پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | دریا از ‌آواز «هله مالی» خالی می‌شود

یادداشتی از نسرین جودکی پژوهشگر مردم‌شناسی 

دریا از ‌آواز «هله مالی» خالی می‌شود

پس از گذشت ۹ سال از ثبت جهانی دانش سنتی لنج‌سازی و دریانوردی با لنج در خلیج فارس، هیئت دولت تصمیم به امحای شناورهای چوبی و فایبرگلاس گرفته است.





۲۹ دی ۱۳۹۹، ۱۰:۳۴

پس از گذشت ۹ سال از ثبت جهانی دانش سنتی لنج‌سازی و دریانوردی با لنج در خلیج فارس، هیئت دولت تصمیم به امحای شناورهای چوبی و فایبرگلاس گرفته است. در این مصوبه که 24 آذر به تصویب رسیده، هدف از جایگزینی شناورهای سنتی تجاری (چوبی و فایبرگلاس)، حذف ابزار قاچاق کالا از دریا، انتقال فعالیت‌های غیررسمی به رسمی و تجاری، رونق فعالیت‌های کشتی‌سازی داخلی و خدمات تعمیر و نگهداری آنها و افزایش ایمنی دریایی، عنوان شده است.
اما در این تصمیم آنچه دیده نشده، دانش بومی و فرهنگ ناملموس با پیشینه هزاران ساله‌ای است که تجدید نظر در مصوبه جدید درباره امحای لنج‌های چوبی را ضروری می‌کند. سال‌ها پیش بود که با کارشناس میراث استان خوزستان همراه شدم تا برای تکمیل پرونده دانش سنتی لنج‌سازی و دریانوردی، مسیر لنج‌ها در آبادان و خرمشهر را دنبال کنیم.
لنج‌سازی از جمله مشاغلی است که متناسب با شرایط جغرافیایی، آب و هوایی و نیاز مردم جنوب ایران پدید آمده، و نقش و اهمیت به سزایی در معیشت و فرهنگ مردم حاشیه خلیج فارس دارد. بنابراین لنج‌داری حرفه‌ای سنتی است که به وجود آورنده
زنجیره‌ای از شغل‌ها، فعالیت‌ها و منبع درآمدی برای این مردم است. از طرفی دیگر لنج‌سازی و لنج‌داری و کار بر روی لنج به طور سنتی در شهرهای ساحلی در زندگی مردم و فرهنگ آنها رسوخ کرده است و به مرور زمان لنج بخشی از فرهنگ و سنت این منطقه شده است. مطالعه پیرامون جایگاه لنج‌سازی در زندگی مردم جنوب، لنج را از یک وسیله صرف برای امرار معاش خارج و به آن اعتبار، ارزش و اعتقادی می‌دهد، که سبب شکل‌گیری فرهنگی سرشار از باورها، اعتقادات و آداب و رسوم مردم حاشیه خلیج فارس شده است.
اسناد تاریخی نشان می‌دهد که ایرانیان سال‌ها در کنار دریا زیسته‌اند و این همزیستی موجب بوجود آمدن فرهنگ و دانش مرتبط با دریا شده است. تاریخچه این همزیستی را می‌توان به روشنی در قایق‌های سفالی بادبادنی متعلق به شش‌هزار و سیصد سال پیش در موزه شوش و مهره‌های استوانه‌ای کشف‌شده در چغامیش دید. این آثار از گویاترین اسناد دریایی ایرانیان است. در این کشتی تصویر دریانوردی به چشم می‌خورد که یکی از آنها روی دماغه کشتی نشسته و شیئی شبیه علامت یا پرچم در دست دارد.
بنابر نوشته مهندس آصف‌نیای آریانی، دریاپژوه معاصر، داستان کمک‌های دریانوردان ایرانی به اسکندر در گذر از کرانه‌های رودخانه‌ سند تا رسیدن او به آبادان و اهواز نیز شاهدی دیگر از دست داشتن ایرانی‌ها در صنعت دریانوردی در روزگاران گذشته است. رودخانه‌ها از دیرباز پهنه دریانوردی ایرانیان بوده است و از این روست که بزرگانی چون حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه بارها از کشتی‌سازی و کشتیرانی ایرانیان سخن گفته است.
در مسیر رودخانه بهمنشیر دیدن کارگاه‌های گلافی و صدای ضربه‌های آهنگین چکش‌ها، موسیقی ریتمیک گوش‌نوازی شنیده می‌شد که متعلق به «کلفات» بود؛ درزگیری بدنه لنج با الیاف مخصوص. در حین کار وقتی تعدادی گلاف باهم کلفات می‌کردند، با ضربات چکش‌هاشان این ضرباهنگ ایجاد می‌شد.
نوع دیگری از این آوای کار نیمه‌خوانی یا موسیقی کار در دریاست. آوازهایی دلنشین که از سوی جاشوها یا همان ملوانان شنیده می‌شود؛ برای هماهنگی بیشتر بین دریانوردان (جاشو)، تمیز کردن لنج یا تور کشیدن، شراع و دیگر چیزها… موسیقی نی‌مه در تهییج روحیه‌ کارکنان لنج یا کشتی و تحمل کارهای طاقت‌فرسای دریا کارکردی بسیار مهم و تاثیر‌گذار دارد. خواندن این سرود تا رسیدن جهاز به آب ادامه داشت و حرکت آن یک‌بار روی سینه و بار دیگر از طرف عقب بود و به این ترتیب جهاز در مسیری زیگزاگ به سمت دریا برده می‌شد.
شنیدن نام‌های لنج‌ها و تفاوت‌هایشان از زبان گلاف‌ها و انواع اصطلاحاتی که درباره دریا و لنج‌ها به کار برده می‌شود، نشان از قدمت این میراث دارد. نام کشتی‌ها در هر دوره‌ای متفاوت بوده اما دریانوردان خلیج فارس کشتی را «جهاز» و مجموع آن‌ها را «جهازات» می‌نامیدند. «هوری» هم نام کوچک‌ترین کشتی ایرانی‌هاست و شباهت زیادی به ماکت قایق کوچکی دارد که در موزه شوش نگهداری می شود. «جالبوت» ها معمولا کشتی‌های نجات بودند و «ماشو» نام یکی دیگر از قایق‌های کوچک است. «بوم» هم یکی دیگر از کشتی‌های ایرانی بوده که دارای دو دکل بوده اما بنابر وضع هوا با یک یا دو بادبان حرکت می‌کرده است.
لنج‌های رها شده در حاشیه رودخانه که هر کدام قصه‌ای دارند از دریا، آواز جاشوها و شب‌های طوفانی. سمعه، بِتیل، تَشاله، کَتِر، شُوعی و بسیاری نام‌های دیگر که هر کدام پیشینه‌ای دارند و زراحی آنها نتیجه هزاران سال آشتی با دریاست که پدرانمان برای ما به ارث گذاشته‌اند تا روزی از دریا بگیریم.
قرن‌ها زیستن در کنار دریا و امرار معاش از خلیج فارس باعث آن شده تا مردمان این دیار، دانش عمیقی از حفظ محیط زیست و اکوسیستم دریایی داشته باشند، اما امروز هجوم صنعت به حاشیه خلیج‌فارس باعث شده تا بیش از پیش با آنچه داشتیم بیگانه شویم. استفاده از چوب در ساخت لنج‌ها آن‌ها را با محیط زیست سازگار می‌کند؛ آنچنان که در کارهای تعمیراتی شامل اسکراب (پاکسازی) بدنه لنج از خزه‌ها و موجودات دریایی، زدن پیه گوسفند و جگر کوسه برای آب‌بندی و… بوده است و زمان اسکراپ وقفه‌ای برای بازسازی محیط زیست دریایی است. با ورود لنج های فایبر گلاس به عرصه دریانوردی و هزینه‌های تعمیر و نگهداری کمتر آن، تمایل به خرید و استفاده از لنج‌های فایبر گلس را بیشتر کرده است اما آیا استفاده از رنگ‌های ضد خزه راه بهتری به جای این جایگزینی نیست؟ متولیان امر در اداره دریانوردی و کشتیرانی و اداره محیط زیست آیا به تبعات این جایگزینی و از کار افتادگی لنج‌های فایبرگلس پس از گذشت 40 سال و انباشتگی این پلاستیک‌ها اندیشیده‌اند؟

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *