفرینی سفرنامه‌های قدیمی به چشم می‌خورد. سفرنامه‌های قدیمی وجود دارد که می‌توان بر اساس آنها مسیر گردشگری ایجاد کرد اما اراده و خلاقیتی برای وقوع این اتفاق وجود ندارد.» به گفته او دیدن مکان‌هایی که مارکوپولو در ایران بازدید کرده می‌تواند برای بسیاری جذاب باشد و یا برای رونق یک کاروانسرای دور افتاده اینکه چه جهانگردانی روزگاری در آن اقامت داشته‌اند، مهم است و می‌تواند بر محبوبیت و افزایش اعتبار آن بیافزاید؛ پتانسیل‌های بسیار خوبی که از آنها هیچ استفاده‌ای نمی‌شود.
سفرنامه‌نویسی، یک سبک ادبی
سفرنامه‌نویسی (Travel writing) یک ژانر ادبی بسیار محبوب در حال شکوفایی در دنیا است. هر ساله موج جدیدی از سفرنامه‌ها در رسانه‌های چاپی دنیا به راه می‌افتد. آثار سفرنامه‌نویسان معروف جهان مرتبا در فهرست پرفروش‌ترین‌های اروپا و آمریکا قرار می‌گیرند. کارل تامپسون در کتاب «نگاهی به تحولات سفرنامه‌نویسی در غرب» درباره علاقه روز افزون به سفرنامه‌خوانی می‌گوید: «میل شدید خوانندگان به این سبک، ناشران را برای چاپ مجدد بسیاری از سفرنامه‌های قدیمی نایاب تشویق کرده است. در دهه‌های اخیر، سفرنامه‌نویسی علاوه بر برخورداری از موفقیت تجاری، رشد جایگاه ادبی خود را نیز شاهد بوده است. حداقل در بخش اعظم قرن بیستم، این ژانر توسط منتقدان ادبی و مفسران فرهنگی، به عنوان سبکی کم‌اهمیت و تا حدی میان‌مایه، به حاشیه رانده شده، اما اعتبار سفرنامه‌نویسی به سرعت در نیمه دوم قرن بیستم و با ظهور نسلی از سفرنامه‌نویسان تحسین شده چون پاول ثروکس، بروس چاتوین، ریشارد کاپوشینسکی و رابین دیویدسون افزایش یافته است.»

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *