نقصهای حفاظت و قربانی شدن محیطبانانشهادت دو تن از محیطبانان سختکوش استان زنجان برای جامعه محیطبانی ایران تاثر برانگیز بود.
شهادت دو تن از محیطبانان سختکوش استان زنجان برای جامعه محیطبانی ایران تاثر برانگیز بود.
این دست حوادث در سالهای گذشته بارها تکرار شده و گویای این نکته است که سیاستهای حفاظت در کشور باید تغییر کند. باید مداقه کنیم تا ببینیم ضعفمان در کجا بوده است. اگر به آمار شهادت محیطبانان در بیست سال گذشته نگاه کنیم، متوجه میشویم که نرخ افزایش وحشتناک بوده است. این نشان میدهد که ما در فعالیتهای فرهنگی کم گذاشتهایم.
در کنار فعالیتهای فیزیکی ما باید مدیریت حفاظت مشارکتی را هم لحاظ کنیم و سازمان از نیروی بسیار ارزشمند و پرتوان مردم بهره ببرد. به نظر من ما نتوانستهایم بستر آموزشی و فعالیت فرهنگی را در کنار حفاظت فیزیکی پررنگ ببینیم و از نیروی بسیار ارزشمند و سرمایه اجتماعی مردم برای حفاظت غافل شدهایم.
ما باید به مردم و گروههای هدف به ویژه در مراکز اجتماعی همجوار با مناطق چهارگانه حفاظتی نزدیک شویم و مفاهیم حفاظتی را به آنها بگوییم و از پتانسیل آنها در مفاهیم حفاظت و هم تبیین مدیریت حفاظت و هم رسیدن به مرحله اجرا استفاده کنیم. باید از پتانسیل تشکلها، جامعه محلی و حتی گروههای هدف استفاده کرد. منظور از گروههای هدف همین شکارچیانی است که عمدتا از افراد بومی مناطق هستند. اینها را باید دید و همراه کرد و به آنها گفت کاری که سازمان میکند صرفا درباره حفاظت تنوع زیستی نیست. محیطبانان ما از آب و خاک و هوا مراقبت و محافظت میکنند. به نظر من سازمان حفاظت محیط زیست در تبیین این مفاهیم به لکنت افتاده است. به همین دلیل فقط به حفاظت فیزیکی متوسل شدهاند.
از سوی دیگر جایگاه سازمان منابع طبیعی و سازمان حفاظت از محیط زیست هم باید ارتقا پیدا کند و این دو سازمان باید در حد یک وزارتخانه باشند نه مثل یک سازمان کوچک و زیردست. در کشورهای همجوار خودمان مانند هند و پاکستان تمام برنامههای توسعهشان براساس ارزیابیهای محیط زیستی انجام میشود. یعنی اگر محیط زیست بررسی کرد و مجوز یک ساخت و ساز را داد، این اتفاق رخ میدهد. اما در کشور ما به دلیل اینکه این دو سازمان کوچک هستند، این اتفاق رخ نمیدهد. یکی از دلایل عدم تحقق حفاظت مشارکتی همین کوچک نگهداشتن این دو سازمان است، این دو باید وزارتخانه شوند تا به نمایندگان مردم جوابگو باشند. از طرف دیگر خلاهایی در حوزه همکاری بین بخشی داریم، یعنی اکنون سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان منابع طبیعی باید هماهنگی بیشتری با هم داشته باشند تا قویتر جلو بروند. جایگاه اصلی سازمان حفاظت محیط زیست به لحاظ تخصصی در حوزه حفاظت کمرنگ است. برخی افراد حاضر در پردیسان تجربه و تحصیلاتشان هیچ ربطی به محیط زیست ندارد و درد محیطبانان را نمیدانند و متوجه نمیشوند چگونه سازوبرگ حفاظت را را ارتقا دهند. اکنون حدود ۱۶۰ هزار هکتار عرصههای حفاظتی مناطق چهارگانه محیط زیست است و حدود ۲۵۰۰ محیطبان در این مناطق حضور دارند. درحالیکه باتوجه به این عرصه و براساس استانداردهای موجود باید حداقل حدود ۱۱ هزار محیطبان در کشور فعالیت میکرد. یک محیطبان در کشور به اندازه ۴ محیطبان زحمت میکشد و برهمین اساس هم تجهیزات کمتری داریم. یکی دیگر از دلایل افزایش درگیریها و شهادت محیطبانان به همین نقصان های حفاظتی برمیگردد. به هر روی این رویههای اشتباه باید اصلاح شود زیرا در صورت تداوم، بسیاری از محیطبانان انگیزه فعالیت را از دست بدهند.
ارسال پاسخ