پیام ما؛ رسانه توسعه پایدار ایران | استانداران کرمان از سال 1300 تا 1394 شمسی

استانداران کرمان از سال 1300 تا 1394 شمسی





۲۵ آبان ۱۳۹۵، ۲۳:۲۳

استانداران کرمان از سال 1300 تا 1394 شمسی

فضل الله بهرامی
1324 ـ 1322 شمسی
«وی فرزند میرزا اسمعیل‌خان تفرشی، در 1273 ش. متولد شد. در مدارس شرف، تربیت و آلیانس فرانسه و مدرسه آلمانی تحصیل کرد و در 1294 ش. وارد شهربانی شد. ابتدا کارمند اداری و مترجم بود، بعدها درجه افسری دریافت کرد.
از اهم مشاغل او در شهربانی، ریاست اداره زندان، ریاست اداره بازرسی و ریاست اداره سیاسی و تامینات (آگاهی) بود. در ریاست شهربانی آیرم، فوق‌العاده مورد توجه قرار گرفت و در 1312 وقتی سرلشکر بوذرجمهری شهردار تهران در اثر خستگی، از خدمت معاف و برای معالجه به اروپا رفت، در اثر اصرار و پافشاری سرلشکر آیرم، فضل‌الله بهرامی که در آن تاریخ درجه سرهنگی داشت، شهردار تهران شد.
او در این سمت علاوه بر انجام کارهای جدی و سخت شهرداری، از طرف آیرم وظیفه داشت برای سلف خود پرونده‌سازی کند. بهرامی توفیق یافت چند مورد از اعمال خلاف بوذرجمهری را توسط آیرم به عرض برساند. ولی چون رضاخان کامل به روحیه و طرز کار بوذرجمهری داشت، پرونده‌سازی را قبول نکرد و در عوض یکی از خیابان‌های تهران را به نام او نام‌گذاری کرد.
بهرامی چند سالی شهردار تهران بود، در 1317 به ریاست ثبت احوال منصوب شد و تا شهریور 1320 در آن سمت باقی ماند. در مهر ماه آن سال برای بار دوم به شهرداری تهران منصوب گردید و قریب شش ماه در آن سمت بود، تا در کابینه علی سهیلی به وزارت پست و تلگراف و تلفن معرفی شد.
بعد از وزارت، قریب ده سال در استان‌های کرمان (1324 ـ 1322 ش.)، فارس، اصفهان، خوزستان و خراسان استاندار بود. پس از بازنشستگی به اروپا رفت و تحصیلات خود را در رشته‌ حقوق ادامه داد.
بهرامی مردی جدی، پر کار و لایق بود. چند زبان خارجی می‌دانست. مجله پلیس ایران را در شهربانی بنیان گذارد. در سال 1345 ش. درگذشت. دو تن از فرزندانش به نام‌های احمدعلی و شاپور، مدارجی از مقامات بالای مملکت را دارا شدند» (1).
پی نوشت‌ها:
(1) ـ عاقلی، باقر: شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 1، ص 344 و 335.

سردار فاخر (1)
1326 ـ 1325 شمسی
«رضا حکمت، معروف به سردار فاخر، فرزند حاج حسام‌الدین شیرازی، متولد 1269 ش. در تهران، پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی در تهران (در مدرسه علمیه تهران، بامدیریت هدایت) به به شیراز رفت و در محضر اساتیدی چون حکیم الهی به فرا گرفتن ادبیات فارسی و عربی پرداخت و همچنین زبان فرانسه را نیز آموخت. در اوان مشروطیت به اروپا رفت و پس از استبداد صغیر به ایران آمد و و در حزب دموکرات فارس فعالیت نمود و چندین بار نیز تبعید گردید. در وقایع جنگ جهانی اول، به مبارزه با اجانب برخاست و به خاطر مبارزاتش در مبارزه با بریتانیا،از سوی مخبرالسلطنه والی شیراز به لقب «فاخرالسلطنه» ملقب گردید.
در انعقاد قرارداد 1919 م.از مخالفت جدی با وثوق‌الدوله بود و مدتی تبعید شد.در دوره چهارم و پنجم مجلس از سوی مردم آباده به وکالت مجلس راه یافت و از طرف‌داران انقراض قاجاریه و روی کار آمدن سلسله پهلوی شد،به همین دلیل در دوره هفتم و هشتم با کمک برادرش، بر کرسی وکالت دست یافت. سپس عهده‌دار حکومتی زد و بعد حکومت استر آباد (گرگان)گردید. در سال 1319 با وساطت علی‌اصغر حکمت (وزیر کشور) به فرمانداری کرمان منصوب می‌گردد. بعد از شهریور 1320 ریاست اداره کل آمار و ثبت احوال را بر عهده می‌گیرد و در دوره چهاردهم مجلس از شیراز به وکالت رسید و حزبی به نام سوسیالیست با همکاری سیدمحمدصادق طباطبایی و سهام‌السلطان بیات به وجود می‌آورد. در 1325از یاران قوام‌السلطنه شد و در حزب دموکرات فعالیت نمود. در همین سال به استانداری کرمان و بلوچستان نائل گردید و یک سال در این سمت باقی ماند.
در دوره پانزدهم از شیراز به وکالت و ریاست مجلس دست یافت و به رغم این که با قوام‌السلطنه اظهار دوستی می‌نمود، چند بار با شاه دیدار کرد و تصمیم می‌گیرد برای بقای خود موضعش را عوض کند، بنابراین در جناح مخالف قوام قرار گرفته، سر انجام با ترفندی باعث سقوط دولت او می‌شود. بلافاصله فرمان نخست‌وزیری او صادر و چند روزی در رأس قوه مقننه و مجریه قرار گرفت. اما سرانجام به توصیه دوستان،ریاست قوه مقننه را بر صدارت ترجیح داده و انصراف خود از نخست‌وزیری را اعلام می‌کند.
در دوره شانزدهم باز هم از شیراز به وکالت و ریاست مجلس دست یافت و در این دوران با دکتر مصدق و یارانش اختلاف پیدامی‌کند و سرانجام خانه‌نشین گردید. پس از کودتای1332 ش. بار دیگر به نمایندگی و ریاست مجلس می‌رسد و این عنوان را تا مجلس بیستم حفظ می‌کند، اما در اواسط مجلس بیستم و صدارت دکترعلی امینی، مجلسین(اردیبهشت1340) تعطیل می‌گردد .پس از دولت دکتر امینی، سردار فاخر حکمت که سن او متجاوز از هفتاد سال بود،دیگر به صحنه سیات راه نیافت و باقی عمر خود را تا سن 87 سالگی(1356)در منزل شخصی خود با حقوق باز نشستگی خود به سر برد.
وی مردی خرّاج و بدون عقل معاش بود. ثروت پدر را تماماً از بین برد. در تمام دوران زندگی رویه اشرافی داشت. درب خانه‌اش به روی همه باز بود و از ریخت و پاش و انفاق و کمک به مستمندان دریغ نمی‌ورزید. غالباً حقوق مجلس خود را به افراد بی‌بضاعت حواله می‌داد و خود از طریق استقراض از بانک‌ها و با فروش املاک خویش گذران می‌کرد. وی در اواخر عمر دچار فراموشی شد و گاه در خیابان‌هابی‌هدف قدم می زد و با خود صحبت می‌نمود»(2).
پی نوشت‌ها:
(1) ـ شایان ذکر است پس از فضل الله بهرامی، برای مرتبه دوم محمد مهدی شاهرخ (از 1324 تا 1325 ش.) عهده‌دار سمت استانداری کرمان بود.
(2) ـ حکمت، رضا: خاطرات سردار حکمت، به کوشش س. وحیدنیا، تهران، البرز ، 13….؛ عاقلی، باقر: شرح رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 1، ص 578 تا 585.

سرتیپ غلام‌علی قدر (1)
1327 ـ 1326 شمسی
«وی متولد 1279 ش. و فارغ‌التحصیل مدرسه نظام مشیرالدوله است. در 1302 جزء محصلین نظامی به اروپا رفت و دانشکده افسری سن سیر را پایان داد. پس از مراجعت از اروپا، در سمت‌های فرماندهی گردان و هنگ انجام وظیفه نمود.
در سال 1319 با درجه سرتیپی فرمانده لشکر گیلان شد و تا شهریور 1320 در آن سمت باقی بود. بعد از مراجعت از گیلان، به فرماندهی لشکر کردستان منصوب شد و مدتی نیز معاون دانشکده افسری بود.
سایر مشاغل او عبارت است از فرماندار نظامی تهران و فرمانده لشکر اصفهان. سرتیپ قدر در سال 1326 ش. به فرماندهی لشکر کرمان و سپس استانداری کرمان منصوب شد و چند سالی (1326 ـ 1327 ش.) در این سمت باقی ماند تا این که بازنشسته شد و مدت‌ها دور از کارهای نظامی و سیاسی می‌زیست.
وفات او در سال 1350 ش. اتفاق افتاد. سرتیپ غلام علی قدر چند سالی با اتکاء به دوستی رزم‌آرا مصدر مشاغل مهم بود» (2).
پی نوشت‌ها:
(1) ـ متاسفانه از وی تصویری به دست نیامد.
(2) ـ عاقلی، باقر: شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 2، ص 1194.

به اشتراک بگذارید:





پیشنهاد سردبیر

مسافران قطار مرگ

مسافران قطار مرگ

مطالب مرتبط

نظر کاربران

نظری برای این پست ثبت نشده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *