سایت خبری پیام ما آنلاین | نهضت مشروطه در کرمان حاجی رمضان سرخ؛ مدیر اعتصابات میدان قلعه

نهضت مشروطه در کرمان حاجی رمضان سرخ؛ مدیر اعتصابات میدان قلعه





۲ آذر ۱۳۹۵، ۲۱:۱۶

نهضت مشروطه در کرمان
حاجی رمضان سرخ؛ مدیر اعتصابات میدان قلعه

در اواخر پادشاهى ناصرالدین شاه قاجار نارضایتى مردم از حکومت استبدادى افزایش یافت. سرانجام ناصرالدین شاه ترور شد و فرزند او مظفرالدین شاه به سلطنت رسید. او مردى بیمار و ناتوان بود و بدین دلیل امور مملکت را به عین الدوله مستبد واگذار نمود.
در سال 1321 که ظفرالسلطنه حاکم کرمان شد، مردم کرمان نیز با مردم تهران هم‏صدا شده بودند و خواهان حکومت مشروطه بودند. مردم کار خود را تعطیل نموده و کارگاه هاى قالى‏بافى را بسته و در تلگراف‏خانه کرمان تجمع نمودند و شعارهایى بر علیه استبداد و مخالفان مشروطه مى‏دادند و از مظفرالدین شاه مى‏خواستند که هر چه سریعتر فرمان مشروطه را صادر کند. رهبرى این عده به عهده ناظم التجار کرمانى بود. او مخارج آن ها را تأمین مى‏نمود.
در این اجتماعات بعضى اوقات اغتشاشاتى رخ مى‏داد و دولتیان براى متفرق نمودن مردم دست به اسلحه مى‏بردند و عده‏اى نیز کشته و زخمى مى‏شدند. در این زمان بیشتر قدرت زیر نظر علما و مجتهدین بود.
یکى از مجتهدین این دوره که خواهان مشروطه بود. آیت‏الله محمد رضا کرمانى بود.
در اواخر شعبان سال 1323 نسبت به او بى‏احترامى فوق‏العاده‏اى شد و این عمل خشم مردم کرمان و علماى تهران را برانگیخت.
تا چندین روز در مساجد و اجتماعات اعتراض مردم و وعاظ بر پا بود و این پیش آمد حربه برنده‏اى بود که به وسیله آن مشروطه خواهان مرام خود را در تهران پیش بردند و باعث تقویت آن ها گردید.
توهین به آیت الله کرمانی
ماجراى توهین به آیت‏الله کرمانى به این شکل بود که در یک جلسه سخنرانى فردى از آیت‏الله پرسید که در کوچه منزل ما شخصى است شراب فروش و چون محل تجمع شراب خواران و الواط است بچه‏هاى ما جرأت نمى‏کنند از خانه خارج شوند.
روز بعد آیت‏الله به دنبال عرق فروش مى‏فرستد و به او تذکر مى‏دهد که شراب فروشى حرام است و شما اگر مى‏خواهى از عذاب آخرت نجات پیدا کنى از آن دست بردار و توبه کن.
نصایح آیت‏الله در او اثر مى‏گذارد و چون به منزل مى‏رسد، تمام ظروف عرق و شراب را سر کوچه آورده و مى‏شکند. عمل این شخص در شهر شایع شد.
به دنبال آن، برخى افراد ماجراجو، از فرصت استفاده کردند و با تمسک به اینکه آیت ‏الله دستور داده که هر کجا شراب و عرق هست ریخته و ظروف آن ها را خرد کرده بیرون بریزند، به محله یهودی ها ریخته و ضمن شکستن خمره‏هاى شراب، خانه‏هاى آن ها را غارت نمودند.
یهودی ها به ظفرالسلطنه شکایت مى‏برند. ظفرالسلطنه از آیت‏الله مى‏خواهد که چون غارتگران به منزل شما پناه آورده‏اند، شما به مشهد بروید تا ما بتوانیم اشرار و مفسده جویان را تعقیب نماییم.
آیت‏الله قصد حرکت مى‏کند. عده کثیرى از زن و مردم در منزل آیت‏الله جمع شده تا از حرکت او جلوگیرى نمایند. عده‏اى نیز به ظفرالسلطنه مى‏گویند که رکن‏الدوله سبب تحریک این جمعیت و مانع رفتن آیت‏الله شده و مى‏خواهد موقعیت شما را در دربار ضعیف کند.
او مأمورى را به خانه آیت‏الله مى‏فرستد که مردم او را با خوارى برمى‏گردانند. این امر به جرأت مردم افزود.
ظفرالسلطنه در این هنگام حکومت را به عین‏الملک واگذار کرد. عین الملک نیز دستور محاصره و دستگیرى آیت الله را داد. آیت‏الله کرمانى را به ارگ دولتى بردند. عین‏الملک دستور داد تا او را فلک نمایند. در این لحظه محمد خان سرتیپ، داماد آقا باقر مجتهد معروف، خود را روى پاهاى آیه‏الله انداخت و گفت مرا به جاى او فلک نمایید. این عمل موجب شرمسارى عین‏الملک شد و آیت الله کرمانى از فلک نجات یافت اما او را از کرمان به بم تبعید کردند. اما ظفرالسلطنه مانع از رفتن او به بم شد. و آیت‏الله کرمانى از میانه راه به شهر برگشت، فرداى آن روز، اجتماع عظیمى در منزل آیت‏الله کرمانى تشکیل و در آنجا مراسم روضه‏خوانى منعقد گردید.
صدور فرمان مشروطیت
پس از این ماجرا روز به روز هیجان مردم بیشتر مى‏شد و با فرا رسیدن ماه رمضان در تمام مساجد و خانه‏ها روضه‏خوانى برپا شد و سخنرانان درباره تبعید و برخورد حکومت با آیت الله کرمانى به سخنرانى پرداختند.
در این هنگام ظفرالسلطنه از حکومت کرمان عزل و فرمانفرما به حکومت کرمان منصوب شد و با این عمل شهر آرام گرفت و فرمان مشروطیت نیز در این زمان به وسیله مظفرالدین شاه در تهران، صادر شد.
با مرگ مظفرالدین شاه و روى کار آمدن محمد على شاه، بساط استبداد مجدداً گسترده شد. در این زمان یکى از دوستان ناظم‏التجار کرمانى به نام حاجى رمضان سرخ، سرپرست تمام کارگران و قالى بافان محله میدان قلعه بود.
هنگامى که خبر به توپ بستن مجلس شوراى ملى به کرمان رسید، کار در تمام کارگاه هاى قالى بافى، با همکارى ناظم التجار کرمانى و دوستش، تعطیل شد و مردم با شعار دادن علیه استبداد به طرف تلگراف خانه رفته و در آن جا متحصن شدند. و ناظم التجار به آن ها شام و نهار مى‏داد. علاوه بر آن، به افراد فقیر نیز دو قران مى‏داد.
این عده چند روز در تلگراف خانه متحصن بودند که از تهران دستور متفرق شدن مردم رسید و تهدید به تیراندازى شد.
مردم از تلگراف خانه خارج شده به طرف ارگ دولتى به راه افتادند و چون به میدان باغ(میدان ارگ) رسیدند، سربازان مانع ورود آن ها به ارگ دولتى شدند و به روى آن ها آتش گشودند. در این درگیرى چهار نفر کشته شدند.
حاجى رمضان سرخ پس از این واقعه عده‏اى را با خود همدست ساخت و خانه محمد حسن خان نورى را آتش زدند و اموال او را غارت کردند. از سوى دولت حکم دستگیرى حاجى رمضان سرخ صادر شد. او نیز به مشهد فرار کرد تا آن که محمد حسن خان فوت نمود و دوستان حاجى رمضان رضایت خانواده محمد حسن خان را جلب نمودند و دولت از تعقیب حاجى رمضان دست برداشت.
(سایت مدیریت و تبلیغات اسلامی)

به اشتراک بگذارید:

برچسب ها:





مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *